Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
closing azimuth error
U
اشتباه گرای بستن پیمایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
closing
U
بستن پیمایش
free form
U
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
transit bearing
U
گرای انتقالی گرای عبور کشتی یا هواپیما
range error
U
اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitch
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches
U
یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place
<idiom>
U
درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake.
[I regard that as a mistake.]
U
این به نظر من اشتباه است.
[این را من اشتباه بحساب می آورم.]
scale factor
U
پیمایش
scaling
U
پیمایش
surveyed
U
پیمایش
scanned
U
پیمایش
scan line
U
خط پیمایش
surveys
U
پیمایش
scans
U
پیمایش
scan
U
پیمایش
survey
U
پیمایش
traversal
U
پیمایش
mensuration
U
پیمایش
mensurability
U
پیمایش پذیری
traverse station
U
ایستگاه پیمایش
traverse leg
U
ساق پیمایش
closed traverse
U
پیمایش بسته
traverse leg
U
شاخه پیمایش
traversed
U
پیمایش کردن
immeusurableness
U
پیمایش ناپذیری
open travers
U
پیمایش باز
traverses
U
پیمایش کردن
traverse
U
پیمایش کردن
immeasurability
U
پیمایش ناپذیری
fathomable
U
قابل پیمایش
traversing
U
پیمایش کردن
fathomable
U
پیمایش پذیر
optical scanning
U
پیمایش نوری
scan area
U
ناحیه پیمایش
directional traverse
U
پیمایش سمتی
scan path
U
مسیر پیمایش
spanless
U
پیمایش ناپذیر
gaugeable
U
پیمایش پذیر
traverses
U
حرکت سمتی پیمایش
traversed
U
حرکت سمتی پیمایش
traverse
U
حرکت سمتی پیمایش
surveyor's level
U
تراز مساحی یا پیمایش
immeasurable
U
پیمایش ناپذیر بیکران
traversing
U
حرکت سمتی پیمایش
geodetically
U
موافق قاعده پیمایش
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
padding
U
پیمایش لایه گذاری
cursive scanning
U
پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
traverseal
U
عمل طی کردن پیمایش
mach hold
U
بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
backtracking
U
عمل پیمایش معکوس یک لیست
tachymeter
U
دوربین پیمایش بلندی یا فاصله
heliometer
U
الت پیمایش قطر خورشید
immeasurably
U
بطور غیر قابل پیمایش
coherence
U
فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
chain survey
U
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
mensurable
U
قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
thunderscan
U
یک پیمایش کننده گران و باوضوح و دقت بالا
heliometry
U
پیمایش قوسهای اسمانی یافاصلههای ستارگان قطرپیمایی خورشید
traingulation
U
تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
hypsometry
U
پیمایش ارتفاعهای روی زمین نسبت به تراز دریا
refresh display cycle
U
زمان میان پیمایش پرتوالکترونی روی یک صفحه نمایش
skeptic
U
شک گرای
To be out to do some thing .
U
کمر همت بستن ( کمر انجام کاری را بستن )
equalitarian
U
تساوی گرای
saprophytic
U
پوده گرای
realistic
U
تحقق گرای
supremacists
U
برتری گرای
individualists
U
فرد گرای
relative bearing
U
گرای نسبی
individualist
U
فرد گرای
realistically
U
راستین گرای
realistically
U
تحقق گرای
incalescent
U
گرما گرای
centralists
U
مرکز گرای
egalitarian
U
تساوی گرای
ruralist
U
روستا گرای
structuralists
U
ساخت گرای
centralist
U
مرکز گرای
sectarian
U
فرقه گرای
evolutionist
U
فرگشت گرای
nudist
U
برهنگی گرای
doctrinaire
U
ایین گرای
heliotrope
U
افتاب گرای
halophile
U
ابشور گرای
grid bearing
U
گرای شبکه
grid azimuth
U
گرای شبکه
photophilic
U
نور گرای
pneumotropic
U
ریه گرای
pragmatist
U
مصلحت گرای
progressivist
U
پیشرفت گرای
impressionist
U
برداشت گرای
structuralist
U
ساخت گرای
realistic
U
راستین گرای
capitalist
U
سرمایه گرای
capitalists
U
سرمایه گرای
nationalists
U
ملت گرای
oxyphil
U
اسید گرای
oxyphile
U
اسید گرای
escapists
U
گریز گرای
compass azimuth
U
گرای مغناطیسی
theist
U
یزدان گرای
assumed azimuth
U
گرای فرضی
extrovert
U
برون گرای
unitary
U
توحید گرای
extroverts
U
برون گرای
militarist
U
جنگ گرای
militarists
U
جنگ گرای
materialist
U
ماده گرای
theocentric
U
خدا گرای
supremacist
U
برتری گرای
meliorist
U
بهبود گرای
communalist
U
اشتراکی گرای
compass direction
U
گرای مغناطیسی
lipophilic
U
چربی گرای
magnetic azimuth
U
گرای مغناطیسی
nationalist
U
ملت گرای
socialists
U
جامعه گرای
socialist
U
جامعه گرای
true azimuth
U
گرای حقیقی
impressionists
U
برداشت گرای
realists
U
راستین گرای
realists
U
تحقق گرای
feudal
U
تیول گرای
realist
U
راستین گرای
realist
U
تحقق گرای
separatist
U
جدا گرای
segregationist
U
جدایی گرای
back azimuth method
U
گرای وارونه
solipsist
U
نفس گرای
unitarian
U
توحید گرای
ultramodernist
U
فرانو گرای
materialists
U
ماده گرای
escapist
U
گریز گرای
dermotropic
U
پوست گرای
regionalist
U
منطقهای ناحیه گرای
reactionary
U
مخالفت گرای بی منطق
hygrophyte
U
گیاه رطوبت گرای
regionalistic
U
منطقهای ناحیه گرای
reactionaries
U
مخالفت گرای بی منطق
corrected azimuth
U
گرای تصحیح شده
visionary
U
الهامی رویا گرای
visionaries
U
الهامی رویا گرای
true azimuth
U
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
imperialistic
U
استعمار گرای بهره جویانه
compass azimuth
U
گرای قطب نمای کشتی
azimuth
U
گرای نجومی راس القدم
azimuth angle
U
زاویه گرای نجومی هواپیما
back azimuth method
U
گرای معکوس در اخراج اشعه
opisometer
U
الت پیمایش خطهای خمیده که دارای چرخی است و ان چرخ روی پیچی می غلتد
quixotic
U
ارمان گرای وابسته به دان کیشوت
traditionalist
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
layihg azimuth
U
گرای روانه کردن لوله توپ
conversion angle
U
زاویه تبدیل گرای مسیر ناو
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
militarists
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
gyroscope
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
gyroscopes
U
وسیله تعیین کننده گرای نجومی بطورخودکار
militarist
U
ارتش گرای هواخواه توسعه یا سیاست نظامی
delivery error
U
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
introvert
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
introverts
U
شخصی که متوجه بباطن خود است خویشتن گرای
ozone
U
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
background noise
U
در پیمایش نوری این مسئله نوعی تداخل الکتریکی است که توسط لکههای جوهر و یاذرههای مرکب چاپ بر روی زمینه تصویر فاهر میشود
steered
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steer
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers
U
در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeons
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon
U
در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
azimuth deviation
U
اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
false
<adj.>
U
اشتباه
tripped
U
اشتباه
wronging
U
اشتباه
mistakes
U
اشتباه
fallacy
U
اشتباه
fallacies
U
اشتباه
wrongs
U
اشتباه
trip
U
اشتباه
mistake
U
اشتباه
trips
U
اشتباه
mix-ups
U
اشتباه
jeofail
U
اشتباه
lap sus
U
اشتباه
to put one in the wrong
U
اشتباه
discrepancy
U
اشتباه
fumbles
U
اشتباه
overseen
U
در اشتباه
fumble
U
اشتباه
mix up
U
اشتباه
snafu
U
اشتباه
mistaking
U
اشتباه
fumbled
U
اشتباه
barratry
U
اشتباه
errancy
U
اشتباه
mix-up
U
اشتباه
faults
U
اشتباه
error
U
اشتباه
faulted
U
اشتباه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com