Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
grant
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
granted
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
grants
U
امتیاز اجازه واگذاری رسمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indult
U
اجازه نامه امتیاز
lincense
U
اجازه یا پروانه یا امتیاز دادن به
transfer
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transferring
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
transfers
U
واگذاری سند انتقال و واگذاری حواله
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime
U
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicap
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicaps
U
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
returns
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned
U
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
flattest
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
flat
U
برنامه پایگاه داده که به دادههای رابط های اجازه نمیدهند. و فقط اجازه ذخیره داده در یک فایل میدهد
clearance
U
اجازه ترخیص اجازه نامه
officiary
U
مامور رسمی مقام رسمی
reviews
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
review
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
officious
U
نیمه رسمی شبهه رسمی
reviewed
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewing
U
بازدید رسمی یاسان رسمی
solemn form
U
در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
emulation
U
رفتار یک چاپگر یا کامپیوتر که دقیقاگ مشابه دیگری باشد و به برنامههای مشابه اجازه اجرا و به دادههای مشابه اجازه پردازش می دهند
prior admission
U
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
exchange devaluation
U
تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
surrender
U
واگذاری
transter
U
واگذاری
resigns
U
واگذاری
consignation
U
واگذاری
assignment
U
واگذاری
leaving
U
واگذاری
abalienate
U
واگذاری
leave
U
واگذاری
relinguishment
U
واگذاری
resign
U
واگذاری
assignments
U
واگذاری
transference
U
واگذاری
concessions
U
واگذاری
abaloenation
U
واگذاری
concession
U
واگذاری
abandoment
U
واگذاری
devolution
U
واگذاری
bailment
U
واگذاری
surrenders
U
واگذاری
assigment
U
واگذاری
transferring
U
واگذاری
surrendering
U
واگذاری
conveyance
U
واگذاری
transfer
U
واگذاری
cession
U
واگذاری
transfers
U
واگذاری
condescension
U
واگذاری
resignation
U
واگذاری
devolvement
U
واگذاری
conveyances
U
واگذاری
surrendered
U
واگذاری
resignations
U
واگذاری
estate in joint tenancy
U
واگذاری مشاع
distribution of forces
U
واگذاری نیروها
transferring
U
واگذاری نقل
transfers
U
واگذاری تحویل
bail
U
واگذاری انتقال
transferable credit
U
اعتبارقابل واگذاری
retrocession
U
واگذاری مجد د
transfers
U
واگذاری نقل
transfer
U
واگذاری تحویل
submission
U
واگذاری تفویض
assignments
U
واگذاری اسناد
demission
U
واگذاری استعفاء
voluntary assignment
U
واگذاری اختیاری
feoffment
U
واگذاری تیول
quiet enjoyment
U
واگذاری مطلق
transferring
U
واگذاری تحویل
assignment
U
واگذاری اسناد
sector
U
منطقه واگذاری
target allocation
U
واگذاری هدف
infeudation
U
واگذاری به تیول
remittance
U
وجه واگذاری
remittances
U
واگذاری وجه
instrument of assignment
U
سند واگذاری
surrenders
U
واگذاری صرفنظر
remittances
U
وجه واگذاری
surrender
U
واگذاری صرفنظر
surrendered
U
واگذاری صرفنظر
abandonment
U
واگذاری دل کندن
apportionment
U
واگذاری اعتبار
remittance
U
واگذاری وجه
abandon
U
واگذاری رهاسازی
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
assignable credit
U
اغتبارقابل واگذاری
abandoning
U
واگذاری رهاسازی
abandons
U
واگذاری رهاسازی
sectors
U
منطقه واگذاری
transfer
U
واگذاری نقل
transfers
U
سند انتقال یا واگذاری
assignation
U
قرار ملاقات واگذاری
deed of assignment
U
سند واگذاری اختیارات
apportionment
U
واگذاری سهمیه بودجه
ration method
U
سبک واگذاری جیره
transfer
U
سند انتقال یا واگذاری
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
transferring
U
سند انتقال یا واگذاری
vested in interest
U
واگذاری حق انتفاع موجل
weapons assignment
U
واگذاری جنگ افزار
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
assignations
U
قرار ملاقات واگذاری
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
vests
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
releases
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
released
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
air defense sector
U
منطقه واگذاری شده پدافندهوایی
self surrender
U
واگذاری خود تسلیم به اراده
release
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
vested in possession
U
واگذاری مال تحت تصرف
vest
U
واگذاری حقی یامالی به دیگری
leases
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
lease
U
واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
leases
U
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
lease
U
نوشتهای برای واگذاری یک قطعه در یک زمانی به جای پرداخت قیمت
act of grace
U
امتیاز
rectums
U
امتیاز
pas
U
امتیاز
licenses
U
امتیاز
licence
U
امتیاز
concession
U
امتیاز
charters
U
امتیاز
chartering
U
امتیاز
chartered
U
امتیاز
rectum
U
امتیاز
licences
U
امتیاز
distinction
U
امتیاز
lease
U
امتیاز
ads
U
امتیاز
ad
U
امتیاز
upper hand
U
امتیاز
scorelines
U
خط امتیاز
scoreline
U
خط امتیاز
pre-eminence
U
امتیاز
advantage
U
امتیاز
leases
U
امتیاز
charter
U
امتیاز
distinctions
U
امتیاز
concessions
U
امتیاز
privilege
U
امتیاز
royalties
U
حق امتیاز
royalty
U
حق امتیاز
scoreless
U
بی امتیاز
prominency
U
امتیاز
franchises
U
امتیاز
francs
U
امتیاز
credits
U
امتیاز
crediting
U
امتیاز
credited
U
امتیاز
credit
U
امتیاز
franchise
U
امتیاز
franc
U
امتیاز
game bird
U
یک امتیاز
prominence
U
امتیاز
prerogatives
U
امتیاز
plus
U
امتیاز
scores
U
امتیاز
point
U
امتیاز
priviege
U
امتیاز
exclusiveness
U
امتیاز
prerogative
U
امتیاز
run
U
یک امتیاز
runs
U
یک امتیاز
score
U
امتیاز
scored
U
امتیاز
pre eminence
U
امتیاز
score sheet
U
برگ امتیاز
privileged
U
دارای امتیاز
odd
U
امتیاز دادن
preferential
U
امتیاز دهنده
odder
U
امتیاز دادن
prerogatives
U
حق یا امتیاز ویژه
loves
U
امتیاز صفر
oddest
U
امتیاز دادن
converts
U
امتیاز گرفتن
concessioner
U
صاحب امتیاز
prerogative
U
حق یا امتیاز ویژه
concessionary
U
صاحب امتیاز
concessionaire
U
صاحب امتیاز
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
concession deed
U
امتیاز نامه
convert
U
امتیاز گرفتن
converted
U
امتیاز گرفتن
converting
U
امتیاز گرفتن
headstart
U
امتیاز در شروع
foot score line
خط امتیاز انتهایی
loss on points
U
باخت با امتیاز
set point
U
اخرین امتیاز
magna cum laude
U
با امتیاز زیاد
maritime lien
U
امتیاز دریایی
go-ahead
U
امتیاز برتر
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...