Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subvention
U
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
out relief
U
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
state aid
U
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
outdoor relief
U
اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
identic notes
U
منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
subvention
U
اعانه تخصیص اعانه
open market operation
U
عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act
هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state
U
دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state
U
دولت متحده یا دولت اتحادی
pf public utility
U
عام المنفعه
public utility
U
عام المنفعه
publicly useful
U
عام المنفعه
unutilized
U
مسلوب المنفعه
co-operative society
U
موسسهعام المنفعه
of popular utility
U
عام المنفعه
public works
U
امورعام المنفعه
of public utility
U
عام المنفعه
non productive
U
مسلوب المنفعه
real will
U
مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle
U
اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
civic action
U
امور عام المنفعه
public utility
U
کار عام المنفعه
welfare work
U
کارهای عام المنفعه
public works
U
تاسیسات عام المنفعه
social contract
U
اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عام المنفعه
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
contribution
U
پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
contributions
U
پولی که برای مصارف عام المنفعه بدهندشرکت
contributions
U
اعانه
handout
U
اعانه
pauper relief
U
اعانه
contribution
U
اعانه
handouts
U
اعانه
relief
U
اعانه
subsidy
U
اعانه
handout
U
اعانه
exchange control
U
نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
fund-raising
U
گردآوری اعانه
benefited
U
احسان اعانه
subscribers
U
اعانه دهنده
contributors
U
اعانه دهنده
bounty
U
اعانه شهامت
benefiting
U
احسان اعانه
benefit
U
احسان اعانه
subscriber
U
اعانه دهنده
contributing
U
اعانه دادن
grant in aid
U
اعانه ملی
contributed
U
اعانه دادن
contributes
U
اعانه دادن
subescription
U
پول اعانه
money box
U
صندوق اعانه
poor box
U
صندوق اعانه
relief fund
U
وجوه اعانه
money-box
U
صندوق اعانه
money-boxes
U
صندوق اعانه
contributor
U
اعانه دهنده
contribute
U
اعانه دادن
benefiting
U
اعانه سود بردن
benefit
U
اعانه سود بردن
benefited
U
اعانه سود بردن
to go on the parish
U
اعانه محلی گرفتن
grants
U
کمک دولتی اعانه
subsoription
U
پول یاوجه اعانه
granted
U
کمک دولتی اعانه
grant
U
کمک دولتی اعانه
relieving officer
U
مامور اعانه فقرا
pauperism
U
اعانه بگیری گروه گدایان
sustentation fund
U
اعانه برای روحانیون بی نوا
pauper list
U
صورت گدایان یا اعانه بگیران
community chest
U
صندوق اعانه برای امورخیریه
businesses
U
بنگاه
concerns
U
بنگاه
firm
U
بنگاه
instituting
U
بنگاه
business
U
بنگاه
establishment
U
بنگاه
concern
U
بنگاه
corporations
U
بنگاه
instituted
U
بنگاه
institutes
U
بنگاه
establishments
U
بنگاه
firms
U
بنگاه
firmest
U
بنگاه
firmer
U
بنگاه
institute
U
بنگاه
corporation
U
بنگاه
institution
U
بنگاه
benefit
U
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting
U
نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited
U
نمایش برای جمع اوری اعانه .
enterprise
U
بنگاه اقتصادی
instituted
U
بنداد بنگاه
head-hunter
U
بنگاه کاریاب
carpooling center
[American E]
U
بنگاه همسفری
instituting
U
بنداد بنگاه
institutes
U
بنداد بنگاه
foundation
U
بنیان بنگاه
service
U
بنگاه سرویس
enterprises
U
بنگاه اقتصادی
institute
U
بنداد بنگاه
pawnbroker
U
بنگاه رهنی
mont de piete
U
بنگاه رهنی
exchange service
U
بنگاه معاوضه
hydropath establishment
U
بنگاه اب درمانی
hydrotherapeutic
U
بنگاه اب درمانی
industrial concern
U
بنگاه صنعتی
pawnshop
U
بنگاه رهنی
news agency
U
بنگاه خبرگزاری
news agencies
U
بنگاه خبرگزاری
head-hunters
U
بنگاه کاریاب
state enterprise
U
بنگاه دولتی
competitive firm
U
بنگاه رقابتی
serviced
U
بنگاه سرویس
pawnbrokers
U
بنگاه رهنی
business enterprise
U
بنگاه تجاری
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
condemnations
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation
U
ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
casual poor
U
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
rectorate
U
ریاست بنگاه مذهبی
representative firm
U
بنگاه تولیدی نمونه
enterprises
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
pawnbroker
U
دلال در بنگاه رهنی
enterprise
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
pawnbrokers
U
دلال در بنگاه رهنی
settlements
U
حل و فصل توافق بنگاه
nonprofit firm
U
بنگاه غیر انتفاعی
institution
U
اصل حقوقی بنگاه
settlement
U
حل و فصل توافق بنگاه
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
pecuniary
U
نقدی
cashed
U
نقدی
pockets
U
نقدی
pocket
U
نقدی
prompts
U
نقدی
prompted
U
نقدی
prompt
U
نقدی
cashing
U
نقدی
cash
U
نقدی
cashes
U
نقدی
hacienda
U
بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
outclearing
U
فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
cash sale
U
فروش نقدی
cash price
U
بهای نقدی
cash price
U
قیمت نقدی
cash rent
U
اجاره نقدی
cash on delivery
U
فروش نقدی
budget item
U
اقلام نقدی
capital in cash
U
سرمایه نقدی
cash account
U
حساب نقدی
cash assets
U
داراییهای نقدی
cash balance
U
مانده نقدی
cash balance
U
تراز نقدی
cash budget
U
بودجه نقدی
cash capital
U
سرمایه نقدی
cash discount
U
تخفیف نقدی
cash dividened
U
سود نقدی
cash nexus
U
رابطه نقدی
basic allowance for subsistence
U
جیره نقدی
cash security
U
وثیقه نقدی
liquid capital
U
سرمایه نقدی
liquidated damages
U
خسارت نقدی
lump sum payment
U
پرداخت نقدی
pecuniary punishment
U
مجازات نقدی
pecuniary pumishment
U
مجازات نقدی
fine
U
جزای نقدی
fined
U
جزای نقدی
net cash
U
نقدی خالص
finest
U
جزای نقدی
liquid assets
U
دارائیهای نقدی
commuted ration
U
جیره نقدی
spot transaction
U
معامله نقدی
spot price
U
قیمت نقدی
spot market
U
بازار نقدی
spot cash
U
پرداخت نقدی
share in cash
U
سهم نقدی
illiquid
U
غیر نقدی
quick asset
U
دارائی نقدی
pecuniary punishment
U
جزای نقدی
non monetary
U
غیر نقدی
purse
U
جایزه نقدی
cash book
U
دفتر نقدی
money
U
جایزه نقدی
liquidation
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
realization
[American E]
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
realisation
[British E]
[of something]
U
نقدی
[اقتصاد]
cash books
U
دفتر نقدی
cash-wage
U
دستمزد نقدی
pursed
U
جایزه نقدی
purses
U
جایزه نقدی
pursing
U
جایزه نقدی
noncash
U
غیر نقدی
cashbook
U
دفتر نقدی
two input firm
U
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
BBC
U
مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
user cost of capital
U
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
contribution
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com