English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
whatever U انچه
whatever U هر انچه
that which U انچه
oive such as you have U انچه که داریدبدهید
what U هرچه انچه
as far as in me lies U انچه از من بر می اید
i lent him what money i had U انچه پول ...
as far as i can see U انچه من می فهمم
so far as U تا ان اندازه که انچه
for aught i know U انچه من میدانم
as for as i know U انچه من میدانم
for a iknow U انچه من می دانم
he did his level best U انچه از دستش برامدکرد
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
the needful U انچه باید کرد
ties of friendship U انچه دوستی اقتضامیکند
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
makefast U انچه قایق را به ان میبندند
more than needs U بیش از انچه بایسته
my recollectio of it is U انچه من بیادمی اورم اینست
so far as i can guess U انچه من میتوانم حدس بزنم
i did all in my power U انچه در توانم بود کردم
it purports that U انچه از این فهمیده میشوداین که .....
the requirements of the law U انچه درقانون قید شده
layered U انچه مربوط به لایه ها باشد
do the necessary U انچه باید کرد بکنید
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
my sentiment toward him U انچه من راجع باواحساس میکنم
out of sight out of mind U از دل برود هر انچه از دیده برفت
penny worth U انچه برابر یک پنی میتوان خرید
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
bound U انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
i paid his d. wages U مزد او را انچه لازم بود دادم
redefinable U انچه مجددا قابل تعریف است
whatsoe'er U هیچ هیچگونه هرقدر انچه هرانچه
the document purports that U انچه از این سند مفهوم میشوداینست که
fortuitism U اعتقادباینکه انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده
whaterer U هرچه انچه هرانچه هرقدر هیچ گونه
finding U انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
i speak under correction U انچه می گویم ممکن است درست نباشد
findings U انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
what you see is what you get U انچه می بینید همان است که بدست می اورید
i overpaid him for his work U مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
nemo dat quod non habet U هیچ کس نمیتواند انچه راکه مالکش نیست را به دیگری دهد
fortuist U کسیکه معتقداست که انچه درطبیعت پیداشده اتفاقی بوده است
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
breadboard U می صورت گیرد
bit mapped screen U RA قرار گیرد
it gives me the hump U جرم می گیرد
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
what p do you receive? U صدی چندمی گیرد
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
The fortune teller tells fortunes . U فالگیر فال می گیرد
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
laughter is infectious U خنده همه را می گیرد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
He does not bite. U او [مرد] گاز نمی گیرد.
footprint U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
she is too p about her dress U زیاد درلباس دقت می گیرد
privat docent or zent U اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
footprints U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
whateer U هرانچه انچه هرانچه هرقدر هرچه
lapful U به قور یک دامن انچه در یک دامن جاگیرد
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> U تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless. U بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
What is worth doing is worth doing well . <proverb> U کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
desktop U سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
cpi U تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
cycled U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycles U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
He always works best under pressure . U اگر تحت فشار قرار گیرد ؟خوب کارمی کند
gradine U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
Gothic Revival U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
real time U عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
nonoverlap processing U نوشتن و پردازش داخلی فقط در یک اسلوب سری صورت می گیرد
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
jibstay U قسمت فوقانی تیر که بادبان یک گوشه روی ان قرار می گیرد
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
sprocket wheel U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
sprocket U چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
store U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
spot ball U گویی که از نقطه معین هدف ضربه با گوی اصلی بیلیاردقرار می گیرد
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
letter de chancellerie U نامهای است که در مناسبات مهم جهانی مورد استفاده قرار می گیرد
storing U ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
breasted drill U مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
defensive computing U روش برنامه سازی که همه نوع خطای ممکن را در نظر می گیرد
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
real time U زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
speech U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
tandem U دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
tandems U دو پردازنده متصل به طوری که اگر اولی خراب شود, دومی جای آن را می گیرد
graphs U وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
speeches U وسیلهای که داده را از کامپیوتر می گیرد و آنرا به صورت کلمه صوتی خارج میکند
right U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righting U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
righted U ایجاد حاشیه سمت راست به طوری که متن به صورت صاف قرار گیرد
condensation cloud U ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
graph U وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
halfpennyworth U انچه به نیم پنی خریده شود ارزش نیم پنی
needle U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
penny a liner U کسیکه مقالات ارزان برای روزنامه می فرستد و ازروی سطر شماری پول می گیرد
needles U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needling U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
push down list U لیستی که از پایین به بالانوشته میشود به نحوی که هر ورودی جدید بالای لیست قرار می گیرد
needled U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
game U وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
cane pattern U طرح بندی که بصورت تکرار نقوش با نواری نازک به شکل بند کل متن را فرا می گیرد
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
push up stack U سیستم صف ذخیره سازی موقت که آخرین موضوع اضافه شده در انتهای لیست فرار می گیرد
intercharacter spacing U خصوصیت کلمه پرداز که حاوی فضاهای متغیر بین کلمات است تا خط در وسط قرار گیرد
terminator U ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
universal U قطعهای که توسط CPU دستور می گیرد تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط ارسال لازم است
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
pingpong U جایگرینی دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوی که که پردازش بتواند روی یک مجموعه فایل انتهایی صورت گیرد
destructive addition U عمل جمع که در آن نتیجه روی یکی از عملوندها نوشته میشود یعنی دوباره نویسی صورت می گیرد
full U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
fullest U کامپیوتر همراه با کارت مخصوصی که به قدری سریع است که تصاویر ویدیویی متحرک را می گیرد و نمایش میدهد.
thermate U نوعی ماده اتشزاست که در گلولههای اتشزا مورد استفاده قرار می گیرد و معمولا مخلوط اکسیداهن و الومینیم میباشد
straddle trench U خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
verbal note U شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
misrepresentation U در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
impacts U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
impact U چاپگری که متن ها و نشانه ها را با قرار دادن ریبون جوهر در کاغذ با یک حرف فنری چاپ می گیرد. مثل چاپبگر wheel-Duisy.
reentrant subroutine U زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
least significant bit U رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
A friend in need is a friend indeed.. <proverb> U دوست آن باشد که گیرد دست دوست,در پریشان یالى و درماندگى.
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
circulars U چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circular U چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
transient target U هدف موقت هدف درحال حرکتی که مدت کمی در میدان دید قرار می گیرد
captions U متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
caption U متن مشروح در بالای پنجره با متن سفید و رنگ صفحه آبی قرار می گیرد
sumptuary law U قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
filed U زمینه اصلی فرش [که عموما تا قسمت حاشیه ادامه یافته و در بعضی از فرش ها کل بافت را در بر می گیرد.]
tentering U دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
wand U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands U دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
home row U ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
truckle bed U تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
He is restless. He cant keep stI'll. U آرام نمی گیرد (یک جابد نمی شود )
slave U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaved U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaving U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
slaves U محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد
Tekke motife U نگاره تکه [این نقش در فرش های ترکمن چه در ایران و چه در ترکمنستان مورد استفاده قرار می گیرد و بصورت هشت ضلعی کنگره ای می باشد.]
postulating U هر یک از احکام استدلالی که در ان علم بدون برهان پذیرفته شده و دراثبات سایر احکام مورداستفاده قرار می گیرد اصول ثابته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com