English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stabilization U استوار سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
soundest U استوار
sounds U استوار
immovable U استوار
rigid U استوار
stables U استوار
sounded U استوار
steadfast U استوار
unshaken U استوار
sergeant major U استوار
sergeant majors U استوار
sure U استوار
surer U استوار
surest U استوار
sound U استوار
steadfastly U استوار
tenacious U استوار
stable U استوار
four-square U استوار
unswerving <adj.> U استوار
undeviating <adj.> U استوار
deep-set U استوار
solid U استوار
solids U استوار
chief warrant officer U استوار یکم
secures U مطمئن استوار
two handed U محکم استوار
secure U مطمئن استوار
stabilizer U استوار کننده
steel U محکم استوار
steeled U محکم استوار
veteran U ثابت استوار
veterans U ثابت استوار
steadied U پرپشت استوار
firm U استوار محکم
steeling U محکم استوار
steels U محکم استوار
stabilisers U استوار کننده
solidly U بطور استوار
firmer U استوار محکم
credential U استوار نامه
firm U استوار کردن
firms U استوار محکم
firmest U استوار کردن
steady U پرپشت استوار
steadiest U پرپشت استوار
master chief petty officer U استوار یکم
firmer U استوار کردن
steadies U پرپشت استوار
constant U باثبات استوار
firms U استوار کردن
firmware U استوار- ابزار
hard shoulder U شانه استوار
straightener U استوار کننده
steadying U پرپشت استوار
firmest U استوار محکم
sergeant first class U استوار دوم
constants U باثبات استوار
self sufficient U خود استوار
steady U استوار یامحکم کردن
petty officer U ناو استوار دوم
petty officers U ناو استوار دوم
consistent U استوار ثابت قدم
steadies U استوار یامحکم کردن
steadying U استوار یامحکم کردن
to keep one's feet on the ground <idiom> U آرام و استوار ماندن
steadiest U استوار یامحکم کردن
chief petty officeer U ناو استوار یکم
chief petty officer U ناو استوار یکم
steadied U استوار یامحکم کردن
stabilize U استوار کردن ثابت شدن
stabilising U استوار کردن ثابت شدن
stabilised U استوار کردن ثابت شدن
stabilizes U استوار کردن ثابت شدن
well timbered U با الوار محکم و استوار شده
as steady as a rock <idiom> U مثل کوه [استوار و ثابت]
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
abide by one's word U بر قول خود استوار بودن
stabilized U استوار کردن ثابت شدن
stabilises U استوار کردن ثابت شدن
firmware U RO قرار داده شده است ابزار استوار
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
individualizes U تک سازی
individualizing U تک سازی
deflexion U خم سازی
compaction U تو پر سازی
flooring U کف سازی
pavements U کف سازی
individualize U تک سازی
individualising U تک سازی
padding U له سازی
flection U خم سازی
local anasthesia U سر سازی
pavement U کف سازی
stylization U مد سازی
repk lection U پر سازی
retortion U خم سازی
truncation U بی سر سازی
retortion U کج سازی
individualised U تک سازی
individualises U تک سازی
individualized U تک سازی
bridge building U پل سازی
individualization U تک سازی
individuation U تک سازی
bridgework U پل سازی
idolization U بت سازی
extinction U خاموش سازی
intensification U پر قوت سازی
assimilation U همگون سازی
milling U ارد سازی
inurement U معتاد سازی
emulsification U امولسیون سازی
emulation U نمونه سازی
invalidation U باطل سازی
elution U پاکیزه سازی
dwelling construction U اپارتمان سازی
dwelling construction U خانه سازی
inculcation U جایگیر سازی
assimilation U درون سازی
enthralment U بنده سازی
individualization U منفرد سازی
individualization U فرد سازی
curtailment U کوتاه سازی
individuation U جدا سازی
inebriation U مست سازی
inflexion U خم سازی خمیدگی
infuriation U خشمگین سازی
mutilation U معیوب سازی
inspissation U غلیظ سازی
separating U جدا سازی
abbreviations U کوته سازی
abbreviation U کوته سازی
replacements U جانشین سازی
replacement U جانشین سازی
irksomeness U کسل سازی
simulation U همانند سازی
die making U حدیده سازی
detersion U پاک سازی
industrialization U صنعتی سازی
levigation U نرم سازی
nationalization U ملی سازی
derichment U رقیق سازی
humanization U مردمی سازی
liquefaction U ابگونه سازی
deprival U بی بهره سازی
enrichment U غنی سازی
fading U محو سازی
forging signatures U امضا سازی
exclusion U محروم سازی
pacification U ارام سازی
denudation U برهنه سازی
denaturation U مصنوعی سازی
die shop U حدیده سازی
dilution U رقیق سازی
wearisomeness U کسل سازی
irreticence U فاش سازی
vaporization U بخار سازی
lamponery U هجونامه سازی
lancination U مجروح سازی
lancination U پاره سازی
duplexing U مضاعف سازی
domestication U اهلی سازی
divestment U بی بهره سازی
divestiture U برهنه سازی
landscape painting U منظره سازی
lapidation U سنگسار سازی
divestiture U بی بهره سازی
lapidification U سنگ سازی
discolourment U بدرنگ سازی
latticing U شبکه سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com