English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thermoelectrometer U الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pyrometer U الت سنجش گرمای زیاد
measuring current U جریان سنجش
air cooled engine U موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
measuring technique U متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
scalar U توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
ppi gauge U معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
heat of formation U گرمای تشکیل
heat of reaction U گرمای واکنش
heat of ionization U گرمای یونش
heat of hydration U گرمای ابش
latent heat of fusion U گرمای ذوب
genial heat U گرمای ملایم
heat of fusion U گرمای ذوب
high or low temperature U گرمای زیادیاکم
boiling heat U گرمای جوشش
heat of solidification U گرمای انجماد
heat of transformation U گرمای تحول
heat value U گرمای سوختن
heating value U گرمای سوختن
heat value U گرمای احتراق
heat of transformation U گرمای تبدیل
heating value U گرمای احتراق
heat of sunlimation U گرمای تصعید
heat of activation U گرمای فعالسازی
heat of solution U گرمای انحلال
heat of vaporization U گرمای تبخیر
specific heat U گرمای ویژه
radiant heat U گرمای تابنده
phlogosis U گرمای سوزنده
integral heat of solution U گرمای کل انحلال
total heat of solution U گرمای کل انحلال
maturing heat U گرمای گیرش
wash heat U گرمای جوش
expansion heat U گرمای واتنش
latent heat U گرمای نهان
latent heat of sublimation U گرمای تصعید
equiviscous temperature U گرمای لزوجت
heat of combustion U گرمای سوختن
heat of condensation U گرمای میعان
heat of combustion U گرمای احتراق
thermonuclear U گرمای هستهای
cinder heat U گرمای شلاکه
sensible heat U گرمای محسوسه
paradoxical warmth U گرمای تناقضی
heat of evaporation U گرمای تبخیر
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
phosphoresce U بدون گرمای محسوس
heat of fusion U گرمای نهان ذوب
molar heat of combusion U گرمای مولی احتراق
molar heat of condensation U گرمای مولی میعان
molar heat of crystallization U گرمای مولی تبلور
differential heat of solution U گرمای انحلال تفاضلی
generated heat U گرمای تولید شده
molar specific heat U گرمای ویژه مولی
molar heat of vaporization U گرمای مولی تبخیر
molar heat of sublimation U گرمای مولی تصعید
molar heat of solution U گرمای مولی انحلال
waste heat U گرمای تلف شده
heat of sunlimation U گرمای نهان تصعید
latent heat of fusion U گرمای نهان ذوب
molar heat of fusion U گرمای مولی ذوب
molar heat of formation U گرمای مولی تشکیل
latent heat of varporization U گرمای نهان تبخیر
latent heat of sublimation U گرمای نهان تصعید
molecular specific heat U گرمای ویژه مولی
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
incandesce U از گرمای زیاد سفید شدن
sweating heat U گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
to take one's temperature U درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
law of additivity of reaction heat U قانون جمع پذیری گرمای واکنش
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
ponderation U سنجش
evaluation U سنجش
ponderingly U با سنجش
g U سنجش
assay U سنجش
poneration U سنجش
assays U سنجش
appraisals U سنجش
deliberations U سنجش
appraisal U سنجش
evaluations U سنجش
scalar U سنجش
assessments U سنجش
scaling U سنجش
assessment U سنجش
evalution U سنجش
measurements U سنجش
deliberation U سنجش
measurment U سنجش
measurement U سنجش
degress of comparison U سنجش
pondered U سنجش
measure U سنجش
pondering U سنجش
ponder U سنجش
ponders U سنجش
datum line U خط مبنای سنجش
frequency measurement U سنجش فرکانس
ponderability U سنجش پذیری
measuring period U مدت سنجش
emergency measure U سنجش اضطراری
measuring cable U کابل سنجش
assays U ازمایش سنجش
depth measurement U سنجش گودی
delib erator U سنجش کننده
market appraisal U سنجش بازار
volumetric analysis U سنجش حجمی
ponderable U قابل سنجش
measuring technique U روش سنجش
measuring coil U بوبین سنجش
font metric U سنجش فونت
voltage measuring U سنجش فشارالکتریکی
rating U سنجش توان
voltage measuring U سنجش ولتاژ
ratings U سنجش توان
pulmometry U سنجش گنجایش شش
measuring unit U عضو سنجش
measurable U سنجش پذیر
measuring switch U کلید سنجش
measuring sensitivity U حساسیت سنجش
measuring relay U رله سنجش
meter U وسیله سنجش
measuring range U ناحیه ی سنجش
measuring range U حیطه سنجش
measuring position U محل سنجش
measuring point U نقطه سنجش
measuring period U دوره سنجش
measuring rectifier U یکسوکننده سنجش
measuring method U اسلوب سنجش
measuring system U سیستم سنجش
measuring technique U تکنیک سنجش
measuring unit U واحد سنجش
biometrics U زیست سنجش
measuring voltage U فشار سنجش
measurment U سنجش اندازه
metage U حق سنجش قپانداری
method of measurment U روش سنجش
precision measurment U سنجش دقیق
high accuracy measurement U سنجش دقیق
comparison U تطبیق سنجش
measuring transductor U ترانسدوکتور سنجش
measuring thermocouple U عنصرحرارتی سنجش
measuring thermocouple U ترموکوپل سنجش
incommensurable U سنجش ناپذیر
accuracy to gage U دقت سنجش
sociometry U سنجش افکاراجتماعی
measuring diaphragm U دیافراگم سنجش
colorimetry U سنجش رنگ
measuring frequency U فرکانس سنجش
measuring diaphragm U ممبران سنجش
measuring circuit U مدار سنجش
measuring error U خطای سنجش
graduated steel straight edge U شینه سنجش
meters U وسیله سنجش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com