English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ellipsis U انداختن لغات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
terminologies U لغات
terminology U لغات
lexicon [dictionary] U فرهنگ لغات
wordbook U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
dictionary U فرهنگ لغات
word book U فرهنگ لغات
glossary U فرهنگ لغات
nomenclature U مجموعه لغات
vocabulary U فهرست لغات
vocabulary U فرهنگ لغات
dictionaries U فرهنگ لغات
vocabularies U فهرست لغات
wordplay U بازی با لغات
vocabularies U فرهنگ لغات
vocabulary U مجموع لغات یک زبان
etymologies U علم اشتقاق لغات
vocabularies U مجموع لغات یک زبان
nomenclator U فهرست لغات و اسامی
vocabular U مربوط به لغات یا فهرست ان
glossary U فرهنگ لغات دشوار
english words U واژه ها یا لغات انگلیسی
semantics U علم لغات و معانی
dictionary program U برنامه فرهنگ لغات
worded U لغات رابکار بردن
word U لغات رابکار بردن
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
syntactics U علم ترکیب لغات
lexical U وابسته به فرهنگ لغات
etymological U مربوط به ریشه لغات
etymology U علم اشتقاق لغات
the a.of boreign words U اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
spelling checker U کنترل کننده حروف لغات
semantics U علم لغات معنی شناسی
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
glossary U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
glossaries U فرهنگ لغات فنی سفرنگ
gallicism U اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
sesquipedalian U معتاد به استعمال لغات دراز
vocabular U مربوط به فرهنگ لغات زبان
reword U لغات متنی را عوض کردن
onomastics U علم اشتقاق لغات و طرزاستعمال انها
computer jargon U لغات فنی مربوط به رشته کامپیوتر
malapropism U استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
malapropian U کسیکه لغات را غلط بکار میبرد
back formation U لغت سازی اشتقاق لغات از یکدیگر
agglutination U ترکیب لغات ساده و اصلی بصورت مرکب
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
king's english U اصطلاحات و لغات خاص انگلیسی علمی مصطلح درجنوب انگلیس
synonymize U الفاظ مترادف بکار بردن فرهنگ لغات هم معنی راتالیف کردن
processor U کامپیوتر کوچک برای کار کردن با لغات , تولید متن , گزارش , نامه و...
linguistics U علم السنه واشتقاق لغات وساختمان وترکیب کلمات وصرف ونحو لسانیات
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
Pidgin English <idiom> U انگلیسی برای ارتباط بازرگانان با زبان های متفاوت شامل گرامر ساده و لغات کم.
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
exception U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions U ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
external symbol dictionary U فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
let down U پایین انداختن انداختن
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
flinging U انداختن
throw U انداختن
throwing U انداختن
spill U انداختن
spilled U انداختن
spilling U انداختن
spills U انداختن
hurls U انداختن
run home U جا انداختن
fell U انداختن
retroject U پس انداختن
throws U انداختن
felled U انداختن
blobs U لک انداختن
blob U لک انداختن
rut U خط انداختن
fling U انداختن
flings U انداختن
hitching U انداختن
hurl U انداختن
spilled or spilt U انداختن
hurled U انداختن
souse U انداختن
hitch U انداختن
hitched U انداختن
hitches U انداختن
emplace U جا انداختن
omitting U انداختن
felling U انداختن
bottom U ته انداختن
lay away U انداختن
lash vt U انداختن
thrusts U انداختن
slings U انداختن
slinging U انداختن
sling U انداختن
benite U به شب انداختن
jaculate U انداختن
hew U انداختن
brush finish U خط انداختن
deracination U بر انداختن
omit U انداختن
hews U انداختن
hewing U انداختن
hewed U انداختن
leave out U انداختن
let fall U انداختن
thrust U انداختن
bottoms U ته انداختن
overthrew U بر انداختن
overthrow U بر انداختن
overthrowing U بر انداختن
overthrown U بر انداختن
overthrows U بر انداختن
fells U انداختن
omitted U انداختن
delete U انداختن
deleted U انداختن
thrusting U انداختن
deletes U انداختن
deleting U انداختن
omits U انداختن
floriate U گل انداختن در
to draw lots U انداختن
ruts U خط انداختن
line U خط انداختن در
launching U به اب انداختن
to let drop U انداختن
to let fall U انداختن
pilling U تل انداختن
launch U به اب انداختن
lines U خط انداختن در
to pick off U تک تک انداختن
to play a searchlight U انداختن
string U زه انداختن به
to put back U پس انداختن
to lay by the heels U بر انداختن
relegates U انداختن
to fire off a postcard U انداختن
stagger U از پا انداختن
relegating U انداختن
relegated U انداختن
to skips over U انداختن
hewn U انداختن
relegate U انداختن
launched U به اب انداختن
launches U به اب انداختن
to hew down U انداختن
to leave out U انداختن
prostrate U از پا انداختن
extruding U بیرون انداختن
extrudes U بیرون انداختن
emasculate U از مردی انداختن
emasculated U از مردی انداختن
emasculates U از مردی انداختن
emasculating U از مردی انداختن
inaugurated U براه انداختن
inaugurate U براه انداختن
trap U در تله انداختن
trap U درتله انداختن
peril U درخطر انداختن
trap U بدام انداختن
perils U درخطر انداختن
toss U بالا انداختن
pickles U ترشی انداختن
tosses U بالا انداختن
tossing U بالا انداختن
tossed U بالا انداختن
extrude U بیرون انداختن
pickle U ترشی انداختن
extruded U بیرون انداختن
rolls U بدوران انداختن
knock-ups U از کار انداختن
miscast U بناحق انداختن
triggers U راه انداختن
deferring U عقب انداختن
triggered U راه انداختن
trigger U راه انداختن
depresses U ازارزش انداختن
wharf U لنگر انداختن
wharfs U لنگر انداختن
wharves U لنگر انداختن
depress U ازارزش انداختن
disfigure U از شکل انداختن
disfigured U از شکل انداختن
disfigures U از شکل انداختن
anchorage U لنگر انداختن
knock-up U از کار انداختن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com