Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dibber
U
التی که با ان زمین را گود کرده وتخم می کارند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gyrostabilizer
U
التی که جنبش حرکت وضعی زمین را نشان میدهد
salmagundi
U
سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
pudding
U
دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
puddings
U
دسر محتوی ارد برنج وتخم مرغ شبیه فرنی
kedgeree
U
خوراک فرنگی که عبارت است ازماهی سردوبرنج جوشانده وتخم مرغ
implemental
U
التی
penile
U
التی
phallic
U
التی
altimeters
U
التی متر
altimeter
U
التی متر
phallic stage
U
مرحله التی
head piece
U
سر هر التی که روی سر قرارمیگیرد
scarf joint
U
جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burgers
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
U
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
swiss steak
U
گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
hydroscope
U
التی برای دیدن اعماق دریا اب بین
gyrostat
U
التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
congested organ
U
عضو یا التی که خون زیاددران جمع میشود
I have a tooth abscess.
U
دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
phonoscope
U
التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
volumenometer
U
التی که به وسیله ان بااستفاده از قانون .....حجم چیزی را می سنجند
distaff
U
التی که گلوله پشم نریشته راروی ان نگاه داشته و پس ازریشتن بدور دوک می پیچند
drill extractor
U
التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
best gold
U
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
infusions
U
دم کرده
turgid
<adj.>
U
پف کرده
beastby
U
کرده
off the trail
U
پی گم کرده
gelid
U
یخ کرده
puff pastry
U
پف کرده
bouffant
U
پف کرده
bloat
U
پف کرده
infusion
U
دم کرده
unconsciously
U
غش کرده
unconscious
U
غش کرده
soufflTs
U
پف کرده
souffles
U
پف کرده
souffle
U
پف کرده
puffed
<adj.>
U
پف کرده
puffed out
<adj.>
U
پف کرده
puffy
<adj.>
U
پف کرده
tumid
<adj.>
U
پف کرده
i am 0 rials out of pocket
U
کرده ام
self taught
U
تحصیل کرده
intumescent
U
باد کرده
deep rooted
U
ریشه کرده
knotted
U
ازدحام کرده
testate
U
وصیت کرده
enrooted
U
ریشه کرده
overage
U
کم رشد کرده
intumescent
U
اماس کرده
puffy
<adj.>
U
باد کرده
inveterate
U
ریشه کرده
iced ppa
U
خنک کرده
grown-up
U
رشد کرده
inwrought
U
از تو کار کرده
grown-ups
U
رشد کرده
it is very easily done
U
کرده میشود
let it be done
U
کرده شود
in flower
U
شکوفه کرده
smoothfaced
U
صاف کرده
decorated
U
زینت کرده
distent
U
ورم کرده
off the track
U
ازخط پی گم کرده
fretty
U
اماس کرده
fubsy
U
قوز کرده
airless
U
گرفته یا دم کرده
fucate
U
رنگ کرده
ghee
U
کره اب کرده
warm infusion
U
چیز دم کرده
tumid
U
اماس کرده
carpeted
U
فرش کرده
fecit
U
درست کرده
restrained
U
لگام کرده
tinned
U
قوطی کرده
they have done their work
U
را کرده اند
ghi
U
کره اب کرده
nodular
U
ورم کرده
he is worn with travel
U
سفراوراخسته کرده
farci
U
دلمه کرده
farcie
U
دلمه کرده
farthingale
U
دامن پف کرده
wedded
U
ازدواج کرده
ventricular
U
باد کرده
tumescent
U
ورم کرده
educated
U
تحصیل کرده
worked
[been successful]
<past-p.>
U
کار کرده
I have a flat
[tire]
.
U
من پنچر کرده ام.
rooted
U
ریشه کرده
sweated
U
عرق کرده
indrawn
U
جذب کرده
mistaken
U
اشتباه کرده
sawn
U
اره کرده
bunged up
U
باد کرده
began
U
شروع کرده
grown
U
رشد کرده
clarified
U
صاف کرده
puffed
<adj.>
U
ورم کرده
deep-rooted
U
ریشه کرده
risen
U
طلوع کرده
full-grown
U
رشدکامل کرده
fried
U
سرخ کرده
refined
U
تمیز کرده
picked
U
پاک کرده
chose
U
انتخاب کرده
full grown
U
رشدکامل کرده
whey
U
شیرچرخ کرده
protuberant
U
باد کرده
begotten
U
تولید کرده
swollen
U
ورم کرده
painted
U
رنگ کرده
swollen
U
اماس کرده
fled
U
فرار کرده
purified
U
پاک کرده
iced
U
خنک کرده
beheld
U
مشاهده کرده
baggily
U
بطورباد کرده
puffed out
<adj.>
U
باد کرده
tumid
<adj.>
U
باد کرده
get
U
کسب کرده
gets
U
کسب کرده
getting
U
کسب کرده
bendon
U
نیت کرده
hidden
U
پنهان کرده
turgid
<adj.>
U
باد کرده
puffed
<adj.>
U
آماس کرده
puffed out
<adj.>
U
آماس کرده
billowy
U
باد کرده
puffy
<adj.>
U
آماس کرده
blubbery
U
ورم کرده
tumid
<adj.>
U
آماس کرده
turgid
<adj.>
U
آماس کرده
puffed
<adj.>
U
باد کرده
blown
U
ورم کرده
puffy
<adj.>
U
ورم کرده
pulled
U
خشک کرده
turgid
<adj.>
U
ورم کرده
shot
U
اصابت کرده
shots
U
اصابت کرده
tumid
<adj.>
U
ورم کرده
strained
U
صاف کرده
puffed out
<adj.>
U
ورم کرده
unruffled
U
ارام کرده
made-up
U
مصنوعی بزک کرده
made up
U
مصنوعی بزک کرده
they are on strike
U
اعتصاب کرده اند
saute
U
در روغن سرخ کرده
hidden information
U
اطلاعات پنهان کرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com