Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
assemblage
U
انجمن عمل سوار کردن
assemblages
U
انجمن عمل سوار کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
staging
U
سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
conventicle
U
انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
to ride and tie
U
اسپیرا بشراکت سوار شدن بدین سان که یکی سوار ان شده جلورود
athenaeum
U
انجمن ادبی انجمن دانش
atheneum
U
انجمن ادبی انجمن دانش
foregather
U
انجمن کردن
to hold a meeting
U
انجمن کردن
cavalry
U
سوار نظامی سوار اسبی
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
mounts
U
سوار کردن
assembled
U
سوار کردن
assembles
U
سوار کردن
rigged
U
سوار کردن
modulating
U
سوار کردن
mount
U
سوار کردن
take up
U
سوار کردن
fabricate
U
سوار کردن
modulate
U
سوار کردن
fabricated
U
سوار کردن
fabricates
U
سوار کردن
enchase
U
سوار کردن
fabricating
U
سوار کردن
modulates
U
سوار کردن
assemble
U
سوار کردن
rigs
U
سوار کردن
rig
U
سوار کردن
horse guards
U
گارد مخصوص سواره نظام گارد سوار نگهبان سوار
jigs
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
U
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
modulate
U
سوار کردن موج
take on
U
مسافر سوار کردن
setting up apparatus
U
دستگاه سوار کردن
to take ship
U
در کشتی سوار کردن
modulates
U
سوار کردن موج
installing
U
سوار کردن جادادن
imbark
U
در کشتی سوار کردن
installs
U
سوار کردن جادادن
modulating
U
سوار کردن موج
embark
U
درکشتی سوار کردن
mounting
U
سوار کردن وسایل
staging
U
سوار کردن جا دادن
embarks
U
درکشتی سوار کردن
pick up
U
سوار کردن مسافر
install
U
سوار کردن جادادن
embarking
U
درکشتی سوار کردن
entrain
U
سوار کردن کشیدن
rodeos
U
سوار کاری کردن
set
U
سوار کردن جاانداختن
embarked
U
درکشتی سوار کردن
sets
U
سوار کردن جاانداختن
assemble
U
سوار کردن قطعات
setting up
U
سوار کردن جاانداختن
assembles
U
سوار کردن قطعات
assembled
U
سوار کردن قطعات
rodeo
U
سوار کاری کردن
to give somebody a ride
U
کسی را سوار کردن
to give somebody a lift
U
کسی را سوار کردن
remounted
U
برگشتن دوباره سوار کردن
remounting
U
برگشتن دوباره سوار کردن
remounts
U
برگشتن دوباره سوار کردن
mounting
U
اسباب سوار شدن یا کردن
remount
U
برگشتن دوباره سوار کردن
juryrig
U
سوار کردن موقت وسایل
erects
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
erected
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
erect
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
erecting
U
بناکردن سوار یا نصب کردن
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
assembles
U
انجمن کردن ملاقات کردن
assemble
U
انجمن کردن ملاقات کردن
assembled
U
انجمن کردن ملاقات کردن
To pick up a passenger.
U
مسافر سوار کردن ( تاکسی ؟ اتوبوس )
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
piggyback
U
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
the setting of a gem
U
سوار کردن یا کار گذاشتن یانشاندن گوهری
port of embarkation
U
بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
piggybacks
U
پرپشت یاشانه سوار شدن کول کردن
cavalry man
U
سوار در سوار نظام
piggyback
<idiom>
U
روی کتف نشاندن ،پشت خود سوار کردن
assembly
U
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
stage
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
stages
U
سوار کردن پرسنل و وسایل در خودرو یاهواپیما یا کشتی
mounts
U
قنداق سوار کردن بر پا کردن
mount
U
قنداق سوار کردن بر پا کردن
assemble
U
سوار کردن گردهمایی کردن
assembles
U
سوار کردن گردهمایی کردن
assembled
U
سوار کردن گردهمایی کردن
rail loading
U
سوار کردن بار یا پرسنل روی درزینهای راه اهن
to give one a lift
U
کسیرا پیش خود سوار کردن وقسمتی از راه بردن
roll on roll off
U
روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
floppy disk
U
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy
U
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disks
U
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies
U
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy discs
U
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
horse
U
اسب دار کردن سوار اسب کردن
reassembled
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassemble
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembling
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
reassembles
U
بستن قطعات سوار کردن قطعات
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
meeting
U
انجمن
coteries
U
انجمن
instituting
U
انجمن
institutes
U
انجمن
instituted
U
انجمن
coterie
U
انجمن
institute
U
انجمن
group
U
انجمن
society
U
انجمن
meetings
U
انجمن
agora
U
انجمن
societies
U
انجمن
communities
U
انجمن
borough council
U
انجمن ده
community
U
انجمن
fellowsh
U
انجمن
groups
U
انجمن
comitia
U
انجمن
associations
U
انجمن
guilds
U
انجمن
guild
U
انجمن
committee
U
انجمن
committees
U
انجمن
reunion
U
انجمن
reunions
U
انجمن
gathering
U
انجمن
clubs
U
انجمن
association
U
انجمن
convocations
U
انجمن
companies
U
انجمن
convocation
U
انجمن
company
U
انجمن
council
U
انجمن
councils
U
انجمن
gatherings
U
انجمن
clubbing
U
انجمن
clubbed
U
انجمن
confranternity
U
انجمن
club
U
انجمن
conferences
U
انجمن باشگاهها
confraternity
U
انجمن اخوت
meetings
U
انجمن جلسه
council chamber
U
انجمن گاه
caucuses
U
انجمن حزبی
trade association
U
انجمن صنفی
folkmoot
U
انجمن شهر
folkmot
U
انجمن شهر
associate computer professionals
U
انجمن کامپیوترکاران
meeting
U
انجمن جلسه
local authority
U
انجمن محلی
caucus
U
انجمن حزبی
secret society
U
انجمن سری
consistory
U
انجمن کاتوزیان
conclaves
U
انجمن محرمانه
conclave
U
انجمن محرمانه
town council
U
انجمن شهرداری
municipal council
U
انجمن شهر
municipal council
U
انجمن شهرداری
congress
U
انجمن مجلس
congresses
U
انجمن مجلس
hunts
U
انجمن شکارچیان
assembly
U
اجتماع انجمن
town meeting
U
انجمن شهری
faction
U
انجمن فرقه
town council
U
انجمن شهر
factions
U
انجمن فرقه
benefits society
U
انجمن خیریه
quaker's meeting
U
انجمن خاموش
academy
U
انجمن دانش
hunted
U
انجمن شکارچیان
conference
U
انجمن باشگاهها
hunt
U
انجمن شکارچیان
academies
U
انجمن دانش
prayer meeting
U
انجمن دعا
iranian physical society
U
انجمن فیزیک ایران
PTA's
U
انجمن اولیا و مربیان
sla
U
انجمن کتابخانههای مخصوص
chamber of shipping
U
انجمن صاحبان کشتی
orchestration
U
تنظیم انجمن سازی
juntas
U
دسته انجمن سری
fraternities
U
انجمن اخوت صنف
rural district council
U
انجمن محلی زراعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com