Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 97 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
extinction
U
اعدام انهدام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capital punishment
U
کیفر اعدام مجازات اعدام
destroys
U
انهدام
destruct
U
انهدام
stramash
U
انهدام
disposal
U
انهدام
extermination
U
انهدام
destroying
U
انهدام
destroy
U
انهدام
devastation
U
انهدام
destruction
U
انهدام
extinguishment
U
انهدام
destructibility
U
قابلیت انهدام
bacteriolysis
U
انهدام باکتری
subversion
U
انهدام تخریب
destructible
U
انهدام پذیر
destruction
U
اتلاف انهدام
survival
U
رهایی از انهدام
survivals
U
رهایی از انهدام
probability of kill
U
احتمال انهدام
exterminative
U
انهدام کننده
demolition
U
ویران سازی انهدام
demolitions
U
ویران سازی انهدام
exterminable
U
نابودساختنی قابل انهدام
exterminative
U
مایه انهدام یا انقراض
disposable end item
U
اماد یا اقلام قابل انهدام
exterminatory
U
اسباب نابودی مایه انهدام یا انقراض نابودسازنده
cryptocustodian
U
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
disposal
U
انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
hanging
U
اعدام
gallows
U
اعدام
execution
U
اعدام
capital punishment
U
اعدام مجازات
executioner
U
مامور اعدام
executioners
U
مامور اعدام
execute
U
اعدام کردن
gas
U
اعدام با گاز
gases
U
اعدام با گاز
convicted to death
U
محکوم به اعدام
gallows
U
مستحق اعدام
gasses
U
اعدام با گاز
gassed
U
اعدام با گاز
the penalty of death
U
کیفر اعدام
to death penalty
U
اعدام مجازات
administer
U
اعدام کردن
death squads
U
جوخهی اعدام
death squad
U
جوخهی اعدام
under sentence of death
U
محکوم به اعدام
under pain of death
U
با کیفر اعدام
to die on the scaffold
U
اعدام شدن
executed
[judicially killed]
<adj.>
<past-p.>
U
اعدام شده
hangmen
U
مامور اعدام
executes
U
اعدام کردن
death warrants
U
حکم اعدام
executed
U
اعدام کردن
death warrant
U
حکم اعدام
overhang
U
اعدام کردن
capital punishment
U
مجازات اعدام
death penalty
U
مجازات اعدام
death sentence
U
حکم اعدام
executing
U
اعدام کردن
hangman
U
مامور اعدام
death sentences
U
حکم اعدام
death penalty
U
کیفر اعدام
overhangs
U
اعدام کردن
guillotines
U
با گیوتین اعدام کردن
guillotining
U
با گیوتین اعدام کردن
carrying out
[of a death sentence]
U
اجرا
[حکم اعدام]
gas chambers
U
محفظه اعدام با گاز
gas chamber
U
محفظه اعدام با گاز
hanging
U
محزون مستحق اعدام
capital offence or crime
U
گناه مستوجب اعدام
guillotine
U
با گیوتین اعدام کردن
electric chair
U
صندلی اعدام الکتریکی
guillotined
U
با گیوتین اعدام کردن
gallows bird
U
ادم مستحق اعدام
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
to execute somebody
U
اعدام کردن
[حقوق]
administered
U
انجام دادن اعدام کردن
administers
U
انجام دادن اعدام کردن
administering
U
انجام دادن اعدام کردن
capital
U
گناه مستوجب اعدام سرمایه
hang man
U
مامور اعدام به وسیله دار
to execute somebody for something
U
کسی را بخاطر چیزی اعدام کردن
black flag
U
پرچمی که نشانی اعدام زندانی است
execution
U
بدار زدن اعدام اجرا کردن
auto da fe
U
اجرای حکم اعدام ومجازات شخص مرتد
black cap
U
کلاهی که هنگام اجرای حکم اعدام برسرمحکوم گذارند
to be broken on the wheel
U
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
flags
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flag
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
gallows
U
چوبه دار مجازات اعدام با دار
quarter session
U
محاکمی که چهار بار در سال تشکیل می شوند این محاکم صلاحیت رسیدگی به جرایمی را که شخص ممکن است به علت ارتکاب انها به اعدام یاحبس ابد محکوم شود ندارند
executes
U
قانونی کردن اعدام کردن
execute
U
قانونی کردن اعدام کردن
executing
U
قانونی کردن اعدام کردن
executed
U
قانونی کردن اعدام کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com