Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
palmitic
U
اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synthetic oils
U
روغنهای مصنوعی روغنهای ترکیبی
tallow
U
پیه نهنگ وغیره که برای شمع سازی بکارمیرود
prussic acid
U
اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
lube
U
روغن روان سازی
crankcase dilution
U
رقیق سازی روغن
acid radical
U
ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
sponge cake
U
کیکی که با روغن نباتی درست میشود
sponge cakes
U
کیکی که با روغن نباتی درست میشود
linecut
U
صفحه چاپی که فقط روی ان خط کشی شده باشدوبرای خط کشی کاغذ وغیره بکارمیرود و block lineوengraving line نیز نامیده میشود
read
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads
U
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
volatile oils
U
روغنهای فرار یا بخارشدنی
enfleurage
U
عطرگیری بوسیلهء روغنهای جاذبinflame
aromatherapist
U
معالجهگر که از ماساژ با روغنهای معطر استفاده میکند
grandfather file
U
دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
archive
U
کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
interpreting
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interprets
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
sequential access
U
رسانه ذخیره سازی که داده در آن به ترتیب دستیابی میشود
interpreted
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
interpret
U
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود
peripheral
U
خروجی یا ذخیره سازی که توسط CPU کنترل میشود
windrow
U
تل خاکی که هنگام کارماشینهای راه سازی در کنارجاده تشکیل میشود
register
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registering
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
registers
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
commonest
U
فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
commoners
U
فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
common
U
فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
vegetable oil
U
روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
lard to butter
U
جازدن کره بوسیله امیختن باچربی هاو روغنهای دیگرمانند پیه خوک
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
DoubleSpace
U
برنامه نرم افزاری که بخشی از DOS-MS است و باعث فشرده سازی دیسک میشود
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
acid reduction
U
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
oils
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oiling
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
oil
U
روغن کاری کردن روغن ساختن
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
thin Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل loaxial و اتصالات BNC و محدود به چند متری میشود
shared
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shares
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
pulsed
U
روش ذخیره سازی صوت در یک قالب دقیق وفشرده که توسط کارتهای صوتی high-end استفاده میشود
pulse
U
روش ذخیره سازی صوت در یک قالب دقیق وفشرده که توسط کارتهای صوتی high-end استفاده میشود
air cooled oil cooler
U
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند
creosoting
U
روغن قیر روغن قطران
creosote
U
روغن قیر روغن قطران
creosotes
U
روغن قیر روغن قطران
cutting oil
U
روغن سردکننده روغن برش
creosoted
U
روغن قیر روغن قطران
oil can
U
حلب روغن , روغن دان
storage
U
ذخیره سازی داده به صورتی که به آن امکان پردازش دیرتر داده میشود
token
U
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
tokens
U
کد داخلی که جانشین کلمه رزرو یا عبارت برنامه در یک زبان برنامه سازی سطح بالا میشود
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
logical
U
حرفی که به دیسک درایو یا فضای ذخیره سازی انتساب میشود که به عنوان درایو محل قابل استفاده است
top
U
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
inputted
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
backs
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
input
U
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
back
U
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
permanent
U
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
metronome
U
بکارمیرود
metronomes
U
بکارمیرود
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
fifo
U
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
mode
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
modes
U
عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
sector
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors
U
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal
U
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
acidic
U
اسیدی
monacid
U
یک اسیدی
acidulous
U
اسیدی
monoacid
U
یک اسیدی
temporary storage
U
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
acidion
U
یون اسیدی
acidic oxide
U
اکسیژن اسیدی
acid solvent
U
حلال اسیدی
acid soil
U
خاک اسیدی
acidifier
U
اسیدی کننده
acid salt
U
نمک اسیدی
acidifiable
U
اسیدی شدنی
acidulation
U
اسیدی کردن
acid catalyst
U
کاتالیزور اسیدی
acidification
U
اسیدی کردن
acidified
U
اسیدی شده
acidulating agent
U
اسیدی کننده
acid blue
U
ابی اسیدی
acidulate
U
اسیدی کردن
acidulant
U
اسیدی کننده
acidify
U
اسیدی کردن
acid cooler
U
مبرد اسیدی
acid reaction
U
واکنش اسیدی
acid decomposition
U
تجزیه اسیدی
acid function
U
عامل اسیدی
acidic value
U
عدد اسیدی
acid value
U
عدد اسیدی
acid number
U
عدد اسیدی
acid forming element
U
عنصر اسیدی
acid lining
U
لایه اسیدی
acid ketone
U
کتون اسیدی
acid ionization
U
یونش اسیدی
acid hydrolysis
آبکافت اسیدی
acid gases
U
گازهای اسیدی
acid hydrogen
U
هیدروژن اسیدی
acid clay
U
خاک رس اسیدی
acidic group
U
گروه اسیدی
acid fume
U
دود اسیدی
acid group
U
گروه اسیدی
acid proof
U
ثبات اسیدی
acid process
U
فرایند اسیدی
acid phosphatase
U
فسفاتاز اسیدی
acid oxide
U
اکسید اسیدی
acidity
U
قدرت اسیدی
acid dye
U
رنگینه اسیدی
acid extraction
U
استخراج اسیدی
acid rain
U
باران اسیدی
bogs
U
مانداب اسیدی
bog
U
مانداب اسیدی
blacktop
U
موادقیری که درساختمان اسفالت بکارمیرود
corn popper
U
غربالی که دربودادن ذرت بکارمیرود
hyphens
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphen
U
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
sienna
U
که برای رنگهای روغنی بکارمیرود
polyacid base
U
باز چند اسیدی
acid depolarization
U
قطبش زدایی اسیدی
acid catalysis
U
کاتالیزور در محیط اسیدی
oxygen ration
U
ضریب قدرت اسیدی
polyacidic base
U
باز چند اسیدی
acid precipitation
تسریع بارش اسیدی
acidic resins
رزین های اسیدی
acidic
U
اسید دار اسیدی
edulcoration
U
دفع موادنمکی یا اسیدی
acid base catalysis
U
خاصیت اسیدی- بازی
acidifier
U
ماده اسیدی کننده
acid base behavior
U
خاصیت اسیدی- بازی
acid base balance
U
توان اسیدی- بازی
acidity of wastewater
U
درجه اسیدی فاضلاب
acid cure
U
پخت در محیط اسیدی
acidity coefficient
U
ضریب قدرت اسیدی
acid alizarin black
U
سیاه الیزارین اسیدی
acidulating agent
U
ماده اسیدی کننده
acicity of wastewater
U
درجه اسیدی فاضلاب
acetify
U
اسیدی شدن
[شیمی]
brown air city
U
شهر با مه دود اسیدی
flat boat
U
یکجوردوبه پهن که دررودخانههای کم عمق بکارمیرود
corporale
U
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
tick
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticked
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticks
U
نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
capital expenditure
U
هزینهای که برای بهبودسرمایه وافزایش ان بکارمیرود
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
pergameneous
U
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
dims
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dimmed
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
dim
U
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود
acid alizarian blue black
U
ابی سیر الیزارین اسیدی
aceko black
U
نوعی رنگ سیاه اسیدی
persalt
U
نمک دارای خاصیت اسیدی
to acidify something
U
چیزی را اسیدی کردن
[شیمی]
esparto
U
یکجورجگن دراسپانیاکه برای بافندگی وکاغذسازی بکارمیرود
jacob's staff
U
چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
kieselguhr
U
سنگ چخماق ته نشسته درساختن دینامیت بکارمیرود
ballast
U
سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
law french
U
اصطلاحات امیخته با فرانسه که در زبان حقوقی بکارمیرود
metonym
U
لغت وکلمهای که بصورت کنایه یا مجاز بکارمیرود
knick knack
U
چیزقشنگ وکم بهاکه بیشتربرای ارایش بکارمیرود
acid alkylation
U
الکیل دار کردن در محیط اسیدی
nitrous acid
U
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
line drawings
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
ack
U
علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
kino
U
شیره یکجورگیاه که ماننداست بکات هندی ودرداروسازی و....بکارمیرود
sprag
U
قطعه چوب یا الواری که بعنوان شمع درمعدن بکارمیرود
pullicate
U
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
amulets
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
amulet
U
دوا یا چیزی که برای شکستن جادو و طلسم بکارمیرود
forel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
line drawing
U
خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
forrel
U
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود
mopping
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
noughts and crosses
U
یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
forth
U
این کلمه بصورت پیشوند نیزبامعانی فوق بکارمیرود
mop
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
hep
U
حرف ندا که برای دستور یاامریه به نظامیان بکارمیرود
tape line
U
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
mops
U
چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
palmyra
U
یکجور نخل درهندو سیلان که برگ ان برای بوریابافی بکارمیرود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
catgut
U
روده گربه وغیره که برای بخیه زدن درجراحی بکارمیرود
fumigant
U
ماده فراری که بعنوان ضدعفونی برای دفع افات بکارمیرود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com