Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ice
U
امتیاز سرنوشت ساز
deciding
U
امتیاز سرنوشت ساز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
doom
U
سرنوشت بد
predestination
U
سرنوشت
kismet
U
سرنوشت
fates
U
سرنوشت
the weird sisters
U
سرنوشت
fate
U
سرنوشت
die
U
سرنوشت
destinations
U
سرنوشت
lot
U
سرنوشت
destination
U
سرنوشت
destinies
U
سرنوشت
destiny
U
سرنوشت
manifest destiny
U
سرنوشت ملی
fatalist
U
معتقد به سرنوشت
parcae
U
سه خدای سرنوشت
common fate
U
سرنوشت مشترک
portions
U
سرنوشت قسمت
fatalism
U
اعتقاد به سرنوشت
portion
U
سرنوشت قسمت
allotments
U
سرنوشت تقدیر
allotment
U
سرنوشت تقدیر
fatalism
U
سرنوشت باوری
run off
U
مسابقه سرنوشت ساز
run-off
U
مسابقه سرنوشت ساز
a fateful mistake
U
اشتباهی سرنوشت ساز
to turn the scales
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
depths
U
بازیگر سرنوشت ساز
karma
U
سرنوشت مراسم دینی
to be the clincher
U
سرنوشت ساختن
[موقعیتی]
law of common fate
U
قانون سرنوشت مشترک
depth
U
بازیگر سرنوشت ساز
run-offs
U
مسابقه سرنوشت ساز
take in stride
<idiom>
U
خودرا به باد سرنوشت دادن
heart of stone
<idiom>
U
شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
his fate is sealed
U
سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
seal one's fate
U
سرنوشت کسی را به بدی معلوم کردن
dole
U
سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
predestinate
U
قبلا تعیین شده دارای سرنوشت ونصیب وقسمت ازلی
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
destine
U
مقدر کردن سرنوشت معین کردن
royalties
U
حق امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
privilege
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
ad
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
franchises
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
franchise
U
امتیاز
act of grace
U
امتیاز
upper hand
U
امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
prominency
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
priviege
U
امتیاز
prominence
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
run
U
یک امتیاز
runs
U
یک امتیاز
point
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
advantage
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
concessions
U
امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
score
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
concession
U
امتیاز
fate
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
fates
U
پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
insurance
U
امتیاز مطمئن
set point
U
اخرین امتیاز
decisions
U
برنده با امتیاز
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
concession deed
U
امتیاز نامه
decision
U
برنده با امتیاز
awarding of points
U
امتیاز دادن
loss on points
U
باخت با امتیاز
licence owner
U
صاحب امتیاز
precedency
U
امتیاز سابقه
patented
U
امتیاز نامه
law of advantage
U
قانون امتیاز
privileged
U
دارای امتیاز
privileged
U
امتیاز دار
patenting
U
امتیاز نامه
win on points
U
پیروزی با امتیاز
worst
U
امتیاز اوردن
worst-
U
امتیاز اوردن
perfect score
U
امتیاز کامل
scoreless
U
بدون امتیاز
patents
U
امتیاز نامه
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
outpoint
U
برنده با امتیاز
foot score line
خط امتیاز انتهایی
maritime lien
U
امتیاز دریایی
score sheet
U
برگ امتیاز
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
match point
U
اخرین امتیاز
concessioner
U
صاحب امتیاز
concessionary
U
صاحب امتیاز
concessionaire
U
صاحب امتیاز
preferential
U
امتیاز دهنده
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
go-ahead
U
امتیاز برتر
precedence
U
امتیاز سابقه
oddest
U
امتیاز دادن
game point
U
امتیاز پایانی
match points
U
اخرین امتیاز
grantee
U
صاحب امتیاز
ace
U
امتیاز سرویس
aces
U
امتیاز سرویس
double figures
U
امتیاز دو رقمی
differentia
U
وجه امتیاز
love
U
امتیاز صفر
loved
U
امتیاز صفر
loves
U
امتیاز صفر
field privilege
U
امتیاز فیلد
converted
U
امتیاز گرفتن
converts
U
امتیاز گرفتن
convert
U
امتیاز گرفتن
chalk up
U
کسب امتیاز
patent
U
امتیاز نامه
odd
U
امتیاز دادن
odder
U
امتیاز دادن
headstart
U
امتیاز در شروع
converting
U
امتیاز گرفتن
prerogatives
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogative
U
امتیاز مخصوص حق ارثی
brassage
U
حق امتیاز سکه زدن
equaliser
U
امتیاز مساوی کننده
break one's duck
U
کسب نخستین امتیاز
draw first blood
U
کسب نخستین امتیاز
franchises
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
bowling average
U
معدل امتیاز بازیگربولینگ
double bogey
U
دوبار کسب امتیاز
privileged
U
دارای امتیاز یا حق ویژه
oddsmaker
U
تعیین کننده امتیاز
perfect game
U
باحداکثر 003 امتیاز
home court advantage
U
امتیاز بازی در خانه
home whistle
U
امتیاز واقعی یا فرضی
indult
U
اجازه نامه امتیاز
franchise
U
ازادی حق انتخاب امتیاز
high run
U
حداکثر امتیاز در یک دوربیلیارد
point spread
U
امتیاز قابل انتظار
down
U
عقب افتادن در امتیاز
circuit clout
U
یک امتیاز با دویدن به پایگاه
bowled for a duck
U
باختن بازیگر بی امتیاز
read write privilege
U
امتیاز خواندن- نوشتن
royal prerogative
U
حق امتیاز ویژه پادشاه
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
scoring key
U
[کلید امتیاز دهی]
patenting
U
دارای حق امتیاز امتیازی
decision
U
برنده کشتی با امتیاز
To keep the score.
U
حساب امتیاز رانگاهداشتن
To gain an advantage.
U
کسب امتیاز کردن
burn
U
امتیاز گرفتن از حریف
licensees
U
صاحب جواز یا امتیاز
burns
U
امتیاز گرفتن از حریف
To score points.
U
امتیاز آوردن ( ورزش )
licensee
U
صاحب جواز یا امتیاز
thirty
U
دومین امتیاز گیم
thirties
U
دومین امتیاز گیم
patent
U
دارای حق امتیاز امتیازی
tallying
U
کسب یا ثبت امتیاز
patented
U
دارای حق امتیاز امتیازی
privilege
U
امتیاز مخصوصی اعطاکردن
tally
U
کسب یا ثبت امتیاز
tallies
U
کسب یا ثبت امتیاز
tallied
U
کسب یا ثبت امتیاز
in the hole
<idiom>
U
امتیاز پایین صفر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com