English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 281 (29 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
slip U اشتباه کردن
slipped U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
fumble U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
blunder U اشتباه کردن
blundered U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
blunders U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
mistaking U اشتباه کردن
miscue U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
to goof up [American E] U اشتباه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
miscarries U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry U صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarrying U صدمه دیدن اشتباه کردن
bobble U پی درپی اشتباه کردن
bobbles U پی درپی اشتباه کردن
fumble U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbled U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles U از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
malfunction U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions U تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
miscalculate U اشتباه حساب کردن
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
miscalculated U اشتباه حساب کردن
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه حساب کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه حساب کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
refute U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuted U اشتباه کسی را اثبات کردن
refutes U اشتباه کسی را اثبات کردن
refuting U اشتباه کسی را اثبات کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
bumble U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles U اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
hallucinate U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinated U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinates U هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinating U هذیان گفتن اشتباه کردن
fluff U نرم کردن اشتباه کردن
fluffed U نرم کردن اشتباه کردن
fluffing U نرم کردن اشتباه کردن
fluffs U نرم کردن اشتباه کردن
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
misthink U اشتباه فکر کردن
to stumble in one's speech U درسخنرانی اشتباه کردن
To lead someone astray. U کسی رادچار اشتباه کردن
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow <idiom> U مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
eat humble pie <idiom> U پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
to blame somebody for something U کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
to believe wrong U اشتباه گمان کردن
to make a typing error [mistake] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] U اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] U اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
to make [commit] a faux pas U اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
false <adj.> U اشتباه
error U اشتباه
flounder U اشتباه
floundered U اشتباه
errancy U اشتباه
floundering U اشتباه
errors U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
goofing U اشتباه
goofs U اشتباه
snafu U اشتباه
mistakenness U اشتباه
flounders U اشتباه
barratry U اشتباه
mistakes U اشتباه
mistake U اشتباه
mistaking U اشتباه
overseen U در اشتباه
clanger U اشتباه
faux pas U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
wrongs U اشتباه
faulted U اشتباه
trips U اشتباه
tripped U اشتباه
trip U اشتباه
faults U اشتباه
wronging U اشتباه
wrong U اشتباه
incorrectness U اشتباه
fault U اشتباه
fumble U اشتباه
discrepancy U اشتباه
fumbles U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
lap sus U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
fallacy U اشتباه
jeofail U اشتباه
fallacies U اشتباه
fumbled U اشتباه
boo boo U اشتباه کاری
boner U اشتباه مضحک
blunderingly U ازروی اشتباه
faulted U تقصیر اشتباه
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
fault U تقصیر اشتباه
to put wise U از اشتباه دراوردن
inaccuracy U اشتباه غلط
fallible U اشتباه کننده
inaccuracies U خطا یا اشتباه
inaccuracies U اشتباه غلط
bungler U اشتباه کار
bunglers U اشتباه کار
blooper U اشتباه احمقانه
misprint U اشتباه چاپی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
disabusing U از اشتباه دراوردن
faults U تقصیر اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
unmistakable U خالی از اشتباه
probable error U اشتباه احتمالی
dispersion error U اشتباه پراکندگی
disabuses U از اشتباه دراوردن
absolute error U اشتباه مطلق
disabused U از اشتباه دراوردن
typing error U اشتباه تایپی
misprints U اشتباه چاپی
typo U اشتباه تایپی
computational U اشتباه در محاسبه
bloomer U اشتباه احمقانه
disabuse U از اشتباه دراوردن
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
peccant U اشتباه کار
inaccuracy U خطا یا اشتباه
to set U از اشتباه دراوردن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
slips U اشتباه لیزی
slip U اشتباه لیزی
peccadilloes U اشتباه کوچک
mistaken U اشتباه کرده
systematic error U اشتباه سیستماتیک
syntax error U اشتباه ترکیبی
you are mistaken U در اشتباه هستید
erroneous U غلط اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
blunders U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
delivery error U اشتباه در تیراندازی
falsely <adv.> U بطور اشتباه
blunder U اشتباه لپی
blunder U اشتباه بزرگ
deflection error U اشتباه انحراف
blundered U اشتباه لپی
blunders U اشتباه بزرگ
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
blundering U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
faultily <adv.> U بطور اشتباه
dead shot U تیر اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
deflection error U اشتباه سمت
slipped U اشتباه لیزی
blaming U اشتباه گناه
misstep U اشتباه درقضاوت
misplay U بازی اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
unerring U اشتباه نشدنی
mistakable U قابل اشتباه
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
miswrite U اشتباه نوشتن
mistakenness U در اشتباه بودن
mistaken party U اشتباه کننده
flub U اشتباه احمقانه
mistake of law U اشتباه حکمی
bedlam U اشتباه شدید
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
mistake of fact U اشتباه موضوعی
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
blame U اشتباه گناه
mils trip U اشتباه میلیمی
malentendu U اشتباه فهمیدن
oversight U اشتباه نظری
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
lapsus linguac U اشتباه لپی
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
metachronism U اشتباه تاریخی
miscalculations U محاسبه اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
oversights U اشتباه نظری
peccadillo U اشتباه کوچک
peccadillos U اشتباه کوچک
parachronism U اشتباه تاریخی
unequivocally U صریح اشتباه نشدنی
mistakes U درست نفهمیدن اشتباه
vertical probable error U اشتباه احتمالی قائم
discrepancy U تفاوت اشتباه در حساب
in the wrong <idiom> U اشتباه ،درستی حقیقت
mistake U درست نفهمیدن اشتباه
inerrancy U فاقد غلط و اشتباه
make up for something <idiom> U جبران خطا یا اشتباه
mix-up <idiom> U اشتباه ،گیج وسردرگمی
absolute error U اشتباه مطلق تیراندازی
horizontal error U اشتباه بردی و سمتی
bobbles U اشتباه کاری لغزش
goofier U مخبط اشتباه کار
goofiest U مخبط اشتباه کار
sampling error U اشتباه نمونه گیری
bobble U اشتباه کاری لغزش
mistaking U درست نفهمیدن اشتباه
misreport U اشتباه گزارش دادن
goofy U مخبط اشتباه کار
blunders U اشتباه فاحش در شطرنج
blunder U اشتباه فاحش در شطرنج
misstep U قدم اشتباه وغلط
gross negligence U اشتباه دقت کلی
you are written U شما اشتباه کردید
you are mistaken U اشتباه کرده اید
propagated error U اشتباه منتشر شده
grammatical error U اشتباه دستور زبانی
wrongheaded U مصر در اشتباه خود
unequivocal U صریح اشتباه نشدنی
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
blundered U اشتباه فاحش در شطرنج
see the light <idiom> U متوجه اشتباه شدن
errata sheet U برگ تصحیح اشتباه
gaffe U اشتباه در گفتار یاکردار
there is no mistaking U نمیتوان اشتباه کرد
there is no mistaking U جای اشتباه نیست
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com