English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
huge blunder U اشتباه خیلی بزرگ
huge mistake U اشتباه خیلی بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
blundered U اشتباه بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
highest U خیلی بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
high U خیلی بزرگ
whopping U خیلی بزرگ
highs U خیلی بزرگ
mammoth task U وظیفه خیلی بزرگ
macro- U خیلی بزرگ یا مربوط به نام سیستم
much U خیلی بزرگ کاملا رشد کرده
parachute spinnaker U نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
Grandmother is a dear old thing . U مادر بزرگ خیلی نازومامانی است
range error U اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
chaining U اجرای یک برنامه خیلی بزرگ که با اجرای بخشهای کوچکتر در یک زمان
rouser U دروغ شاخدار دروغ خیلی بزرگ
glitches U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch U یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> U درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
she has a well poised head U وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
go great guns <idiom> U موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there U من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
paint oneself into a corner <idiom> U گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
microfilms U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming U فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce U صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] U این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
very low frequency U فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
ponderous U خیلی سنگین خیلی کودن
rattling U خیلی تند خیلی خوب
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
emergencies U خیلی خیلی فوری
emergency U خیلی خیلی فوری
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
datum error U اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
jim dandy U ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
error U اشتباه
errors U اشتباه
overseen U در اشتباه
faulted U اشتباه
in error <adj.> U اشتباه
fallacy U اشتباه
incorrectness U اشتباه
fallacies U اشتباه
mistake U اشتباه
snafu U اشتباه
faults U اشتباه
jeofail U اشتباه
mistakenness U اشتباه
wrongs U اشتباه
fumble U اشتباه
wronging U اشتباه
wrong U اشتباه
fumbled U اشتباه
lap sus U اشتباه
fumbles U اشتباه
inerrant U بی اشتباه
faux pas U اشتباه
goofs U اشتباه
goofing U اشتباه
flounder U اشتباه
mistaking U اشتباه
floundered U اشتباه
mix up U اشتباه
mix-up U اشتباه
barratry U اشتباه
discrepancy U اشتباه
errancy U اشتباه
trip U اشتباه
tripped U اشتباه
trips U اشتباه
clanger U اشتباه
mix-ups U اشتباه
floundering U اشتباه
to put one in the wrong U اشتباه
false <adj.> U اشتباه
mistakes U اشتباه
goofed U اشتباه
goof U اشتباه
flounders U اشتباه
fault U اشتباه
I made a mistake . I was wrong. U من اشتباه کردم
bedlam U اشتباه شدید
dispersion error U اشتباه پراکندگی
to read wrong U اشتباه [ی] خواندن
flub U اشتباه احمقانه
blooper U اشتباه احمقانه
deflection error U اشتباه سمتی
unerring U اشتباه نشدنی
peccadillo U اشتباه کوچک
deflection error U اشتباه انحراف
deflection error U اشتباه سمت
slip of the tongue <idiom> U اشتباه لپی
peccadilloes U اشتباه کوچک
delivery error U اشتباه در تیراندازی
peccadillos U اشتباه کوچک
dead shot U تیر اشتباه
computational U اشتباه در محاسبه
boo boo U اشتباه کاری
boner U اشتباه مضحک
blunderingly U ازروی اشتباه
off the beam <idiom> U اشتباه ،خطا
disabusing U از اشتباه دراوردن
bunglers U اشتباه کار
bungler U اشتباه کار
blame U اشتباه گناه
blamed U اشتباه گناه
mistaking U اشتباه کردن
blames U اشتباه گناه
blaming U اشتباه گناه
to set U از اشتباه دراوردن
to put wise U از اشتباه دراوردن
systematic error U اشتباه سیستماتیک
to make an error U اشتباه کردن
to make a mistake U اشتباه کردن
misconstrue U اشتباه کردن
you are mistaken U در اشتباه هستید
absolute error U اشتباه مطلق
disabuses U از اشتباه دراوردن
disabused U از اشتباه دراوردن
disabuse U از اشتباه دراوردن
make a mistake <idiom> U اشتباه کردن
syntax error U اشتباه ترکیبی
trip up <idiom> U اشتباه کردن
mistakenness U در اشتباه بودن
misconstruing U اشتباه کردن
mistaken U اشتباه کرده
misconstrues U اشتباه کردن
mistakes U اشتباه کردن
goofed U اشتباه کردن
lapsus memoriac U اشتباه یا لغزش
malentendu U اشتباه فهمیدن
oversights U اشتباه نظری
blundering U اشتباه لپی
blundered U اشتباه کردن
slips U اشتباه کردن
slips U اشتباه لیزی
slipped U اشتباه کردن
slipped U اشتباه لیزی
slip U اشتباه کردن
slip U اشتباه لیزی
blundered U اشتباه لپی
by mistake <adv.> U بطور اشتباه
goofs U اشتباه کردن
goofing U اشتباه کردن
falsely <adv.> U بطور اشتباه
faultily <adv.> U بطور اشتباه
incorrectly <adv.> U بطور اشتباه
phonily <adv.> U بطور اشتباه
wrongly <adv.> U بطور اشتباه
falsely <adv.> U بصورت اشتباه
faultily <adv.> U بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> U بصورت اشتباه
phonily <adv.> U بصورت اشتباه
wrongly <adv.> U بصورت اشتباه
oversight U اشتباه نظری
by a mistake <adv.> U بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بطور اشتباه
blunder U اشتباه کردن
blunder U اشتباه لپی
slip-up U اشتباه کردن
slip-ups U اشتباه کردن
mistook U اشتباه کردن
spuriously <adv.> U بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بطور اشتباه
inadvertently <adv.> U بطور اشتباه
unintentionally <adv.> U بطور اشتباه
misconstrued U اشتباه کردن
spuriously <adv.> U بطور اشتباه
slip up U اشتباه کردن
fallible U اشتباه کننده
by mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> U بصورت اشتباه
by accident <adv.> U بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> U بصورت اشتباه
blundering U اشتباه کردن
erroneous U غلط اشتباه
typing error U اشتباه تایپی
typo U اشتباه تایپی
unmistakable U خالی از اشتباه
parachronism U اشتباه تاریخی
fumbles U اشتباه کردن
fumbled U اشتباه کردن
lapsus linguac U اشتباه لپی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com