English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
conduction electron U الکترون رسانایی
outer shell electron U الکترون رسانایی
valence electron U الکترون رسانایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
conductance U رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
conductivity U رسانایی قابلیت رسانایی
conductance U میزان رسانایی رسانایی
conductance U رسانایی
superconductivity U بس رسانایی
conduction U رسانایی
conductivity U رسانایی
electrical conductivity U رسانایی
specific conductance U رسانایی
total conductivity U رسانایی کل
permeance U مغناطیس رسانایی
permeance U رسانایی مغناطیسی
conduction current U جریان رسانایی
on period U مدت رسانایی
electrode conductance U رسانایی الکترد
conduction band U نوار رسانایی
conductivity bridge U پل برق رسانایی
conductivity U برق رسانایی
hole conductance U رسانایی حفرهای
ionic conduction U رسانایی یونی
conduction U رسانایی الکتریکی
mutual conductance U رسانایی متقابل
grid anode transconductance U رسانایی متقابل
transconductance U رسانایی متقابل
limiting ionic conductance U رسانایی یونی حد
equivalent conductance U رسانایی هم ارز
magnetic conductance U رسانایی مغناطیسی
electrical conductance U رسانایی الکتریکی
magneto conductivity U رسانایی مغناطیسی
conducting period U دوره رسانایی
conversion transconductance U رسانایی متقابل وارون
forward conductance U برق رسانایی مستقیم
photoconductive cell U پیل نور- رسانایی
photo conductive effect U اثر نور- رسانایی
limiting equivalent conductance U رسانایی اکی والان حد
conductometric titration U تیتراسیون رسانایی سنجی
isoelectronic U هم الکترون
coelectron U هم الکترون
negatron U الکترون
electron donor U الکترون ده
electron U الکترون
traces U رد الکترون
traced U رد الکترون
trace U رد الکترون
electrons U الکترون
electron transition U انتقال الکترون
electron transition U عبور الکترون
electron mass U جرم الکترون
electron tube U لوله الکترون
electron volt U الکترون ولت
electroneutrality U الکترون خنثایی
electrophile U الکترون دوست
electron trajectory U مسیر الکترون
electron injector U الکترون افکن
electron spin U اسپین الکترون
electron spin U تنیدگی الکترون
electron jump U پرش الکترون
electron shell U پوسته الکترون
electron recoil U بازگشت الکترون
electron pair U زوج الکترون
electron orbit U مسیرگردش الکترون
electron multiplier U افزاینده الکترون
valence electron U الکترون فرفیت
inner shell electron U الکترون درونی
isoelectronic ions U یونهای هم الکترون
lone electron U الکترون تنها
nonbonding electron U الکترون ناپیوندی
nuclear electron U الکترون هسته
mass of the electron U جرم الکترون
photo electron U الکترون نوری
outer shell electron U الکترون بیرونی
initiating electron U الکترون اغازگر
photo electron U فوتو الکترون
free electron U الکترون ازاد
free electron U الکترون غیرپیوندی
valence electron U الکترون والانس
secondary electron U الکترون ثانوی
primary electron U الکترون اولیه
high energy electron U الکترون پر انرژی
odd electron U الکترون منفرد
electron beam U شعاع الکترون
electronic concentration U غلظت الکترون
electron conduction U هدایت الکترون
electron acceleration U شتاب الکترون
density of electron U چگالی الکترون
electron decay U تجزیه الکترون
concentration of electron U چگالی الکترون
charge of the electron U بار الکترون
bound electron U الکترون بسته
electron deceleration U دیرکرد الکترون
electron concentration U غلظت الکترون
electron charge U بار الکترون
electron avalanche U بهمن الکترون
electron beam U پرتو الکترون
electron beam U اشعه الکترون
electron affinity U الکترون خواهی
electron beam U باریکه الکترون
electron acceptor U الکترون پذیر
electron capture U الکترون گیراندازی
conduction electron U الکترون رسانش
electron acceptor U پذیرنده الکترون
electron diffraction U خمیدگی الکترون
electron distribution U پخش الکترون
antibonding electron U الکترون ضد پیوندی
electron decay U اضمحلال الکترون
emission U صدور الکترون
electron energy U کارمایه ی الکترون
electron energy U انرژی الکترون
emissions U صدور الکترون
electron exchange U تبادل الکترون
electron flow U فلوی الکترون
electron flow U سیلان الکترون ها
electron focusing U تمرکز الکترون
electron emmission U انتشار الکترون
electron drift U رانش الکترون
electron emission U صدور الکترون
electron emitter U منبع الکترون
electron donor U دهنده الکترون
rest mass of the electron U جرم ساکن الکترون
elementary charge U بار الکترون [فیزیک]
unpaired electron U الکترون جفت نشده
bonding electron pair U زوج الکترون پیوندی
electron attachment U پیوستگی یا وابستگی الکترون
outer shell electron U الکترون لایه بیرونی
lone pair electron U زوج الکترون تنها
transmission electron micrograph U ریزنگار انتقال الکترون
free electron model U الگوی الکترون ازاد
electron accelerator U شتاب دهنده الکترون
supressor grid U شبکه الکترون بند
delocalized electron U الکترون غیر مستقر
linear accelerator U شتابده خطی الکترون
lone pair electron U زوج الکترون ناپیوندی
secondary electron emission U پیل ثانویه الکترون
electron charge mass ratio U چگالی بار الکترون
electron transit time U زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism U مکانیسم انتقال الکترون
electron pair U زوج الکترون حفره
electron orbit U مدار گردش الکترون
electron multiplier U فزون ساز الکترون
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect U اثر الکترون اسمزی
electron deceleration U کندی حرکت الکترون
electron deficient molecules U مولکولهای با کمبود الکترون
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
electrophilic reagent U واکنشگر الکترون دوست
free electron gas U گاز الکترون ازاد
electron gun U لوله پرتاب الکترون
electron paramagnetic resonance U رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron spin resonance U رزونانس اسپین الکترون
electron capture detector U اشکارساز الکترون گیراندازی
electron pair bond U پیوند زوج الکترون
electron pairing U زوج شدن الکترون
pictured U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
photon U تنها یک الکترون تابش شود
picturing U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory U نظریه الکترون شبه ازاد
electrosensitive U چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electron spin resonance [ESR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron withdrawing substituent U گروه استخلافی الکترون کشنده
Electron paramagnetic resonance [EPR] U تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron releasing substituent U گروه استخلافی الکترون دهنده
picture U حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beam U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams U مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow U قاعده چپگرد برای جریان الکترون
right hand rule for electron flow U قاعده راست گرد برای جریان الکترون
electron beam U رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge [esu] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC] U استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
charges U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beam U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
charge U 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
beams U حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron U لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
photoemissive U مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic U spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
flyback U اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
i.e.t.s U tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
EBR U ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
phosphor U اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
antimatter U جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
phototude U لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
electronics U شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics U دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
electroluminescence U نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
thermionic tube U لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
non interlaced U سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com