Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unassisted
U
انجام عمل بدون کمک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
manual
U
انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
productive
U
مدت زمانی که یک کامپیوتر میتواند کارهای بدون خطا را انجام دهد
operate
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operated
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
operates
U
نرم افزاری که عملیات ابتدایی و سطح پایین سخت افزار و مدیریت فایل را انجام میدهد بدون نیاز به کاربر
OS
U
نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
demonstration
U
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
demonstrations
U
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد
summaries
U
انجام شده بدون تاخیر
summary
U
انجام شده بدون تاخیر
demo
U
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع
box
U
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
boxes
U
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد
asynchronous
U
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
daemon
U
در سیستم unix برنامهای که کارش را بدون دانستن کاربر خودکار انجام میدهد
non destructive cursor
U
مجموعه بررسی ها که روی یک قطعه بدون آسیب دیدن انجام شود
trojan horse
U
برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
unmodified instruction
U
دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
get away with murder
<idiom>
U
انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
loose ends
<idiom>
U
بدون کار معلوم وروشنی برای انجام دادن
put the cart before the horse
<idiom>
U
انجام کارها بدون نظم
take one's time
<idiom>
U
انجام کاری بدون عجله
Other Matches
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
U
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
U
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
flat
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest
U
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
U
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
parataxis
U
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
U
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unstressed
U
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
U
بدون کیلوس بدون قیلوس
offhand
U
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
U
بدون انشعاب بدون شعبه
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
retention money
U
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
querying
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queries
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
U
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
continues
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continue
U
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
recoilless
U
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate
U
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
mission , oriented
U
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
acheilous
U
بدون لب
acheilos
U
بدون لب
undoubted
U
بدون شک
indubitable
U
بدون شک
doubtlessly
U
بدون شک
ex
U
بدون
undoubtedly
U
بدون شک
i'll warrant
U
بدون شک
goalless
U
بدون گل
sans
U
بدون
and no mistake
U
بدون شک
ex-
U
بدون
not nearctic
U
بدون
to a certainty
U
بدون شک
wanting
U
بدون
without
U
بدون
unstressed
U
بدون مد
obtrusively
U
بدون حق
but
U
بدون
bottomless
U
بدون ته
unequivocally
U
بدون ابهام
toeless
U
بدون پنجه
termless
U
بدون شرط
immusical
U
بدون هماهنگی
unequivocal
U
بدون ابهام
inapproachable
U
بدون دسترسی
scoreless
U
بدون امتیاز
wing it
<idiom>
U
بدون آمادگی
under one's own steam
<idiom>
U
بدون کمک
to be sure
<idiom>
U
مطمئنا ،بدون شک
unadvised
U
بدون اطلاع
indistinctively
U
بدون فرق
indolently
U
بدون درد
terrorless
U
بدون ترس
incommunicable
U
بدون رابطه
without milk
U
بدون شیر
searchless
U
بدون جستجو
decaffeinated
U
بدون کافئین
excluding meals
U
بدون غذا
nothing if not
<idiom>
U
مطمئنا،بدون شک
guilelessly
U
بدون تزویر
incognizant
U
بدون شناسایی
stagnant
U
بدون حرکت
in vain
<idiom>
U
بدون تفثیروموفقیت
glabrous
U
بدون کرک
shockless
U
بدون ضربه
unattended
U
بدون متصدی
fruitlessly
U
بدون نتیجه
endless
U
بدون پایان
free trader
U
بدون گمرک
free play
U
بدون محدودیت
static
U
بدون تحرک
free of tax
U
بدون مالیات
frozen
U
بدون ترقی
stemless
U
بدون تنه
soilless
U
بدون خاک
flavorless
U
بدون مزه
free from slip
U
بدون لغزش
stemless
U
بدون ساقه
stateless
U
بدون تابعیت
irresponsibly
U
بدون حس مسئولیت
promptly
U
بدون معطلی
freely
U
بدون محدودیت
hands down
U
بدون احتیاط
immethodical
U
بدون اسلوب
holdless
U
بدون گیره
tenantless
U
بدون مستاجر
strikeless
U
بدون ضربت
safely
U
بدون خطر
shadeless
U
بدون سایه
harmlessly
U
بدون صدمه
unoccupied
U
بدون مستاجر
free from backlash
U
بدون لقی
unsigned
U
بدون امضاء
warless
U
بدون جنگ
unwary
U
بدون نگرانی
voteless
U
بدون رای
unpromising
U
بدون امید
vibrationless
U
بدون لرزه
sans ceremonie
U
بدون تشریفات
pathless
U
بدون جاده
valveless
U
بدون سوپاپ
wayless
U
بدون جاده
weanting
U
بدون بی منهای
nonstop
U
بدون توقف
nonsyllabic
U
بدون هجایی
unmaned
U
بدون سرنشین
unmannered
U
بدون اداب
with in compass
U
بدون مبالغه
on the square
U
بدون کجی
unmennerly
U
بدون اداب
sans recours
U
بدون رجوع
vacant succession
U
بدون جانشین
undoubted
U
بدون تردید
untitled
U
بدون سراغاز
untitled
U
بدون عنوان
standstill
U
بدون حرکت
seamless
U
بدون درز
irrespective
U
بدون مراعات
undeviating
U
بدون تردیدرای
constantly
U
بدون تغییر
unvalued
U
بدون ارج
unvocal
U
بدون موسیقی
prosaically
U
بدون لطافت
quiescently
U
بدون جنبش
exposed
U
بدون پوشش
unceasing
U
بدون وقفه
disposed
U
بدون پوشش
run on
U
بدون وقفه
recoilless
U
بدون لنگر
indiscriminately
U
بدون تمیز
without justification
U
بدون مجوز
nonboresafe
U
بدون ضامن
unconditional
U
بدون قیدوشرط
irreflexive
U
بدون واکنش
unmanned
U
بدون سرنشین
intestate
U
بدون وصیت
unexceptional
U
بدون استثنا
smokeless
U
بدون دود
irrespective of
U
بدون ملاحظه
unaccompanied
U
بدون همراه
inviscid
U
بدون لزوجت
intolerantly
U
بدون بردباری
unblushing
U
بدون شرم
inelastic
U
بدون کشش
ingenuously
U
بدون تزویر
unprofitable
U
بدون سود
aimlessly
U
بدون مقصد
inofficial
U
بدون اجازه
inoperculate
U
بدون دریچه
undeviating
U
بدون انحراف
faultless
U
بدون خطا
faceless
U
بدون ویژگی
non delay
U
بدون تاخیر
unlined
U
بدون پوشش
zero elasticity
U
بدون کشش
workless
U
بدون عمل
without recourse
U
بدون رجوع
without recourse
U
بدون حق مراجعه
unspotted
U
بدون الودگی
unsprung
U
بدون فنر
no doubt
U
بدون تردید
consistently
U
بدون تناقض
faceless
U
بدون صورت
unfeigned
U
بدون تصنع
cold turkey
U
بدون آمادگی
backless
U
بدون پشتی
unfinanced
U
بدون پشتوانه
unfunded
U
بدون سرمایه
unlined
U
بدون استر
backless
U
بدون پشت
unaligned
U
بدون صف ارایی
degas
U
بدون گازکردن
trouble-free
<adj.>
U
بدون دردسر
free from taxes
<adj.>
U
بدون مالیات
taxless
<adj.>
U
بدون مالیات
achromic
U
بدون ترخیم
non-assessable
<adj.>
U
بدون مالیات
non-taxable
<adj.>
U
بدون مالیات
tax-exempt
<adj.>
U
بدون مالیات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com