Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
endarchy
U
امتداد از مرکز به خارج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
cicycle
U
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
eccentric
U
خارج از مرکز
eccentrics
U
خارج از مرکز
abaxile
U
خارج از مرکز
acentric
U
خارج از مرکز
off center
U
خارج از مرکز
jet flap
U
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند
off centre load
U
بار خارج از مرکز
eccentricity
U
خارج از مرکز بودن
eccentricities
U
خارج از مرکز بودن
double accentric press
U
پرس خارج از مرکز بایاطاقان دوبل
nose ribs
U
تیغه هایی در امتداد وتر که در تمام طول بال و تا تیرک جلویی امتداد میابند
track
U
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracked
U
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
tracks
U
یکی از چند حلقه هم مرکز روی دیسک مغناطیسی یا خط وط نازک روی نوار که نوک خواندن و نوشتن به آن دستیابی دارد و در امتداد آن روی سکتورهای مختلف داده ذخیره شده است
Herati pattern
U
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
protraction
U
امتداد
tensions
U
امتداد
extensiveness
U
امتداد
alignments
U
امتداد
tension
U
امتداد
extensions
U
امتداد
building line
U
امتداد
runs
U
امتداد
run
U
امتداد
alignment
U
امتداد
in range with
U
در امتداد
extension
U
امتداد
elongation
U
امتداد
direction
U
امتداد
extensions
U
ملحقه امتداد
extensions
U
امتداد دادن
cutting stroke
U
امتداد برش
prolonger
U
امتداد دهنده
protend
U
امتداد یافتن
protractile
U
امتداد پذیر
trails
U
خط ی در امتداد چیزی
trailing
U
خط ی در امتداد چیزی
trailed
U
خط ی در امتداد چیزی
trail
U
خط ی در امتداد چیزی
extending
U
امتداد دادن
extends
U
امتداد دادن
extension
U
امتداد دادن
extend
U
امتداد دادن
flushes
U
هم سطح یا در یک امتداد
eke out
U
امتداد دادن
to be prolonged
U
امتداد یافتن
prolonging
U
امتداد دادن
to eke out
U
امتداد دادن
prolongs
U
امتداد دادن
flush
U
هم سطح یا در یک امتداد
good continuation
U
امتداد خوب
along line
U
در امتداد خطوط
fine draw
U
امتداد دادن
prolong
U
امتداد دادن
extension
U
ملحقه امتداد
flushing
U
هم سطح یا در یک امتداد
endarch
U
از مرکزبخارج امتداد یافته
prolonging
U
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolongs
U
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
prolong
U
امتداد یافتن بتاخیرانداختن
contour bund
U
بند در امتداد خط تراز
inextension
U
عدم امتداد یا توسعه
extend the life of the company
U
امتداد مدت شرکت
duplexes
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
prolongate
U
طولانی کردن امتداد دادن
elongating
U
دراز کردن امتداد دادن
elongate
U
دراز کردن امتداد دادن
elongates
U
دراز کردن امتداد دادن
duplex
U
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد
fore and aft
U
امتداد سینه تا پاشنه ناو
rate of sideslip
U
همنه تندی در امتداد محورعرضی
accosting
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
abeam
U
امتداد عمود برمحور طولی
accosted
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
accost
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
accosts
U
در امتداد چیزی حرکت کردن
to spin out
U
امتداد دادن مفصلا درست کردن
center of thrust
U
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
go baseline
U
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
dogtooth
U
ناپیوستگی در ناحیه داخلی لبه حمله در امتداد وتر
worded
U
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
word
U
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
feed
U
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
bi directional
U
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
notches
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
feeds
U
سوراخهای دندانه دار پانچ شده در امتداد لبه کاغذ
packet
U
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets
U
کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
fishplate
U
صفحه پولادینی که دو خط اهن یا دوتیر را بهم متصل ساخته ودر امتداد هم قرارمیدهد
desktop
U
میله وضعیت که معمولاگ در امتداد دکمهای از صفحه ویندوز نشان داده میشود
cam ground piston
U
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
tabulation
U
نقاط تنظیم در امتداد یک خط که نوک چاپ یا نشانه گر برای هر دستور tab متوقف میشود
dual
U
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
tabulation
U
1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
jaggies
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
flat racing seat
U
خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
centered
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
U
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
parallel
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleled
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
paralleling
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelled
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallelling
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallels
U
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
simm
U
تخته مدار کوچک و فشرده با یک لبه اتصال در امتداد یک لبه که قط عات حافظه فرفیت را حمل میکند
aliasing
U
لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی دار روی صفحه نمایش کامپیوتر فاهر می شوند که به علت اندازه هر پیکسل است
centre
U
مرکز
centred
U
مرکز
center line
U
خط مرکز
omphalos
U
مرکز
isocentre
U
هم مرکز
middle
U
مرکز
acentric
U
بی مرکز
intermediate exchange
U
مرکز
heart
U
مرکز
middles
U
مرکز
concentric
U
هم مرکز
centered
U
مرکز
center
U
مرکز
centers
U
مرکز
hearts
U
مرکز
meddles
U
مرکز
meddled
U
مرکز
meddle
U
مرکز
station
U
مرکز
stationed
U
مرکز
stations
U
مرکز
centre forward
U
مرکز
signal center
U
مرکز مخابرات
signal center
U
مرکز پیام
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
mid channel
U
مرکز کانال
cf
U
بازیکن مرکز
body centered cubic
U
مکعب مرکز پر
cf
U
مرکز زمین
message center
U
مرکز پیام
wheel center
U
مرکز چرخ
shopping center
U
مرکز فروش
mart
U
مرکز بازرگانی
subcentral
U
نزدیک مرکز
point
U
محل مرکز
toll exchange
U
مرکز تلفن
surrending the centre
U
تفویض مرکز
manual exchange
U
مرکز دستی
mass concrete
U
مرکز جرم
sodom
U
مرکز فساد
speech center
U
مرکز گویایی
sleep center
U
مرکز خواب
theocentric
U
خدا مرکز
telephore e.
U
مرکز تلفن
battery center
U
مرکز اتشبار
subscriber's station
U
مرکز مشترک
sensorium
U
مرکز احساس
outskirt
U
دور از مرکز
primary center
U
مرکز اولیه
switchboards
U
مرکز تلفن
switchboard
U
مرکز تلفن
health centre
U
مرکز سلامتی
operation center
U
مرکز عملیات
profit centre
U
مرکز سود
seat
U
مرکز مقر
seated
U
مرکز مقر
seats
U
مرکز مقر
eccentric
U
گریزنده از مرکز
primary center
U
مرکز عمده
headquarters
U
مرکز فرماندهی
emporia
U
مرکز بازرگانی
emporium
U
مرکز بازرگانی
emporiums
U
مرکز بازرگانی
centres of gravity
U
مرکز ثقل
centre of mass
U
مرکز ثقل
nerve centre
U
مرکز فرمان
nerve centres
U
مرکز فرمان
pivot point
U
مرکز چرخش
hive
U
مرکز تجمع
eccentric
U
هم مرکز نبودن
bull's eye
U
مرکز هدف
bull's-eyes
U
مرکز هدف
centre of gravity
U
مرکز ثقل
reserve center
U
مرکز احتیاط
respiratory center
U
مرکز تنفسی
rhinencephalon
U
مرکز شامه
point
U
مرکز راس حد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com