Perdic | امتیاز گرفتن از حریف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (14 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	burn U	امتیاز گرفتن از حریف
	burns U	امتیاز گرفتن از حریف

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	underhook U	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
	gain ground U	ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
	blank U	ممانعت از امتیاز گیری حریف
	blankest U	ممانعت از امتیاز گیری حریف
	side sweep and over under U	گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
	wipe out U	شکست دادن حریف با امتیاز زیاد
	try U	کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
	tries U	کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
	stroke hole U	بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
	byes U	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
	bye U	صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
	converts U	امتیاز گرفتن
	convert U	امتیاز گرفتن
	converted U	امتیاز گرفتن
	converting U	امتیاز گرفتن
	monopolized U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolizes U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolised U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolizing U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolising U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolize U	امتیاز انحصاری گرفتن
	monopolises U	امتیاز انحصاری گرفتن
	scores U	امتیاز گرفتن حساب امتیازات
	monopolization U	گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
	score U	امتیاز گرفتن حساب امتیازات
	scored U	امتیاز گرفتن حساب امتیازات
	lawn bowling point U	یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
	base on halls U	گرفتن امتیاز با رسیدن به پایگاه نخست
	bogey U	گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
	bogeys U	گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
	bogies U	گرفتن امتیاز یک ضربه بیشتراز استاندارد
	holding and hitting U	گرفتن حریف و ضربه زدن
	carrying U	گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
	carries U	گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
	carry U	گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
	carried U	گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
	stationary tactics U	دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
	shut out <idiom> U	مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
	series U	4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
	leg block and under over U	فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
	dummies U	کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
	tackled U	ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
	tackles U	ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
	tackling U	ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
	tackle U	ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
	set up U	جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
	armlock U	گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
	dummy U	کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
	olympic lift and cross face U	گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
	high leg attack and shoulder control U	زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
	pace U	شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
	paces U	شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
	paced U	شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
	holds U	گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
	hold U	گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
	covered U	گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
	point after touchdown	[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
	overtime U	وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
	handicaps U	امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
	handicap U	امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
	head and arm U	هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
	loop U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	looped U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	loops U	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
	obstructions U	خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
	obstruction U	خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
	handicap U	مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
	rugby point U	امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
	handicaps U	مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
	hit U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hitting U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	hits U	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
	face off U	رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
	badminton U	بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
	to take medical advice U	دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
	gripping U	طرز گرفتن وسیله گرفتن
	grips U	طرز گرفتن وسیله گرفتن
	grip U	طرز گرفتن وسیله گرفتن
	slag U	کفه گرفتن تفاله گرفتن
	take in <idiom> U	زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
	gripped U	طرز گرفتن وسیله گرفتن
	clam U	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
	clams U	بچنگال گرفتن محکم گرفتن
	calebrate U	جشن گرفتن عید گرفتن
	to seal up U	درز گرفتن کاغذ گرفتن
	privilege U	امتیاز
	concession U	امتیاز
	concessions U	امتیاز
	pre eminence U	امتیاز
	plus U	امتیاز
	royalties U	حق امتیاز
	royalty U	حق امتیاز
	credit U	امتیاز
	credited U	امتیاز
	crediting U	امتیاز
	credits U	امتیاز
	franchises U	امتیاز
	distinctions U	امتیاز
	distinction U	امتیاز
	licence U	امتیاز
	scorelines U	خط امتیاز
	game bird U	یک امتیاز
	exclusiveness U	امتیاز
	ads U	امتیاز
	ad U	امتیاز
	advantage U	امتیاز
	pre-eminence U	امتیاز
	pas U	امتیاز
	leases U	امتیاز
	priviege U	امتیاز
	prominency U	امتیاز
	scoreless U	بی امتیاز
	licenses U	امتیاز
	upper hand U	امتیاز
	licences U	امتیاز
	act of grace U	امتیاز
	rectums U	امتیاز
	rectum U	امتیاز
	lease U	امتیاز
	scoreline U	خط امتیاز
	charter U	امتیاز
	charters U	امتیاز
	prominence U	امتیاز
	prerogatives U	امتیاز
	francs U	امتیاز
	prerogative U	امتیاز
	run U	یک امتیاز
	runs U	یک امتیاز
	franc U	امتیاز
	point U	امتیاز
	chartering U	امتیاز
	chartered U	امتیاز
	scores U	امتیاز
	scored U	امتیاز
	franchise U	امتیاز
	score U	امتیاز
	loved U	امتیاز صفر
	decision U	برنده با امتیاز
	decisions U	برنده با امتیاز
	win on points U	پیروزی با امتیاز
	maritime lien U	امتیاز دریایی
	chalk up U	کسب امتیاز
	set point U	اخرین امتیاز
	ace U	امتیاز سرویس
	love U	امتیاز صفر
	scoreless U	بدون امتیاز
	loss on points U	باخت با امتیاز
	insurance U	امتیاز مطمئن
	privileged U	دارای امتیاز
	foot score line	خط امتیاز انتهایی
	precedence U	امتیاز سابقه
	privileged U	امتیاز دار
	worst- U	امتیاز اوردن
	score sheet U	برگ امتیاز
	loves U	امتیاز صفر
	awarding of points U	امتیاز دادن
	prerogatives U	حق یا امتیاز ویژه
	worst U	امتیاز اوردن
	prerogative U	حق یا امتیاز ویژه
	magna cum laude U	با امتیاز زیاد
	go-ahead U	امتیاز برتر
	differentia U	وجه امتیاز
	concessionary agreement U	امتیاز نامه
	headstart U	امتیاز در شروع
	field privilege U	امتیاز فیلد
	preferential U	امتیاز دهنده
	match point U	اخرین امتیاز
	match points U	اخرین امتیاز
	concessionary U	صاحب امتیاز
	patents U	امتیاز نامه
	concessionaire U	صاحب امتیاز
	patenting U	امتیاز نامه
	perfect score U	امتیاز کامل
	double figures U	امتیاز دو رقمی
	concessioner U	صاحب امتیاز
	patented U	امتیاز نامه
	patent U	امتیاز نامه
	game point U	امتیاز پایانی
	oddest U	امتیاز دادن
	outpoint U	برنده با امتیاز
	licence owner U	صاحب امتیاز
	grantee U	صاحب امتیاز
	aces U	امتیاز سرویس
	odd U	امتیاز دادن
	precedency U	امتیاز سابقه
	concession deed U	امتیاز نامه
	odder U	امتیاز دادن
	law of advantage U	قانون امتیاز
	equaliser U	امتیاز مساوی کننده
	home whistle U	امتیاز واقعی یا فرضی
	in the hole <idiom> U	امتیاز پایین صفر
	double bogey U	دوبار کسب امتیاز
	To score points. U	امتیاز آوردن ( ورزش )
	counting U	تعداد امتیاز توپزن
	licensee U	صاحب جواز یا امتیاز
	To gain an advantage. U	کسب امتیاز کردن
	prerogatives U	امتیاز مخصوص حق ارثی
	licensees U	صاحب جواز یا امتیاز
	software license U	امتیاز نرم افزار
	counts U	تعداد امتیاز توپزن