English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shaving U اصلاح صورت تراشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
razors U تیغ صورت تراشی
razor U تیغ صورت تراشی
aftershave U [مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
after-shave ادوکلن یا چیز دیگری که پس از اصلاح به صورت زده میشود.
tentering U دار کشی [میخ کشی ] [اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
conservation [darn] U مرمت و رفوگری فرش که بیشتر بصورت عمل مکانیکی بوده و جهت جلوگیری از پیشرفت خرابیو اصلاح نسبی خسارت وارد شده صورت می گیرد
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
revise U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises U اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising U اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit U جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting U خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
redressing U باز تراشی
shaping U صفحه تراشی
neologism U واژه تراشی
neologisms U واژه تراشی
rationalization U دلیل تراشی
shave U ریش تراشی
shaved U ریش تراشی
shaves U ریش تراشی
neolalia U واژه تراشی
neographism U نویسه تراشی
stone work U جایگاه سنگ تراشی
granulating hammer U تیشه سنگ تراشی
pullery U کارگاه پوست تراشی
grainer U تیغ پشم تراشی
crandall U چکش سنگ تراشی
To raise difficulties . To creat obstacles. U اشکال تراشی کردن
blocking-out U قلم سنگ تراشی
bush-hammered U ابزار سنگ تراشی
moon knife U چاقوی پوست تراشی
gear cutting دنده تراشی [مهندسی]
sophistry U زبان بازی برهان تراشی
statuary U مجسمه ساز هیکل تراشی
sculpture in miniature U پیکر تراشی کوچک اندام
sculpture U پیکر تراشی سنگتراشی کردن
sculptures U پیکر تراشی سنگتراشی کردن
carver U قلم سنگ تراشی سازنده
kevel U چوب یکنوع تیشه برای سنگ تراشی
parpen U سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
rom U دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions U استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
adjustments U اصلاح
adjustment U اصلاح
rectification U اصلاح
revisions U اصلاح
reforms U اصلاح
emendation U اصلاح
betterment U اصلاح
shavind U اصلاح
regeneration U اصلاح
reconciliation U اصلاح
modification U اصلاح
revision U اصلاح
reforming U اصلاح
correction U اصلاح
alternation U اصلاح
reconcilement U اصلاح اصلاح
reformation U اصلاح
repair U اصلاح
repaired U اصلاح
rehabilitation U اصلاح
improvements U اصلاح
amendment U اصلاح
reclamation U اصلاح
atonement U اصلاح
melioration U اصلاح
reparation U اصلاح
reform U اصلاح
shading U اصلاح
amendments U اصلاح
arrangement U اصلاح
arrangements U اصلاح
improvement U اصلاح
modifiation U اصلاح
dat U سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
irreconcilability U اصلاح ناپذیری
amendable U قابل اصلاح
amend U اصلاح کردن
amending U اصلاح کردن
reformable U اصلاح پذیر
corrigible U اصلاح پذیر
accommodates U اصلاح کردن
accommodated U اصلاح کردن
accommodate U اصلاح کردن
filed U اصلاح کردن
improvably U اصلاح پذیر
eugenics U اصلاح نژاد
refornable U اصلاح پذیر
repent U اصلاح شدن
repented U اصلاح شدن
amender U اصلاح کننده
repenting U اصلاح شدن
repents U اصلاح شدن
file U اصلاح کردن
yates correction U اصلاح یتیس
irreconcilableness U اصلاح ناپذیری
amended U اصلاح کردن
mendable U اصلاح پذیر
emends U اصلاح کردن
reclaim U اصلاح شدن
modifying U اصلاح کردن
reclaimed U اصلاح شدن
reclaiming U اصلاح شدن
modify U اصلاح کردن
modifies U اصلاح کردن
incorrigibility U اصلاح ناپذیری
rectifier U اصلاح کننده
emending U اصلاح کردن
emended U اصلاح کردن
ameliorable U قابل اصلاح
emend U اصلاح کردن
corrigibility U اصلاح پذیری
corrector U اصلاح کننده
redresses U اصلاح کردن
redressed U اصلاح کردن
redress U اصلاح کردن
reformation U اصلاح اساسی
improver U اصلاح کننده
reconcilability U اصلاح پذیری
accomodate U اصلاح کردن
address modification U اصلاح نشانی
rectifier U وسیله اصلاح
reclaims U اصلاح شدن
address modification اصلاح آدرس
betterment U اصلاح بهبود
reformists U اصلاح طلب
self improvement U اصلاح خود
self correcting code U کد خود اصلاح
reformists U اصلاح طلبانه
renovation U اصلاح نوسازی
revising U حک و اصلاح کردن
correctives U اصلاح کننده
accords U اصلاح کردن
accorded U اصلاح کردن
corrective U اصلاح کننده
accord U اصلاح کردن
emendator U اصلاح کننده
reformism U اصلاح طلبی
reformist U اصلاح طلبانه
incorrigible U اصلاح ناپذیر
rectify U اصلاح کردن
arrangements U ترتیب اصلاح
revise U حک و اصلاح کردن
rectifies U اصلاح کردن
arrangement U ترتیب اصلاح
modification U پیرایش اصلاح
rectified U اصلاح کردن
modification U اصلاح مدل
reformist U اصلاح طلب
revises U حک و اصلاح کردن
right itself U اصلاح شدن
improvised U اصلاح شده
mender U اصلاح کننده
improvability U اصلاح شدنی
alters U اصلاح کردن
meliorate U اصلاح کردن
reformatories U کانون اصلاح
reformatory U کانون اصلاح
regenarate U اصلاح شده
altering U اصلاح کردن
altered U اصلاح کردن
alter U اصلاح کردن
to sct aright U اصلاح کردن
data modification U اصلاح داده ها
modified U اصلاح شده
do-gooder U اصلاح طلب سادهلوح
do-gooders U اصلاح طلب سادهلوح
solicitorship U اصلاح فیما بین
revised edition U چاپ اصلاح شده
correction for guessing U اصلاح برای حدس
alterable memory U حافظه اصلاح پذیر
correction for attenuation U اصلاح برای کاهش
gold worked steel U فولاد اصلاح شده
improvement in stock breading U اصلاح نژاد چارپایان
house of correction U کانون اصلاح وتربیت
correctional custudy U روش اصلاح رفتار
revisional U چاپ اصلاح شده
revised drawing U رسم اصلاح شده
corrected score U نمره اصلاح شده
recoverable error U اشتباه قابل اصلاح
shaveling U ادم اصلاح کرده
reconciliation of two parties U اصلاح ذات البین
tax reforms U اصلاح امور مالیاتی
correctional institution U کانون اصلاح و تربیت
She is constantly correcting me. U او [زن] دائما من را اصلاح می کند.
modifiable U قابل اصلاح وتعدیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com