English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
side tone U انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feedback U پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
catalysis U اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
acoustic circuit U مدار صوتی مین
balance U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balances U خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
acoustic circuit U مدار عکس العمل انفجار صوتی
else rule U قانون منط ق برنامه دریک دستور -IF Then برای اعمال IF دیگر اگر شرط -IF Then برقرار نبود
encapsulation U دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر
echoing U انعکاس صدا انعکاس موج
echo U انعکاس صدا انعکاس موج
echoed U انعکاس صدا انعکاس موج
echoes U انعکاس صدا انعکاس موج
i/o U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
port U مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
input/output U مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
output U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
outputs U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
aliasing U افزودن سیگنالهای صوتی بین الگوهای صوتی برای ایجاد صدای ملایم تر
bumblebees U تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
bumblebee U تولید کننده ارتعاش صوتی نوسان ساز صوتی
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
polyphone U جعبه موسیقی حرف دو صوتی یا چند صوتی
audio mixer U میکسر صوتی تلویزیونی مخلوط کننده صوتی
sonic boom U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
vocal cords U تارهای صوتی رشتههای صوتی یا اوایی
sonic booms U انفجار صوتی شکستن دیوار صوتی
circuit U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits U وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
serial U مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serials U مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
abutment U مجاورت
proximity U مجاورت
adjacence or cency U مجاورت
neighborhood U مجاورت
vicinity U مجاورت
contiguity U مجاورت
propinquity U مجاورت
collateral U در مجاورت هم
juxtaposition U مجاورت
vichywater U مجاورت
joined U در مجاورت بودن
join U در مجاورت بودن
vicinage U مجاورت همسایگی
neighbourhood U همسایگی مجاورت
neiggourhood U جوار مجاورت
adjacence U نزدیکی مجاورت
greenside U در مجاورت زمین
joins U در مجاورت بودن
adjacency U نزدیکی مجاورت
neighborhoods U همسایگی مجاورت
neighbourhoods U همسایگی مجاورت
law of contiguity U قانون مجاورت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
association by contiguity U تداعی از راه مجاورت
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
donkey sonar U ردیاب صوتی هلی کوپتر ردیاب صوتی
juxtaposition U جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
pyrophorous U اتش گیرنده مجاورت هوا
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
atmospheric corrosion U فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
tip fading U [رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
catalyst U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
catalysts U عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
reactional U انعکاس
reactions U انعکاس
reflexion U انعکاس
replication U انعکاس
reaction U انعکاس
reflection U انعکاس
reflectiveness U انعکاس
reflectance U انعکاس
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
reflectors U الت انعکاس
reflector U الت انعکاس
reflection plane U صفحه انعکاس
reflexivity U انعکاس پذیری
atmospheric refraction U انعکاس جوی
reflexible U انعکاس پذیر
reflexible U قابل انعکاس
echoes U انعکاس صدا
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
repercussion U انعکاس برگشت
reflectance U قابلیت انعکاس
first order reflection U انعکاس مرتبه یک
reflectance ink U جوهر انعکاس
anechoic U بدون انعکاس
echo U انعکاس صدا
echoed U انعکاس صدا
reflexibility U انعکاس پذیری
internal reflection U انعکاس درونی
echoing U انعکاس صدا
reflecting power U قدرت انعکاس
zigzag reflection U انعکاس متعدد
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
reflecterize U ایجاد انعکاس کردن
reflectorize U ایجاد انعکاس کردن
catacoustics U مبحث انعکاس صوت
echo sounder U انعکاس سنج صدا
rotational reflection axis U محور چرخش انعکاس
brightness U تغییر شدت انعکاس نور
antiphony U انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffle U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo sounding U عمق یابی انعکاس صوت
baffles U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
ice blink U سفیدی افق از انعکاس دریا
catadioptrics U مبحث انعکاس و انکسار نور
homing mine U مین حساس به انعکاس امواج
baffled U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
echo suppression U جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
baffling U صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
in an instant U دریک ان
derrick U دریک
derricks U دریک
snowblink U انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
fixed echo U انعکاس ثابت روی صفحه رادار
sunlight U تابش افتاب انعکاس نور خورشید
on one occasion U دریک موقع
standing derrick U دریک ثابت
en bloc U دریک بلوک
in an instant U دریک لحظه
sedentary U مقیم دریک جا
on a par U دریک تراز
swinging derrick U دریک گردان
to the echo U چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
keying interval U فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
projective U طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
active mine U مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
run in the family/blood <idiom> U دریک سطح بودن
rub elbows/shoulders <idiom> U دریک سطح بودن
somewhere U یک جایی دریک محلی
partly U نسبتا دریک جزء
beside U دریک طرف بعلاوه
aline U دریک رشته قراردادن
pitcherful U انچه دریک سبوجابگیرد
somewheres U یک جایی دریک محلی
out of step <idiom> U دریک گام نبودن
microphonics U انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
luminaire U دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
terrain return U انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
illumination by reflection U روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
sky man U انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
chorus girls U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
batch U مقدار نان دریک پخت
polynia U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
colocate U دریک مکان قرار دادن
coincident U واقع شونده دریک وقت
collinear U دریک خط مستقیم واقع شونده
pent up U دریک جا نگاه داشته شده
batches U مقدار نان دریک پخت
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
textbooks U کتاب اصلی دریک موضوع
textbook U کتاب اصلی دریک موضوع
cartful U انچه دریک گاری جا بگیرد
ledger bait U که دریک جا روی نگاه دارند
capful U انچه دریک کلاه جابگیرد
in a crack U دریک چشم بهم زدن
chorus girl U زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
polynya U منطقه اب ازاد دریک دریای یخ
text book U کتاب اصلی دریک موضوع
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
have one's ass in a sling <idiom> U دریک وضع نا مساعد بودن
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
coincide U دریک زمان اتفاق افتادن
coincided U دریک زمان اتفاق افتادن
easy does it <idiom> U دریک چشم بهم زدن
coincides U دریک زمان اتفاق افتادن
coinciding U دریک زمان اتفاق افتادن
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
pneumatolysis U تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
sky glow U انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gyle U مقدارابجوی که دریک وهله ساخته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com