Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
persona
U
اشخاص یک کتاب
personae
U
اشخاص یک کتاب
personas
U
اشخاص یک کتاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
capitulary
U
کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
deuteronomic
U
وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
book of reference
U
کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton
U
کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
reader
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
U
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
invisible hand
U
منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
few men
U
اشخاص کمی
these people
U
این اشخاص
knowledge of persons
U
شناسایی اشخاص
omnium gatherum
U
مجموعه اشخاص
great persons
U
اشخاص بزرگ
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
person perception
U
ادراک اشخاص
many persons
U
خیلی اشخاص
many people
U
خیلی اشخاص
displaced persons
U
اشخاص پناهنده
many a man
U
بسا اشخاص
artificial persons
U
اشخاص حقوقی
natural persons
U
اشخاص طبیعی
inter alia
U
میان اشخاص دیگر
criss-crossing
U
امضای اشخاص بیسواد
adhominem
U
حمله یا اعتراض به اشخاص
through the grapevine
<idiom>
U
از اشخاص دیگری پرسیدن
withindoors
U
اشخاص داخل منزل
offences against persons
U
جرائم بر علیه اشخاص
play off
<idiom>
U
رفتار مختلف با اشخاص
blacklists
U
صورت اشخاص بدحساب
dog paddle
U
شنای اشخاص مبتدی
criss-cross
U
امضای اشخاص بیسواد
to suck eggs
U
اشخاص ازموده ترازخودراپنددادن
criss-crossed
U
امضای اشخاص بیسواد
criss-crosses
U
امضای اشخاص بیسواد
blacklist
U
صورت اشخاص بدحساب
blacklisted
U
صورت اشخاص بدحساب
panels
U
صورت اسامی اشخاص
panel
U
صورت اسامی اشخاص
blacklisting
U
صورت اشخاص بدحساب
lonely hearts
U
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب
sucker list
<idiom>
U
لیستی از اشخاص ساده لوح
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
interested parties
U
اشخاص ذی نفع یا علاقه مند
common touch
U
استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
high-powered
U
مرکب از اشخاص بلندپایه و قدرتمند
subjects of international law
U
اشخاص حقوق بین الملل
round up
U
جمع اوری اشیا یا اشخاص پراکنده
apportionment
U
تقسیم پولی بین اشخاص ذی نفع
intelligentsia
U
اشخاص با هوش و خردمند طبقه روشنفکر
dais
U
سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
One must not judge by appearances .
U
بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
damage
U
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
acidosis
U
فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
get one's own way
<idiom>
U
اجبار اشخاص برای انجام هر کاری که تو میخواهی
covenantor
U
اجتماع اشخاص هم پیمان برای انجام کاری
mixed laws
U
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
bouncers
U
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
personals
U
بندهایی از روزنامه که درباره اشخاص خصوصی نوشته میشود
bouncer
U
ماموری که درنمایش هاوغیره اشخاص اخلالگر راخارج میکند
credit union
U
موسسهای که به اشخاص کم درامد وام های کوچکی میدهد
infants
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
camp followers
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
camp follower
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
infant
U
در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
governess
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
governesses
U
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم
character actors
U
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
talent scouts
U
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
restrict
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
vampires
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
vampire
U
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
restricting
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
restricts
U
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده
talent scout
U
کسیکه اشخاص لایق وذیفن رابرای کار مخصوصی کشف واستخدام کند
feather-bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
feather bedding
U
مقصود حقوقی است که به اشخاص بی علاقه به کار یا کسانی که از کارمی دزدند پرداخت میشود
ether
U
مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
utilitarianism
U
بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
parting salute
U
سلام نظامی با توپ و غیره برای عزیمت اشخاص سلام بدرقه
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
texts
U
کتاب
text
U
کتاب
book
U
کتاب
that book
U
ان کتاب
booked
U
کتاب
hexateuch
U
شش کتاب
i sold the book for rials 0
U
کتاب را
books
U
کتاب
letter writer
U
کتاب
bokk
U
کتاب
book og kings
U
کتاب پادشاهان
book one
U
کتاب نخست
book review
U
انتقاد از کتاب
booker
U
کتاب دار
bookplate
U
برچسب کتاب
list of lights
U
کتاب چراغها
pepole of the book
U
اهل کتاب
boookbinder
U
کتاب ساز
by the book
U
ازروی کتاب
blue book
U
کتاب ابی
black book
U
کتاب سیاه
abecedarium
U
کتاب الفباء
policy book
U
کتاب روشها
avesta
U
کتاب زرتشت
bibiliography
U
کتاب شناسی
bibliograph
U
کتاب شناس
bibliographer
U
کتاب شناس
biblioklept
U
کتاب دزد
bibliophil
U
کتاب دوست
philobiblic
U
عاشق کتاب
philobiblic
U
کتاب دوست
bibliophile
U
دوستدار کتاب
catalog
U
کتاب فهرست
class book
U
کتاب کلاسی
formulary
U
کتاب نماز
mass book
U
کتاب نماز
fortunebook
U
کتاب فالگیری
margent
U
حاشیه کتاب
comic book
U
کتاب کاریکاتور
here is my book
U
اینست کتاب من
many books
U
چندین کتاب
here is my book
U
کتاب من اینها
letter book
U
کتاب رونوشت
leviticus
U
کتاب لاویان
f. of books
U
عاشق کتاب
miaasl
U
کتاب نماز
missal
U
کتاب نماز
paper stainer
U
کتاب نویس
p. album
U
کتاب عکس
corrigenda
U
غلطهای کتاب
deuteronomy
U
کتاب تثنیه
ecclesiastes
U
کتاب جامعه
ecclesiastes
U
کتاب واعظ
octateuch
U
هشت کتاب
enchiridion
U
کتاب کوچک
encyclopaedia
U
کتاب حاوی
missal
U
کتاب دعا
guide book
U
کتاب راهنما
nautical
U
خلبان کتاب
pressmark
U
شماره کتاب
vademecum
U
کتاب درسی
vademecum
U
کتاب موردمراجعه
white book
U
کتاب سفید
word book
U
کتاب لغت
wordbook
U
کتاب لغت
your book
U
کتاب شما
book plate
U
برچسب کتاب
book plates
U
برچسب کتاب
the holy
U
کتاب مقدس
that is my book
U
کتاب من است
that book
U
این کتاب
psalter
U
کتاب سرود
pseudograph
U
کتاب قلب
pseudograph
U
کتاب دغلی
pseudograph
U
کتاب جعلی
purview of a book
U
ویعت کتاب
red book
U
کتاب سرخ
songbook
U
کتاب سرود
speller
U
کتاب املاء
text book
U
کتاب درسی
casebook
U
کتاب موارد
casebook
U
کتاب زایه
casebooks
U
کتاب موارد
wordbook
U
کتاب لغت
word book
U
کتاب لغت
casebooks
U
کتاب زایه
comic books
U
کتاب کاریکاتور
storybook
U
کتاب داستان
dictionary
U
کتاب لغت
glossary
U
کتاب لغت
lexicon
[dictionary]
U
کتاب لغت
booklets
U
کتاب کوچک
cookbooks
U
کتاب طباخی
bookbinding
U
کتاب سازی
guides
U
کتاب راهنما
bookbinding
U
صحافی کتاب
manuscripts
U
کتاب خطی
catalogs
U
کتاب فهرست
manuscript
U
کتاب خطی
directory
U
کتاب راهنما
directories
U
کتاب راهنما
primers
U
کتاب الفباء
guided
U
کتاب راهنما
guide
U
کتاب راهنما
primer
U
کتاب الفباء
cookbooks
U
کتاب اشپزی
cookbook
U
کتاب اشپزی
workbooks
U
کتاب دستورعملیات
workbook
U
کتاب دستورعملیات
reader
U
کتاب قرائتی
readers
U
کتاب قرائتی
prayer books
U
کتاب نماز
prayer book
U
کتاب نماز
handbooks
U
کتاب دستی
handbook
U
کتاب دستی
ethic
U
کتاب اخلاق
telephone directory
U
کتاب تلفن
telephone directories
U
کتاب تلفن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com