English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
miswrite U اشتباه نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bad sector U شیاری که اشتباه فرمت شده است یا خطایی دارد و غیر قابل تصحیح یا نوشتن یا خواندن است
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
scrawling U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls U با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
encipher U برمز نوشتن رمز نوشتن
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD U درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
errancy U اشتباه
trips U اشتباه
tripped U اشتباه
trip U اشتباه
goofs U اشتباه
goofing U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
goofed U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
goof U اشتباه
barratry U اشتباه
incorrectness U اشتباه
overseen U در اشتباه
errors U اشتباه
jeofail U اشتباه
lap sus U اشتباه
fumbled U اشتباه
fumbles U اشتباه
mistakenness U اشتباه
snafu U اشتباه
faux pas U اشتباه
clanger U اشتباه
fallacies U اشتباه
error U اشتباه
fallacy U اشتباه
wrong U اشتباه
mistaking U اشتباه
faults U اشتباه
mistakes U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
wronging U اشتباه
wrongs U اشتباه
mistake U اشتباه
faulted U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
discrepancy U اشتباه
flounders U اشتباه
fumble U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounder U اشتباه
mix up U اشتباه
fault U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mix-up U اشتباه
professional misconduct U اشتباه حرفهای
inaccuracy U اشتباه غلط
disabusing U از اشتباه دراوردن
systematic error U اشتباه سیستماتیک
probable error U اشتباه احتمالی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
inaccuracies U خطا یا اشتباه
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
miscalculations U محاسبه اشتباه
parachronism U اشتباه تاریخی
peccant U اشتباه کار
inaccuracies U اشتباه غلط
erroneous U غلط اشتباه
peccadillos U اشتباه کوچک
miscalculation U محاسبه اشتباه
disabuses U از اشتباه دراوردن
peccadilloes U اشتباه کوچک
blunders U اشتباه بزرگ
misconstrued U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
bunglers U اشتباه کار
bungler U اشتباه کار
to put wise U از اشتباه دراوردن
blunders U اشتباه کردن
to set U از اشتباه دراوردن
faults U تقصیر اشتباه
misconstrues U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
misconstruing U اشتباه کردن
peccadillo U اشتباه کوچک
bloomer U اشتباه احمقانه
blunders U اشتباه لپی
disabused U از اشتباه دراوردن
faulted U تقصیر اشتباه
blunderingly U ازروی اشتباه
syntax error U اشتباه ترکیبی
disabuse U از اشتباه دراوردن
to make a mistake U اشتباه کردن
fault U تقصیر اشتباه
inaccuracy U خطا یا اشتباه
mistook U اشتباه کردن
computational U اشتباه در محاسبه
dead shot U تیر اشتباه
deflection error U اشتباه سمتی
blundering U اشتباه لپی
deflection error U اشتباه سمت
delivery error U اشتباه در تیراندازی
absolute error U اشتباه مطلق
blundering U اشتباه بزرگ
dispersion error U اشتباه پراکندگی
blundered U اشتباه کردن
boo boo U اشتباه کاری
boner U اشتباه مضحک
slip-ups U اشتباه کردن
slip-up U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
mistaken U اشتباه کرده
goofing U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
misprint U اشتباه چاپی
misprints U اشتباه چاپی
blooper U اشتباه احمقانه
mistaking U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
malentendu U اشتباه فهمیدن
metachronism U اشتباه تاریخی
mils trip U اشتباه میلیمی
miscue U اشتباه کردن
misguidely U از روی اشتباه
misplay U بازی اشتباه
misstep U اشتباه درقضاوت
mistakable U قابل اشتباه
mistake of fact U اشتباه موضوعی
mistake of law U اشتباه حکمی
mistaken party U اشتباه کننده
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
lapsus linguac U اشتباه لپی
flub U اشتباه احمقانه
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه کردن
blunder U اشتباه لپی
blunder U اشتباه بزرگ
mistakes U اشتباه کردن
deflection error U اشتباه انحراف
slip up U اشتباه کردن
mistake U اشتباه کردن
mistakenness U در اشتباه بودن
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
trip up <idiom> U اشتباه کردن
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
unerring U اشتباه نشدنی
slip U اشتباه لیزی
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
bedlam U اشتباه شدید
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
to goof up [American E] U اشتباه کردن
typing error U اشتباه تایپی
fumble U اشتباه کردن
typo U اشتباه تایپی
fumbled U اشتباه کردن
fumbles U اشتباه کردن
unmistakable U خالی از اشتباه
falsely <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
blaming U اشتباه گناه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
you are mistaken U در اشتباه هستید
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
fallible U اشتباه کننده
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com