Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sluggish economy
U
اقتصاددر حالت کسادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
business depression
U
کسادی کار کسادی سوداگری
declining economy
U
اقتصاددر حال تنزل
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
frictional unemployment
U
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
duller
U
کسادی
contractions
U
کسادی
recession
U
کسادی
stagnation
U
کسادی
slump
U
کسادی
dull
U
کسادی
contraction
U
کسادی
slumping
U
کسادی
recessions
U
کسادی
slumped
U
کسادی
dulled
U
کسادی
dullest
U
کسادی
dulling
U
کسادی
depression
U
کسادی
dullness
U
کسادی
stringency
U
کسادی
dulls
U
کسادی
slowdown
U
کسادی
slowdowns
U
کسادی
slumps
U
کسادی
depressions
U
کسادی
off season
U
در دوران کسادی
slumping
U
کسادی بازار
recessions
U
اعاده کسادی
slumps
U
کسادی بازار
slumped
U
کسادی بازار
slack
U
کسادی شلی
slackest
U
کسادی شلی
slacks
U
کسادی شلی
sluggish year
U
سال کسادی
off year
U
سال کسادی
slump
U
کسادی بازار
recession
U
اعاده کسادی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
recessions
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recession
U
کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
depressions
U
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depression
U
کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
stating
U
حالت
line condition
U
حالت خط
predicaments
U
حالت
predicament
U
حالت
states
U
حالت
febricity
U
حالت تب
posture
U
حالت
estates
U
حالت
estate
U
حالت
postured
U
حالت
postures
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
queasiness
U
حالت قی
condition
U
حالت
stated
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
state
U
حالت
posturing
U
حالت
temperaments
U
حالت
case
U
حالت
cases
U
حالت
grain
U
حالت
state-
U
حالت
stances
U
حالت
fettle
U
حالت
temper
U
حالت
tempered
U
حالت
moods
U
حالت
tempers
U
حالت
mood
U
حالت
stance
U
حالت
self
U
حالت
attitudes
U
حالت
make
U
حالت
expressions
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
expression
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
idiocrasy
U
حالت
phases
U
حالت
phased
U
حالت
phase
U
حالت
temperament
U
حالت
if
U
حالت
makes
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
situation
U
حالت
status
U
حالت
disposition
U
حالت
situations
U
حالت
manner
U
حالت
attitude
U
حالت
sol state
U
حالت سولی
orthogonality
U
حالت عمودی
resiliency
U
حالت ارتجاعی
repellency
U
حالت دفع
of a good d.
U
خوش حالت
solid state
U
حالت جامد
saccharinity
U
حالت قندی
sea state
U
حالت دریا
objective case
U
حالت مفعولی
small ball
U
پرتاب بی حالت
skin the cat
U
حالت گربهای
privileged mode
U
حالت ممتاز
soild state
U
حالت جامد
trims
U
وضع حالت
sentimentalism
U
حالت احساساتی
pulverulence
U
حالت خاکی
prone position
U
حالت درازکش
trimmest
U
وضع حالت
dative
U
حالت برایی
seismicity
U
حالت ارتعاش
trim
U
وضع حالت
normal state
U
حالت نرمال
quantum state
U
ویژه حالت
output state
U
حالت خروجی
pastiness
U
حالت خمیری
veins
U
حالت تمایل
individualism
U
حالت انفرادی
vein
U
حالت تمایل
periodicity
U
حالت تناوبی
spring
U
حالت فنری
physical state
U
حالت فیزیکی
ragingly
U
با حالت خشم
perpendicularity
U
حالت عمودی
refractivity
U
حالت انکسار
springs
U
حالت فنری
protected mode
U
حالت محفوظ
paramnesia
U
حالت فراموشی
aglow
U
در حالت هیجان
queasily
U
با حالت تهوع
problem state
U
حالت مسئلهای
oxidation number
U
حالت اکسایش
pyreticosis
U
حالت حمائی
oxidation state
U
حالت اکسایش
polyvalency
U
حالت چندفرفیتی
faintly
U
در حالت ضعف
polyvalence
U
حالت چندفرفیتی
normality
U
حالت عادی
rapturously
U
با حالت بیخودی
reclining position
U
حالت غنوده
plumbness
U
حالت عمودی
real mode
U
حالت واقعی
queasiness
U
حالت تهوع
idle position
U
حالت سکون
grittiness
U
حالت شنی
chararcter mode
U
حالت دخشهای
childishness
U
حالت بچگی
goutiness
U
حالت نقرسی
circuit opening
U
حالت مدارباز
vitreus state
U
حالت شیشهای
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
glassy state
U
حالت شیشهای
gas phase
U
حالت گازی
fugitiveness
U
حالت شخص
free wheeling
U
حالت خلاصی
ground state
U
حالت پایه
burst mode
U
حالت پیوسته
hang over
U
حالت خماری
idiocrasy
U
حالت مخصوص
iciness
U
حالت یخی
balanced state
U
حالت تعادل
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com