Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
valuable goods
U
اشیاء بهادار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thing
U
اشیاء
prohibited goods
U
اشیاء ممنوع
turnery
U
اشیاء تراشیدنی
means objects
U
اشیاء وسیله
valuable goods
U
اشیاء باارزش
consumer goods
U
اشیاء مصرفی
hidden objects
U
اشیاء پنهان
odds and ends
<idiom>
U
اشیاء جوروباجور
still life
U
نقش اشیاء
equipollent
U
اشیاء هم قوه
gew gaw
U
اشیاء قشنگ بی مصرف
bric a brac
U
اشیاء کهنه وعتیقه
achate
U
اشیاء خریداری شده
reliquary
U
جعبه اشیاء متبرکه
reliquaries
U
جعبه اشیاء متبرکه
sacrilege
U
سرقت اشیاء مقدسه
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
antique shop
U
فروشگاه اشیاء عتیقه
harness
U
اشیاء تهیه کردن
priced
U
بهادار
plinking
U
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
microstructure
U
ساختمان میکروسکپی اشیاء یابافت ها
catchall
U
فرف یامخزن اشیاء گوناگون
abandonee
U
صاحب اشیاء ترک شده
bourse
U
بازاراوراق بهادار
negotiable instruments
U
اوراق بهادار
negotiable papers
U
اوراق بهادار
valuables
U
چیزهای بهادار
semi-precious
U
نیمه بهادار
negotiable instrument
U
اسناد بهادار
papers
U
اوراق بهادار
drafts
U
اوراق بهادار
papering
U
اوراق بهادار
papered
U
اوراق بهادار
bonds
U
اوراق بهادار
drafted
U
اوراق بهادار
paper
U
اوراق بهادار
securities
U
اوراق بهادار
draft
U
اوراق بهادار
avoirdupois
U
اشیاء و اجناسی که با توزین فروخته میشوند
phantasmagorias
U
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
phantasmagoria
U
منافر متغیر اشیاء تخیلات پی در پی ومتغیر
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
government securities
U
اوراق بهادار دولتی
brokering
U
دلال اوراق بهادار
registered securities
U
اوراق بهادار با نام
broker
U
دلال اوراق بهادار
security market
U
بازار اوراق بهادار
brokered
U
دلال اوراق بهادار
securities market
U
بازار اوراق بهادار
securities department
U
اداره اوراق بهادار
brokers
U
دلال اوراق بهادار
bourse
[in a non-English-speaking country]
U
بورس اوراق بهادار
portfolio
U
موجودی اوراق بهادار
stock exchange
U
بورس اوراق بهادار
stock exchanges
U
بورس اوراق بهادار
assumed portfolio
U
اوراق بهادار مفروض
bearer securities
U
اوراق بهادار بی نام
portfolios
U
موجودی اوراق بهادار
safe deposit
U
صندوق اهن مخصوص امانت اشیاء گرانبها
scrimshaw
U
اشیاء منبت کاری یا حکاکی شده زینتی
doppler radar
U
رادار تعیین کننده اشیاء ثابت و متحرک
anthropopathism
U
اعتقاد به وجود روح انسانی در اشیاء و موجودات
comparator
U
دستگاه اندازه گیری وسنجش وقیاس اشیاء
transferable securities
U
اوراق بهادار قابل انتقال
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
stockbrokerage
U
دلالی بورس واوراق بهادار
transfer of portfolio
U
انتقال موجودی اوراق بهادار
stockbroking
U
دلالی بورس واوراق بهادار
redemption
U
مبادله اوراق بهادار با پول
ceded portfolio
U
اوراق بهادار واگذار شده
marketable securities
U
اوراق بهادار قابل معامله
false parallax
U
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
micrometer caliper
U
پرگار مخصوص اندازه گیری اشیاء خیلی ریز
portfolio entry
U
قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
commercial paper
U
اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
pegging
U
تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
kerb market
[British E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter trading of securities
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
curb market
[American E]
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
The return on the bonds amounts to ...
U
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
outside market
U
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
flea market
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
periscope
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
periscopes
U
دوربین زیر دریایی مخصوص مشاهده اشیاء روی سطح اب
flea markets
U
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
quotation
U
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
quotations
U
قیمت جاری مظنه شده سهام اوراق بهادار ...
shadow factor
U
ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
spasur
U
سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fetishes
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly lines
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
fetish
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
assembly line
U
دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
stroke writer
U
ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
re issuable notes
U
اوراق بهادار در وجه حامل که پس از یک بار پرداخت دوباره قابل استفاده هستند
sprites
U
اشیاء کوچک و با وضوح بالاکه روی مانیتور بطورمستقل از متن یا گرافیک دیگرمی توان حرکت داده شوند
z scale
U
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
dog down
U
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
conceptual tool
U
وسیلهای برای کار با نظریه ها بجای کار با اشیاء
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
liquidity preference theory
U
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com