English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
kinesiological principle U اصول حرکت شناختی بدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kinesiological analysis U تحلیل حرکت شناختی بدن
ecological equilibrum U همترازی بووم شناختی تعادل بوم شناختی
sanitize U مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
technological U فن شناختی
technologically U فن شناختی
cognitive U شناختی
cognitive consonance U هماهنگی شناختی
aesthetic U زیبایی شناختی
ecologically U بوم شناختی
sociological U جامعه شناختی
geological U زمین شناختی
phonetic U اوا شناختی
aesthetically U زیبایی شناختی
cognitive system U نظام شناختی
cognitive schema U طرحواره شناختی
esthetic U زیبایی شناختی
cognitive map U نقشه شناختی
epistemological U معرفت شناختی
mythological U اسطوره شناختی
criminological U جرم شناختی
cognitive dissonance U ناهماهنگی شناختی
ecological U بوم شناختی
ecological factor U همگربوم شناختی
morphological U ریخت شناختی
cognitive style U سبک شناختی
acoustic U صوت شناختی
biologically U زیست شناختی
neurological U عصب شناختی
ecological change U تغییربوم شناختی
petrological U سنگ شناختی
methodological U روش شناختی
pathological U اسیب شناختی
biological U زیست شناختی
phenomenological U پدیدار شناختی
philologically U زبان شناختی
acoustic investigation U جستار صوت شناختی
ecological architecture U معماری بوم شناختی
psychobiology U روانشناسی زیست شناختی
neuropsychology U روانشناسی عصب شناختی
biological control U کنترل زیست شناختی
biologism U زیست شناختی نگری
graphopathology U اسیب شناسی خط شناختی
preferred cognitive mode U شیوه شناختی مرجح
genetic engineering U مهندسی زاد شناختی
ecological process U فرایند بوم شناختی
ecological unit U یگان بوم شناختی
ecological change U دگرگونی بوم شناختی
ecological constallation U برج بوم شناختی
ecological distance U فاصله بوم شناختی
ecological equivalent U هم ارزی بوم شناختی
ecological factor U سازه بوم شناختی
ecological backlash U وازنش بوم شناختی
ecological nich U زیستخوان بوم شناختی
cosmological principal U اصل کیهان شناختی
cosmological model U مدل کیهان شناختی
cosmological constant U ثابت کیهان شناختی
ethnopsychology U روانشناسی قوم شناختی
ecological realized natality U زه و زاد بوم شناختی
ecological mortality U مرگ و میر بوم شناختی
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
biodegraability U قابلیت تجزیه بیولوژیکی پذیرندگی فروافت زیست شناختی
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
doctrine U اصول
roots U اصول
teachings U اصول
principles U اصول
ism U اصول
ism U : اصول
teaching U اصول
tenet U اصول
nitty-gritty U اصول
root U اصول
doctrines U اصول
technic U اصول
functional U اصول مبادی
theory U اصول نظری
general principles U اصول کلی
principles of economics U اصول اقتصاد
dogmas U اصول عقاید
politics U اصول سیاسی
dogma U اصول عقاید
theories U اصول نظری
chung shin U اصول تکواندو
modernism U اصول امروزی
tenets U اصول مسلم
relativity principles U اصول نسبیت
constitutionalism U اصول مشروطیت
communism U اصول اشتراکی
denial measures U اصول ممانعت
economic principles U اصول اقتصادی
methodology U علم اصول
methodologies U علم اصول
doctrine U اصول حکمت
creationism U اصول افرینش
prineipal parts U اصول فعل
roots and branches U اصول وفروع
doctrines U اصول حکمت
technologically U اصول فنی
principles of religion U اصول مذهب
copernician system U اصول کپرنیک
technological U اصول فنی
principles of economy U اصول اقتصاد
rational principle U اصول عقلیه
kinesiology U اصول مکانیزم
monopolosm U اصول انحصار
mormonism U اصول mormon ها
grimace U ادا و اصول
systems U اصول وجود
grimaced U ادا و اصول
grimaces U ادا و اصول
systems U روش اصول
mutualism U اصول همکاری
grimacing U ادا و اصول
system U روش اصول
system U اصول وجود
tenet U اصول مرام
technics U اصول فنی
nazism U اصول نازی
banking principles U اصول بانکداری
neodoxy U اصول نوین
abolitionist U اصول بردگی
accounting principles U اصول حسابداری
monopolism U اصول انحصار
naziism U اصول نازی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mutualist U طرفدار اصول همدستی
mouths U ادا و اصول در اوردن
principled U دارای اصول وعقاید
monarchism U اصول سلطنت مستقل
principle of criminal procedure U اصول محاکمات جزائی
principle of civil litigation U اصول محاکمات مدنی
fascism U اصول عقاید فاشیست
probity U پیروی دقیق از اصول
planning principles U اصول برنامه ریزی
pauli U اصول مذهبی پولس
unnaturally U بر خلاف اصول طبیعت
to pull a wry face U اداو اصول دراوردن
unnatural U بر خلاف اصول طبیعت
modernism U اصول تجدد نوگرایی
principles of economics U اصول علم اقتصاد
telephone switching technique U اصول اتصالات تلفنی
manichaeanism U اصول فلسفه مانی
liberalism U اصول ازادی خواهی
ex post facto U شامل اصول گذشته
to do v to one's principles U برخلاف اصول خودرفتارکردن
fourteen points U اصول چهارده گانه
psychologism U پیروی از اصول روانی
principles of islamic economics U اصول اقتصاد اسلامی
sail close to the wind U اندکی از اصول تجاوزکردن
image shearing principle U اصول برش تصویر
household art U اصول خانه داری
ethics U اصول اخلاقی اخلاقیات
hedonics U اصول خوشی ولذت
economization U رعایت اصول اقتصادی
Protestantism U اصول ایین پروتستانت
hierarchism U اصول سلسله مراتب
counter current principle U اصول جریان متقابل
Catholicism U اصول مذهب کاتولیکی
scientifically U موافق اصول علمی
musically U مطابق اصول موسیقی
asceticism U اصول ریاضت و مرتاضی
gradualism U رعایت اصول تدریج
mouthing U ادا و اصول در اوردن
individualism U اصول استقلال فردی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com