English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
conservatoire U اموزشگاه هنرهای زیبا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
graphic arts U هنرهای زیبا
beaux arts U هنرهای زیبا
fine arts U هنرهای زیبا
conservatories U هنرستان هنرهای زیبا
conservatory U هنرستان هنرهای زیبا
greenhouse U هنرستان هنرهای زیبا
the nine U نه تن الهه شعر و هنرهای زیبا
aestheticism U زیبایی پرستی علاقمندی به هنرهای زیبا
craft reimbursable supply U اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
visual arts U هنرهای بصری
performing arts U هنرهای نمایشی
beaux arts U هنرهای مستظرفه
Ecole des Beaux-Arts U هنرهای مستظرفه
imitative arts U هنرهای تقلیدی
minor arts U هنرهای فرعی
visual arts U هنرهای دیدنی
arts and crafts U هنرهای تجسمی و دستی
performing U وابسته به هنرهای نمایشی
manual training U دوره اموزش هنرهای دستی
craftshop U کارگاه هنرهای دستی تفریحی
polytechnic U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnical U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
polytechnics U وابسته بتدریس هنرهای فنی مختلف
femme-fleur U [طرح دختر رویایی در طراحی های هنرهای جدید فرانسه]
school U اموزشگاه
schools U اموزشگاه
almamater U اموزشگاه
education center U اموزشگاه
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
head master U مدیر اموزشگاه
schoolmistress U مدیره اموزشگاه
interscholastic competition U مسابقه اموزشگاه ها
preparatory school U اموزشگاه امادگی
night school U اموزشگاه شبانه
night schools U اموزشگاه شبانه
hedge school U اموزشگاه پست
academies U دانشگاه اموزشگاه
dogo U اموزشگاه جودو
private schools U اموزشگاه خصوصی
foundation school U اموزشگاه موقوف
dominie U رئیس اموزشگاه
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
comprehensive schools U اموزشگاه جامع
truants U از اموزشگاه گریززدن
special school U اموزشگاه استثنایی
technical school U اموزشگاه فنی
training school U اموزشگاه حرفهای
vocational school U اموزشگاه حرفهای
comprehensive school U اموزشگاه جامع
schoolmistresses U مدیره اموزشگاه
private school U اموزشگاه خصوصی
truant U از اموزشگاه گریززدن
school report U گزارش اموزشگاه
schools U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
schoolhouse U ساختمان یاعمارت اموزشگاه
schoolhouses U ساختمان یاعمارت اموزشگاه
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
lockups U تعطیل کردن اموزشگاه
boarding schools U اموزشگاه شبانه روزی
manege U اموزشگاه اسب سواری
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
lockup U تعطیل کردن اموزشگاه
macdraw U معماری مهندسی یانقشه کشان و متخصصین مشابه در هنرهای گرافیکی طراحی شده است
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
interscholastic U واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
to play the truant U از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prefectoral U مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
eyeful U زیبا
queen of hearts U زن زیبا
dinky U زیبا
queen of love U زن زیبا
crumpets U زن زیبا
crumpet U زن زیبا
well favored U زیبا
pulchritudinous U زیبا
gainly U زیبا
spiffy U زیبا
sightliness U زیبا
swells U زیبا
goodly U زیبا
fairer U زیبا
fair U زیبا
good-looking U زیبا
stylish U زیبا
scrumptious U زیبا
cutest U زیبا
elegant U زیبا
swelled U زیبا
swell U زیبا
belle U زن زیبا
belles U زن زیبا
fairs U زیبا
good looking U زیبا
chic U زیبا
beauteous U زیبا
inelegant U نا زیبا
cuter U زیبا
picturesque U زیبا
yummy U زیبا
fairest U زیبا
cute U زیبا
bonny U زیبا
beautiful U زیبا
knockout <idiom> U خانم زیبا
adorns U زیبا کردن
adorn U زیبا کردن
smarten U زیبا کردن
lapwings U مرغ زیبا
titivate U زیبا کردن
handsomely U بطور زیبا
lapwing U مرغ زیبا
well favoured U زیبا خوشگل
tittivate U زیبا کردن
peewit U مرغ زیبا
smatt U زیبا باهوش
peewits U مرغ زیبا
proper dress U جامه زیبا
beauty U زنان زیبا
nymph U زن بسیار زیبا
nymphs U زن بسیار زیبا
habiliment U لباس زیبا
deluxe U بسیار زیبا
to look good U زیبا بودن
to be good-looking U زیبا بودن
corking U خیلی زیبا
china aster U گل رعنا زیبا
beautification U زیبا سازی
She looks nice. U او [زن] زیبا است.
peach U زن یادختر زیبا
prettyish U نسبتا زیبا
beauties U زنان زیبا
pewit U مرغ زیبا
peaches U زن یادختر زیبا
beautifully U بطور زیبا
She looks appealing. U او [زن] زیبا است.
killdeer U مرغ زیبا
well lookirg U زیبا خوش منظر
embellish U زیبا کردن پیراستن
titivate U اراستن زیبا شدن
dressed to the nines (teeth) <idiom> U زیبا وبرازندهلباس پوشیدن
dilettanti U دوستدارتفننی صنایع زیبا
plumate U دارای پر وبال زیبا
pinup U تصویر دختر زیبا
nymphet U دختر کوچک و زیبا
bonnily U بطرز زیبا ودلپذیر
virtuosity U استعدادهنرهای زیبا یا فنون
aesthete U طرفدار صنایع زیبا
aesthetes U طرفدار صنایع زیبا
dilettante U دوستدارتفننی صنایع زیبا
dilettantes U دوستدارتفننی صنایع زیبا
embellishing U زیبا کردن پیراستن
embellishes U زیبا کردن پیراستن
handsome U خوش قیافه زیبا
tittivate U اراستن زیبا شدن
embellished U زیبا کردن پیراستن
queen of heaven U نام زن ژوپیطر زن زیبا
venus U زن زیبا ستاره زهره
trimly U بطور اراسته و زیبا
groom U زیبا کردن داماد شدن
belles lettres U شعر و اثارادبی زیبا وهنری
specious U دارای فاهر زیبا وفریبنده
grooms U زیبا کردن داماد شدن
shangri U شهر زیبا سرزمین دلخواه
pretty to look at [to watch] U زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
to look like a million dollars [bucks] [American E] <idiom> U بسیار زیبا بودن [اصطلاح روزمره]
Ravishingly beautiful . U مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
Ravishingly beautiful. U مثل پنجه آفتاب ( بسیار زیبا )
belletrist U نویسنده شعر و اثارادبی زیبا ادیب
Frigi darium U [تزئینات زیبا و بزرگ در حمام های رومی]
brown minor U براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
to look [feel] like a million dollars U بسیار زیبا [به نظر آمدن] بودن [اصطلاح روزمره]
dressage U حرکات زیبا و شیرین کاری اسبهای تربیت شده
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
painted woman U زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
goer U زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
chippy U زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
tootsie U زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
bimbo U زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
grunter [Australian E] U زن زیبا ولی کم عقل و فاحشه [اصطلاح روزمره] [ اصطلاح تحقیر آمیز]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com