English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
acroter U انتهای پایهء مجسمه کنگرههای زینتی عمارات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acropodium U پایهء مجسمه
statuesque U شبیه مجسمه سبک مجسمه
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
crenellated U دارای کنگرههای کوچک
crenelated U دارای کنگرههای کوچک
engrailed U دارای کنگرههای هلالی
anlage U اساس و پایهء رشد بعدی قسمت کوچکی که بعدا رشدنموده وبزرگ میشود
vertical U سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
crenulated U دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
crenulate U دندان موشی دارای کنگرههای ریز مضرس
drawbore U کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
eot U maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
decorative U زینتی
decorated tile U کاشی زینتی
top-knots U گره زینتی
top-knot U گره زینتی
pieplant U روبارب زینتی
plumage U پرهای زینتی
fagot U بخیه زینتی
faggot U بخیه زینتی
faggots U بخیه زینتی
frieze U حاشیه زینتی دادن به
beadings U گویچه یا دانهی زینتی
beading U گویچه یا دانهی زینتی
friezes U حاشیه زینتی دادن به
dressed U سنگ های زینتی
topknot U گره زینتی روبان گیسو
picot U حلقه زینتی توری بافی
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
shoulder knot U روبان یاحمایل زینتی روی شانه
flambeau U مشعل چند فتیلهای شمعدان زینتی
scrimshaw U اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
statues U مجسمه
statue U مجسمه
sculptor work U مجسمه
images U مجسمه
image U مجسمه
image U مجسمه
imagery U شکل و مجسمه
plaster of Paris U گچ مجسمه سازی
sphinxes U مجسمه ابوالهول
sphinx مجسمه ابوالهول
sculptures U مجسمه سازی
sculpture U مجسمه سازی
mannequins U مجسمه چوبی
footpath U پایه مجسمه
statuettes U مجسمه کوچک
statuette U مجسمه کوچک
footpaths U پایه مجسمه
statuary U مجسمه سای
entablement U سکوی مجسمه
mannequin U مجسمه چوبی
image U مجسمه شکل
antique statue U مجسمه عتیقه
statue of liberty U مجسمه ازادی
images U مجسمه شکل
sculpturesque U شبیه مجسمه
rondelle U جسم مدور سنگهای قیمتی مدور زینتی
idol U خدای دروغی مجسمه
caryatid U ستونی که مجسمه زن باشد
sculptors U مجسمه ساز حجار
sculptor U مجسمه ساز حجار
figurines U مجسمه سفالین رنگی
taille U شکل وساخت مجسمه
plastic U پلاستیک مجسمه سازی
waxworks U مجسمه سازی ازموم
waxwork U مجسمه سازی ازموم
pedestal U پایه مجسمه شالوده
pedestals U پایه مجسمه شالوده
entablement U صفحه زیر مجسمه
plinths U ازاره پایه مجسمه
plinth U ازاره پایه مجسمه
figurine U مجسمه سفالین رنگی
banderol U [نوار تزئینی مجسمه]
banderole U [نوار تزئینی مجسمه]
foliate mask U صورت مجسمه انسان
socle U پایه ستون یا مجسمه
figurin U مجسمه سفالین رنگی
busts U مجسمه نیم تنه
muscling U در پیکرنگاری و مجسمه سازی
busting U مجسمه نیم تنه
sculptress U مجسمه ساز حجار
insculp U مجسمه سازی کردن
busted U مجسمه نیم تنه
bust U مجسمه نیم تنه
statuesque U خوش هیکل مجسمه وار
bust U مجسمه نیم تنه بالاتنه
statuary U مجسمه ساز هیکل تراشی
busted U مجسمه نیم تنه بالاتنه
busting U مجسمه نیم تنه بالاتنه
busts U مجسمه نیم تنه بالاتنه
pedestal U پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
sculpturesque U ساخته شده بشکل مجسمه
pedestals U پایه ستون یا مجسمه یا چراغ
telamon U ستونی که مجسمه مرد باشد
caster for pedestal U چرخ پایه [میز یا مجسمه یا چراغ]
paris doll U مجسمه برای ازمایش جامه زنانه
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
the statue was well niched U مجسمه خوب در دیوارجا داده شده بود
corp U [برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
corpe U [برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
Liberty U [مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
acrolith U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
figure head مجسمه ای که بر دماغه کشتی نصب میکنند [رئیس پوشالی]
acrolithus U [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
His sculptures blend into nature as if they belonged there. U مجسمه های او به طبیعت طوری آمیخته میشوند انگاری که آنها به آنجا تعلق دارند.
logic seeking U انتهای خط وط
end of line U انتهای خط
batang son U انتهای کف دست
bitter end U انتهای درد
dead burned U انتهای اشتعال
returned U نشانههای انتهای خط
drill tang انتهای مته
pipehead U انتهای خط لوله
return U نشانههای انتهای خط
loose end U انتهای تاریانخ
loose end U انتهای شل هرچیزی
loose ends U انتهای تاریانخ
loose ends U انتهای شل هرچیزی
returning U نشانههای انتهای خط
returns U نشانههای انتهای خط
rear court U انتهای زمین
fluke U انتهای دم نهنگ
flukes U انتهای دم نهنگ
cow's tail U انتهای طناب
depth U انتهای پرز
end of form U انتهای ورقه
end of line U انتهای سطر
end of massage U انتهای پیام
end of medium U انتهای رسانه
baselines U خط انتهای زمین
end of message U انتهای پیام
end of record U انتهای مدرک
baseline U خط انتهای زمین
end of reel U انتهای حلقه
end of transmission U انتهای مخابره
end of file U انتهای فایل
end of volume U انتهای جلد
cable tail U انتهای سیم
end of file U انتهای پرونده
riblet U انتهای دنده گوسفند
end of transmission block U انتهای بلاک مخابره
end of tape mark U نشان انتهای نوار
end of tape marker U نشانگر انتهای نوار
nock U شکاف انتهای کمان
end of tape marker U علامت انتهای نوار
saphead U انتهای نقب نظامی
palmate U دارای انتهای پهن
thereis no end to it U انتهای برای ان نیست
formee U دارای انتهای مربع
end of file mark U نشان انتهای پرونده
furnace discharged end U انتهای تخلیه کوره
baseliner U بازیگر انتهای زمین
end of job card U کارت انتهای کار
flip turn U برگشت انتهای استخر
swan neck U انتهای خمیده لوله
end of data marker U نشانگر انتهای داده ها
ST connector U اتصالی در انتهای فیبرنوری
eom U انتهای پیام essage
etb U انتهای بلاک مخابره
backstop U حصار انتهای زمین
baselines U خط انتهای زمین تنیس
end U کد نشان دهنده انتهای خط
finishes U انتهای فرآیند یا تابع
cabled U اتصال در انتهای کامل
cable U اتصال در انتهای کامل
finish U انتهای فرآیند یا تابع
ended U کد نشان دهنده انتهای خط
baselines U خط انتهای زمین والیبال
head U انتهای میز بیلیارد
sink U دریافت انتهای خط ارتباتی
baseline U خط انتهای زمین تنیس
loops U درو در انتهای خرک
looped U درو در انتهای خرک
ends U کد نشان دهنده انتهای خط
loop U درو در انتهای خرک
sinks U دریافت انتهای خط ارتباتی
baseline U خط انتهای زمین والیبال
trailing edge U انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
baseline game U بازی در انتهای زمین تنیس
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
croup U انتهای خرک نزدیک ژیمناست
bitter end U انتهای طناب یا زنجیر قایق
subulate U دارای نوک یا انتهای تیز
split end U گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
departure end U انتهای محوطه دویدن هواپیما
double ender U تخته موج با دو انتهای یک شکل
tip-top U حلقه انتهای چوب ماهیگیری
ends U کد نشان دهنده انتهای رکورد
tin-plated tails U سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
beam-ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
beam ends U انتهای قسمت عقبی کشتی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
end U کد نشان دهنده انتهای رکورد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com