Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
conveyance
U
انتقال نامه صلح
conveyances
U
انتقال نامه صلح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deed of transfer
U
انتقال نامه
Other Matches
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
indeterminate change of station
U
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
electronic funds transfer
U
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
transfer
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
U
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
U
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
upload
U
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
transfer processing
U
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
signal
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
U
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
U
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
transfer ladle
U
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
U
نسبت انتقال سرعت انتقال
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
negative acknowledgement
U
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
carrier
U
نامه بر
correspoundence
U
نامه ها
manifested
U
نامه
post boy
U
نامه بر
epistles
U
نامه
manifests
U
نامه
letter
U
نامه
manifest
U
نامه
letters
U
نامه
breve
U
نامه
manifesting
U
نامه
epistle
U
نامه
carriers
U
نامه بر
transfer check
U
انتقال
marque
U
انتقال
intuitions
U
انتقال
negotiation
U
انتقال
bail arm
U
انتقال
transitions
U
انتقال
transition
U
انتقال
transfer line
U
خط انتقال
transformation
U
انتقال
intuition
U
انتقال
conductance
U
انتقال
conveyance
U
انتقال
conveyances
U
انتقال
turn over
U
انتقال
transter
U
انتقال
assignment
U
انتقال
assignments
U
انتقال
abaloenation
U
انتقال
transmission line
U
خط انتقال
mittimus
U
انتقال
metabasis
U
انتقال
convey
U
انتقال
transportation
U
انتقال
translations
U
انتقال
translation
U
انتقال
conveys
U
انتقال
conveying
U
انتقال
conveyed
U
انتقال
negotiations
U
انتقال
conduction
U
انتقال
transmissions
U
انتقال
shifted
U
انتقال
transfer
U
انتقال
shift
U
انتقال
move
U
انتقال
shifts
U
انتقال
shift
U
انتقال
migration
U
انتقال
transferring
U
انتقال
downloading
U
انتقال
transfers
U
انتقال
devolution
U
انتقال
transference
U
انتقال
displacement
U
انتقال
line shaft
U
انتقال
transmission
U
انتقال
pigeongram
U
نامه کبوتر
fauna
U
جانور نامه
passionary
U
مصیبت نامه
mailmen
U
نامه رسان
mailman
U
نامه رسان
dictionary
U
واژه نامه
passionary
U
شهادت نامه
packet boat
U
کشتی نامه بر
byelaw
U
ایین نامه
acknowledgment
U
شهادت نامه
billets
U
اجازه نامه
by low
U
ایین نامه
act
U
تصویب نامه
herewith
U
به این نامه
acted
U
تصویب نامه
letter writing
U
نامه نگاری
billet doux
U
نامه عاشقانه
mailer
U
نامه رسان
bill of sale
U
بیع نامه
paean
U
پیروزی نامه
paeans
U
پیروزی نامه
bill of lading
U
بار نامه
Are there any letters for me?
U
من نامه ای ندارم؟
Did you carry (deliver) the letter ?
U
نامه را بردی یا نه ؟
bill of indicment
U
ادعا نامه
Letter of recommendation.
U
توصیه نامه
hear from
<idiom>
U
دریافت نامه
Registered mail.
U
نامه سفارشی
bill of exception
U
اعتراض نامه
storybook
U
داستان نامه
marriage bed
U
عقد نامه
log books
U
رخداد نامه
letters of administration
U
قیم نامه
letters of procurator
U
وکالت نامه
waybill
U
بار نامه
warrant of attorney
U
وکالت نامه
waybill
U
راه نامه
letters patent
U
نامه سرگشوده
letters patent
U
نامه سرگشاده
light list
U
چراغ نامه
memorandum of understanding
U
تفاهم نامه
bacchanalian song
U
ساقی نامه
bail bond
U
ضمانت نامه
word hoard
U
لغت نامه
wordbook
U
واژه نامه
marriage contract
U
عقد نامه
written contract
U
پیمان نامه
log book
U
رخداد نامه
bill of divorce
U
طلاق نامه
credentials
U
اعتبار نامه
certificate
U
شهادت نامه
certificate
U
گواهی نامه
certificate
U
تصدیق نامه
certificates
U
شهادت نامه
certificates
U
گواهی نامه
certificates
U
تصدیق نامه
love letter
U
نامه عاشقانه
love letters
U
نامه عاشقانه
summons
U
ابلاغ نامه
balance sheets
U
تراز نامه
balance sheet
U
تراز نامه
pursuivant
U
نامه رسان
pedigree
U
شجره نامه
herbal
U
گیاه نامه
pedigree
U
نسب نامه
pedigrees
U
شجره نامه
pedigrees
U
نسب نامه
genealogical
U
شجره نامه
family tree
U
نسب نامه
family tree
U
شجره نامه
family trees
U
نسب نامه
family trees
U
شجره نامه
summonsed
U
ابلاغ نامه
summonses
U
ابلاغ نامه
summonsing
U
ابلاغ نامه
registered letter
U
نامه سفارشی
letter
U
معرفی نامه
letters
U
معرفی نامه
sylva
U
درخن نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
swearing formula
U
قسم نامه
swamped with letters
U
غرق نامه
surety bond
U
تضمین نامه
missive
U
نامه رسمی
missives
U
نامه رسمی
stemma
U
نسب نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
covering letters
U
نامه توضیحی
covering letters
U
نامه پوششی
covering letter
U
نامه توضیحی
prospectus
U
اینده نامه
prospectus
U
اطلاع نامه
prospectuses
U
اطلاع نامه
questionary
U
پرسش نامه
threnode
U
سوگ نامه
threnod
U
سوگ نامه
threnddy
U
سوگ نامه
recognizance
U
تعهد نامه
recognizance
U
التزام نامه
the original letter
U
عین نامه
covering letter
U
نامه پوششی
tenency agreement
U
اجاره نامه
road book
U
راه نامه
rental
U
اجاره نامه
prayer book
U
نماز نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com