English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overdraw U اضافه برداشت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
overdraft U اضافه برداشت
overdrafts U اضافه برداشت
overdraft U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts U دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
removing U برداشت کردن
removes U برداشت کردن
remove U برداشت کردن
nets U برداشت خالص کردن
nett U برداشت خالص کردن
net U برداشت خالص کردن
overtime U وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
adding U اضافه کردن
subjoin U اضافه کردن
eke U اضافه کردن بر
imburse U اضافه کردن
adds U اضافه کردن
append U اضافه کردن
step up U اضافه کردن
add U اضافه کردن
add U اضافه کردن
superadd U بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superaddition U بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
run up <idiom> U به مقدارچیزی اضافه کردن
add in memory اضافه کردن به حافظه
gerunds U اسمی که از اضافه کردن
gerund U اسمی که از اضافه کردن
subjoin U در پایان افزودن اضافه کردن
insets U افزودن اضافه کردن گذاشتن
inset U افزودن اضافه کردن گذاشتن
ring up <idiom> U اضافه کردن آمار پولی
shore up <idiom> U اضافه کردن چیزی که ضعیف است
adapts U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complemented U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
adapting U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complemented U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
adapt U تغییر یا تنظیم یا اضافه کردن به چیزی تا مناسب شود
complement U با اضافه کردن یک به نهمین مکمل یک عدد بدست می آید
complements U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
condition U اضافه کردن داده ارسالی پس از برخورد با مجموعه پارامترها
complement U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
complementing U با اضافه کردن یک به مکمل اول عدد بدست می آید
aggravated U اضافه کردن خشمگین کردن
aggravates U اضافه کردن خشمگین کردن
aggravate U اضافه کردن خشمگین کردن
augment U اضافه کردن تقویت کردن
augmenting U اضافه کردن تقویت کردن
augmented U اضافه کردن تقویت کردن
augments U اضافه کردن تقویت کردن
accessorize U اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره
takings U برداشت
acceptance U برداشت
impression U برداشت
removal U برداشت
draw off U برداشت
land surveying U برداشت
offtake U برداشت
acceptances U برداشت
impressions U برداشت
maintenance U فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
surcharges U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge U زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
impressionist U برداشت گرای
stripping U برداشت لایه رو
impressionistic U برداشت گرایانه
approach U برداشت روش
approached U برداشت روش
approaches U برداشت روش
impressionists U برداشت گرای
metal removal U برداشت براده
removal of slag U برداشت سرباره
withdrawal warrant U مجوز برداشت
withdraw U برداشت از حساب
withdraws U برداشت از حساب
under ground survey U برداشت زیرزمینی
take off divisor U مقسم برداشت اب
special drawing rights U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت ویژه
special drawing right U حق برداشت مخصوص
removal of cinder U برداشت تفاله
make a copy of U سواد برداشت
removal of chips U برداشت براده
removal of phosphorus U برداشت فسفر
draw off U بده برداشت
first impression U برداشت نخستین
dual impression U برداشت دوگانه
impressionistic U برداشت گذار
dithers U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dither U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
dithered U ایجاد منحنی یا خط ی که با اضافه کردن آن به پیکسلهای تشکیل دهنده تصویر نرم تر به نظر می رسند
handpick U برداشت محصول با دست
cropper U برداشت کننده محصول
the timber warped U تیر تاب برداشت
take off distributor U اب پخشکن مقسم برداشت اب
safe yield U بده قابل برداشت
targetting U نقطه برداشت یا قرائت
targeted U نقطه برداشت یا قرائت
targeting U نقطه برداشت یا قرائت
targets U نقطه برداشت یا قرائت
targetted U نقطه برداشت یا قرائت
target U نقطه برداشت یا قرائت
forbore U دست برداشت امتناع کرد
overdraft U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
paper gold U منظور حق برداشت مخصوص است
. She dropped her demands (claim). U دست از تقاضاهای خود برداشت
site survey U برداشت نقشه تکهای از زمین
overdrafts U برداشت اب بیش از اندازه مجاز
editor U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
editors U نرم افزاری که برای وارد کردن و تصحیح متن یا برنامههای اضافه شده تحت پیشرفت به کار می رود
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
No man can serve two masters. <proverb> U با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
intensive cultivation U اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
agronomy U علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
graphics U تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
check total U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum U آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
overload U زیاد بار کردن اضافه بار
overloads U زیاد بار کردن اضافه بار
overloaded U زیاد بار کردن اضافه بار
B register U 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
additions U اضافه
surplus U اضافه
addition U اضافه
increases U اضافه
excess U اضافه
overplus U اضافه
increscent U اضافه
excesses U اضافه
in a. to U به اضافه
extras U اضافه
extra- U اضافه
augmentation U اضافه
extra U اضافه
increased U اضافه
extra <adj.> U اضافه
in addition to <prep.> U به اضافه
plusage U اضافه
increase U اضافه
spare U اضافه
spared U اضافه
plussage U اضافه
special <adj.> U اضافه
surpluses U اضافه
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
widening U اضافه پهنا
possessive U حالت اضافه
margin product U اضافه محصول
excesses U اضافه مازاد
excess price U اضافه قیمت
affix U اضافه نمودن
excess U اضافه مازاد
affixes U اضافه نمودن
affixing U اضافه نمودن
per U حروف اضافه
exeed U اضافه شدن از
affixed U اضافه نمودن
excess luggage U اضافه بار
besides <adv.> U اضافه بر این
aside from that <adv.> U اضافه بر این
also [moreover] <adv.> U اضافه بر این
added U اضافه شده
additionally <adv.> U اضافه بر این
added to that U اضافه بران
gen U حالت اضافه
overtime U اضافه کاری
overtime U اضافه کار
premiums U اضافه ارزش
premium U اضافه ارزش
forby <adv.> U اضافه بر این
salary increase U اضافه حقوق
on to <adv.> U اضافه بر این
on top of that <adv.> U اضافه بر این
beyond that <adv.> U اضافه بر این
budget surplus U اضافه بودجه
what is more <adv.> U اضافه بر این
over and above <adv.> U اضافه بر این
on top of this <adv.> U اضافه بر این
confession and avoidance U به ان اضافه میکند
moreover <adv.> U اضافه بر این
in addition <adv.> U اضافه بر این
further [moreover] <adv.> U اضافه بر این
furthermore <adv.> U اضافه بر این
overcharged U اضافه هزینه
overpotential U اضافه ولتاژ
overproduction U اضافه تولید
overcharging U اضافه هزینه
overshoot U اضافه جهش
overshooting U اضافه جهش
overtimer U اضافه کار کن
overshoots U اضافه جهش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com