English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
set position U اماده در نقطه اغاز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marks U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
mark U هدف نقطه اغاز نقطه فرود
nodal point U نقطه اغاز
initial point U نقطه اغاز
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
upfield U نقطه اغاز بازی
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
check point U علامتی نزدیک نقطه اغاز پرش یا پرتاب
hole in one U گوی ضربه خورده از نقطه اغاز که به سوراخ میافتد
drive the green U با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
staging area U فاصله بین منطقه اماده کردن اتومبیل و نقطه شروع
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
check mark U علامتی در نزدیکی خط اغاز علامتی نزدیک نقطه اغازپرش یا پرتاب
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
junction U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junctions U محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point U نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
control point U نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
dawn U اغاز اغاز شدن
dawned U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
pull up point U نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
foot spot نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
bearing U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
picture point U نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
ti;me to go U زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism U شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
free drop U برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
switching U مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
zeroes U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero U پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
approached U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
approach U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point U نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth U موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
approaches U فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
warning order U دستور اماده باش اعلام اماده باش
pyramid spot U نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
crossing point U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point U نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing points U نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
laager U هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
litter relay point U نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
punctuation marks U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation mark U علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
alert force U نیروهای اماده باش نیروهای اماده
pointillism U نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection U اتصال نقطه به نقطه
point to point network U شبکه نقطه به نقطه
getaway U اغاز
onset U اغاز
beginnings U اغاز
entrance U اغاز
entranced U اغاز
jump off U اغاز
entrancing U اغاز
initiation U اغاز
inception U اغاز
scratch line U خط اغاز
venue U اغاز
venues U اغاز
exordium U اغاز
initation U اغاز
commencement U اغاز
outset U اغاز
entrances U اغاز
origins U اغاز
getaways U اغاز
initio U در اغاز
beginning U اغاز
get away U اغاز
primordium U اغاز
instep U اغاز
insteps U اغاز
authorship U اغاز
kick-offs U اغاز
origin U اغاز
inchoation U اغاز
kick off U اغاز
kick-off U اغاز
incipience or ency U اغاز
abinitio U از اغاز
terminus a que U اغاز
originationu U اغاز
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
break up point U نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
soft start U اغاز نرم
self initiated U خود اغاز
to push off U اغاز کردن
introductive U اغاز کننده
leadoff U اغاز ضربت
start of taxt U اغاز متن
incipit U شروع و اغاز
alpha and omega U اغاز و فرجام
to take to U اغاز نهادن
som U اغاز پیام
at first U در اغاز کار
at the start U در اغاز کار
incept U اغاز کردن
start bit U بیت اغاز
inaugurator U اغاز کننده
lead off U اغاز کردن
start of heading U اغاز سرفصل
takeoffs U اغاز پرش
jump off U اغاز حمله
takeoff U اغاز پرش
begin U اغاز کردن
initialing U واقع در اغاز
initialled U واقع در اغاز
initialling U واقع در اغاز
initials U واقع در اغاز
uppermost U از اغاز از ابتدا
from a to izzard U از اغاز تا انجام
prime U درجه یک اغاز
initiating U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن
initiated U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن
launch U اغاز کردن
initialed U واقع در اغاز
inaugurate U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
begin U اغاز شدن
begins U اغاز کردن
debuts U اغاز کار
debut U اغاز کار
begins U اغاز شدن
initial U واقع در اغاز
inaugurating U اغاز کردن
inaugurates U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
launches U اغاز کردن
push off U اغاز کردن
alpha U اغاز شروع
births U اغاز زاد
inchoate U اغاز کردن
thru U از اغاز تاانتها
wire to wire U از اغاز تا فرجام
inaugurated U اغاز کردن
revival U اغاز رونق
revivals U اغاز رونق
birth U اغاز زاد
birth U اغاز کردن
births U اغاز کردن
alphas U اغاز شروع
start of message U اغاز پیام
launching U اغاز کردن
primes U درجه یک اغاز
primed U درجه یک اغاز
prefacing U اغاز پیش گفتار
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
originates U اغاز شدن یاکردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
kickoff U ضربه اغاز بازی
pullulate U اغاز توسعه نهادن
originated U اغاز شدن یاکردن
aurora U سرخی شفق اغاز
stages U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
new departure U اغاز رویه تازه
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
start bit U ذرهء اغاز نما
prefaces U اغاز پیش گفتار
through U از اغاز تا انتها کاملا
originate U اغاز شدن یاکردن
era U اغاز تاریخ عصر
originating U اغاز شدن یاکردن
jump the gum U خطا در اغاز پرش
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
kick off U ضربه اغاز بازی
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
multilaunching U اغاز بکار چندتایی
eras U اغاز تاریخ عصر
preface U اغاز پیش گفتار
prefaced U اغاز پیش گفتار
decadence U فساد اغاز ویرانی
flagman U پرچم دار خط اغاز
hajime U اغاز مبارزه کاراته
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
to take arms U جنگ اغاز کردن
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com