English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
systematic error U اشتباه سیستماتیک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
systematic U سیستماتیک
systematics U سیستماتیک
systematic name U نام سیستماتیک
systematic U خودکار سیستماتیک
systematic error U خطای سیستماتیک
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
simplex method U روش سیمپلکس در برنامه ریزی خطی روش سیستماتیک و منظم برای حل مسائل برنامه ریزی خطی
snafu U اشتباه
discrepancy U اشتباه
mix-ups U اشتباه
mix-up U اشتباه
mix up U اشتباه
goof U اشتباه
goofed U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
goofs U اشتباه
floundered U اشتباه
floundering U اشتباه
flounders U اشتباه
goofing U اشتباه
flounder U اشتباه
barratry U اشتباه
mistake U اشتباه
wronging U اشتباه
wrong U اشتباه
fault U اشتباه
faulted U اشتباه
faults U اشتباه
mistaking U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacies U اشتباه
fallacy U اشتباه
mistakes U اشتباه
trips U اشتباه
mistakenness U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
wrongs U اشتباه
faux pas U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
errancy U اشتباه
jeofail U اشتباه
trip U اشتباه
fumbled U اشتباه
tripped U اشتباه
errors U اشتباه
fumbles U اشتباه
clanger U اشتباه
error U اشتباه
fumble U اشتباه
incorrectness U اشتباه
lap sus U اشتباه
overseen U در اشتباه
mistake U اشتباه کردن
miswrite U اشتباه نوشتن
mistakenness U در اشتباه بودن
misconstrued U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
mistaken party U اشتباه کننده
mistake of law U اشتباه حکمی
to put wise U از اشتباه دراوردن
to set U از اشتباه دراوردن
faults U تقصیر اشتباه
to make a mistake U اشتباه کردن
to make an error U اشتباه کردن
professional misconduct U اشتباه حرفهای
probable error U اشتباه احتمالی
miscarriage of justice U اشتباه قضایی
miscarriages of justice U اشتباه قضایی
inaccuracies U اشتباه غلط
inaccuracy U اشتباه غلط
inaccuracy U خطا یا اشتباه
peccant U اشتباه کار
dead shot U تیر اشتباه
parachronism U اشتباه تاریخی
inaccuracies U خطا یا اشتباه
syntax error U اشتباه ترکیبی
mistake of fact U اشتباه موضوعی
boner U اشتباه مضحک
boo boo U اشتباه کاری
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
computational U اشتباه در محاسبه
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
deflection error U اشتباه سمتی
deflection error U اشتباه انحراف
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
deflection error U اشتباه سمت
trip up <idiom> U اشتباه کردن
flub U اشتباه احمقانه
delivery error U اشتباه در تیراندازی
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
blunderingly U ازروی اشتباه
blooper U اشتباه احمقانه
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
mistakable U قابل اشتباه
mistaking U اشتباه کردن
misstep U اشتباه درقضاوت
you are mistaken U در اشتباه هستید
misplay U بازی اشتباه
misguidely U از روی اشتباه
miscue U اشتباه کردن
mils trip U اشتباه میلیمی
metachronism U اشتباه تاریخی
malentendu U اشتباه فهمیدن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
lapsus linguac U اشتباه لپی
mistaken U اشتباه کرده
absolute error U اشتباه مطلق
dispersion error U اشتباه پراکندگی
slip-ups U اشتباه کردن
peccadillo U اشتباه کوچک
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
bunglers U اشتباه کار
bungler U اشتباه کار
blaming U اشتباه گناه
blames U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
blame U اشتباه گناه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
bedlam U اشتباه شدید
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
peccadilloes U اشتباه کوچک
peccadillos U اشتباه کوچک
slip-up U اشتباه کردن
slip up U اشتباه کردن
goofs U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
goof U اشتباه کردن
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
erroneous U غلط اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
unerring U اشتباه نشدنی
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
fumbles U اشتباه کردن
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
fumbled U اشتباه کردن
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
fumble U اشتباه کردن
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
fallible U اشتباه کننده
fault U تقصیر اشتباه
typing error U اشتباه تایپی
typo U اشتباه تایپی
oversights U اشتباه نظری
oversight U اشتباه نظری
miscalculations U محاسبه اشتباه
miscalculation U محاسبه اشتباه
bloomer U اشتباه احمقانه
disabusing U از اشتباه دراوردن
disabuses U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
unmistakable U خالی از اشتباه
misconstruing U اشتباه کردن
blunder U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه لپی
blunders U اشتباه کردن
blunders U اشتباه لپی
blunders U اشتباه بزرگ
to goof up [American E] U اشتباه کردن
blundering U اشتباه کردن
faulted U تقصیر اشتباه
blundering U اشتباه لپی
blundering U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه کردن
blundered U اشتباه لپی
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه کردن
misconstrues U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
misprints U اشتباه چاپی
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
misprint U اشتباه چاپی
misconstrue U اشتباه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com