English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
look forward U انتظار چیزی را داشتن
to look forward to something U انتظار چیزی را داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. U نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
attending U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends U انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend U انتظار کشیدن انتظار داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
in the cards <idiom> U انتظار داشتن
to look forward to U انتظار داشتن
speculating U انتظار سودو زیاد داشتن
awaits U منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting U منتظر شدن انتظار داشتن
await U منتظر شدن انتظار داشتن
hold forth U پیشنهاد کردن انتظار داشتن
awaited U منتظر شدن انتظار داشتن
expect U انتظار داشتن منتظر بودن
expecting U انتظار داشتن منتظر بودن
expects U انتظار داشتن منتظر بودن
speculates U انتظار سودو زیاد داشتن
speculated U انتظار سودو زیاد داشتن
speculate U انتظار سودو زیاد داشتن
expected U انتظار داشتن منتظر بودن
envisage U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages U انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
get away with murder <idiom> U انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
holding position U وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
to have something at one's disposal U چیزی داشتن
to have something U چیزی داشتن
To be interested in ( keen on ) some thing . U به چیزی علاقه داشتن
to havealiking for anything U ذوق چیزی را داشتن
to have something in reserve U چیزی درچنته داشتن
to live through something U طاقت چیزی را داشتن
To be used (accustomed) to something. U به چیزی عادت داشتن
to have experience in something U آزمودگی در چیزی داشتن
to have an appetite for something U اشتها به چیزی داشتن
to believe in something U به چیزی اعتقاد داشتن
to disagree [or be in disagreement] [on something/about something] U بر سر چیزی اختلاف داشتن
to take an i. in something U به چیزی دلبستگی داشتن
to believe in somebody [something] U اطمینان داشتن به کسی [چیزی]
have something up one's sleeve <idiom> U چیزی سری نگه داشتن
keep something at bay <idiom> U [چیزی را دور نگاه داشتن]
up to someone to do something <idiom> U مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
To be biased (prejudiced). U درمورد چیزی تعصب داشتن
to be into somebody [something] <idiom> U کسی [چیزی] را دوست داشتن
To wish (long) for something. U آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
cry out for <idiom> U شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
waiting position U ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
to purpose something U هدف چیزی [انجام کاری] را داشتن
cellarage U حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
to make of something U در باره چیزی نظر [عقیده] داشتن
to have a limit [of up to something] U [تا] به حد [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
to have a maximum limit [of something] U [به] حداکثر [چیزی یا مقداری] اعتبار داشتن [اقتصاد]
nose around [about] <idiom> چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
pick and choose U در سوا کردن چیزی دقت ووسواس زیاد داشتن
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
planch U صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
to strain at anything U در زیر فشارچیزی تقلاکردن زیاد در چیزی باریک شدن یاوسواس داشتن
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
expectance U انتظار
anticipation U انتظار
prospect U انتظار
prospected U انتظار
prospecting U انتظار
expectancy U انتظار
prospects U انتظار
expectations U انتظار
expectantly U با انتظار
ready line U خط انتظار
expectation U انتظار
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
redezvous U محل انتظار
half pay U حق انتظار خدمت
inopinate U انتظار نداشته
in prospective U انتظار داشته
waiting-room U اتاق انتظار
rendezvous area U موضع انتظار
in prospect U انتظار داشته
to my great surprise U برخلاف انتظار من
cooling period U زمان انتظار
bide U در انتظار ماندن
ante-chamber U اتاق انتظار
beyond the pale <idiom> U دوراز انتظار
wait state U وضعیت انتظار
wait state U حالت انتظار
anticipated <adj.> U انتظار می رود
expected <adj.> U انتظار می رود
presumable <adj.> U انتظار می رود
probable <adj.> U انتظار می رود
reception rooms U اتاق انتظار
expectancy table U جدول انتظار
anticipative U درحالت انتظار
expectancy chart U نمودار انتظار
wait time U زمان انتظار
estimated <adj.> U انتظار می رود
error of expectation U خطای انتظار
waiting time U زمان انتظار
lobbied U سالن انتظار
anterooms U اطاق انتظار
reception room U اتاق انتظار
lobbies U سالن انتظار
lobby U سالن انتظار
anteroom U اطاق انتظار
waiting room U اطاق انتظار
ante-rooms U اطاق انتظار
expectative U مورد انتظار
waiting-rooms U اطاق انتظار
standby U حالت انتظار
waiting lists U لیست انتظار
anticipatory U در حال انتظار
waiting list U لیست انتظار
aspiration level U سطح انتظار
waiting-room U اطاق انتظار
standbys U حالت انتظار
beyond one's expectation U مافوق انتظار کسی
intended saving U پس انداز مورد انتظار
tempo stroll variation U واریاسیون صبر و انتظار
likly U انتظار داشتنی مناسب
in prospect U مورد انتظار [در برنامه ]
nonpay status U حالت انتظار خدمتی
on deck U در انتظار نوبت شنا
point spread U امتیاز قابل انتظار
sales expectations U فروش مورد انتظار
one anxious week of waiting U یک هفته انتظار با نگرانی
anticipated price U قیمت مورد انتظار
anticipated profit U سود مورد انتظار
expected price U قیمت مورد انتظار
expected frequency U فراوانی مورد انتظار
anticipated inflation U تورم مورد انتظار
means end expectation U انتظار وسیله- هدف
expected value U ارزش مورد انتظار
suit up U ذخیره در انتظار بازی
product life expectancy U عمر مورد انتظار محصول
par for the course <idiom> U تنها چیزیکه انتظار داشته
wait U انتظار کشیدن معطل شدن
waited U انتظار کشیدن معطل شدن
profiteer U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
awaiting aircraft availability U زمان انتظار درخط تعمیر
intended investment U سرمایه گذاری مورد انتظار
promises U نوید انتظار وعده دادن
waits U انتظار کشیدن معطل شدن
promise U نوید انتظار وعده دادن
to have arrived [expected moment] U رسیدن [به زمان انتظار رفته]
profiteers U فردیکه انتظار سودزیاد دارد
to look forward expectantly to the future U با انتظار به آینده نگاه کردن
fractional antedating goal response U خرده پاسخ انتظار هدف
cabstand [American E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi stand U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi rank [British E] U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply. U من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
queuing theory U نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
a further 50 are in prospect U ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
central tendency U احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
deliver the goods <idiom> U موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
ready cap U حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. U لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com