English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rest U استراحت کردن بالشتک
rests U استراحت کردن بالشتک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lounging U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged U اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
unbuckled U استراحت کردن
to pause U استراحت کردن
lie by U استراحت کردن
unbuckles U استراحت کردن
lie off U استراحت کردن
lie up U استراحت کردن
outstretch U استراحت کردن
to rest on one's oars U استراحت کردن
to rest oneself U استراحت کردن
to repose oneself U استراحت کردن
calm down <idiom> U استراحت کردن
go to rest U استراحت کردن
to take one's rest U استراحت کردن
unbuckling U استراحت کردن
rests U استراحت کردن
lie-down U استراحت کردن
lie down U استراحت کردن
to retire to bed U استراحت کردن
unbuckle U استراحت کردن
to go to roost U استراحت کردن
rest U استراحت کردن
rest up U استراحت کامل کردن
to rest up U استراحت کامل کردن
retires U استراحتگاه استراحت کردن
to breathe a horse U استراحت کردن به اسب
retire U استراحتگاه استراحت کردن
kick back <idiom> U تنها استراحت کردن
bucket step U فیکس کردن پا برای استراحت
lied U : دراز کشیدن استراحت کردن
lies U : دراز کشیدن استراحت کردن
lie دراز کشیدن استراحت کردن
lairs U گل الود کردن استراحت کردن
lair U گل الود کردن استراحت کردن
cushion U بالشتک
templates U بالشتک
template U بالشتک
pad U بالشتک
cushioned U بالشتک
sleeper beam U بالشتک
corbel-piece U بالشتک
bolstered U بالشتک
sole plate U بالشتک
bolsters U بالشتک
bolster U بالشتک
gas check pad U بالشتک
cushions U بالشتک
padding U بالشتک
cushioning U بالشتک
pads U بالشتک
crown-plate U بالشتک
padstone U بالشتک
tie plate U بالشتک ریل
foot block U بالشتک ستون
bolster U بالشتک سازی
air bed U بالشتک لاستیکی
gas check pad U بالشتک کولاس
soldering lug U بالشتک سیم
lugged U بالشتک سیم
lugs U بالشتک سیم
lugging U بالشتک سیم
lug U بالشتک سیم
pulvinar U هسته بالشتک
carpet beetle U بالشتک مار
ground cushion U بالشتک زمین
buffer U ضربه گیر بالشتک
pulvinus U بالشتک ساقه گیاه
pincushions U بالشتک سنجاق گیر
pincushion magnets U مغناطیسهای تصحیح بالشتک
pincushion U بالشتک سنجاق گیر
gas check pad U بالشتک دوکی جازم
igniter pad U بالشتک مشتعل کننده
pad U با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
railroad tie plate U بالشتک ریل راه اهن
pads U با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
balteus U [نواری در اطراف بالشتک قوسی]
baluster-side U [شکلی شبیه بالشتک پیچیده شده]
fender U بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
sachets U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
sachet U بالشتک یا کیسه کوچکی که دران عطر خوشبومیریزند ودر لباس می گذارند
rests U استراحت
rest U استراحت
yasme U استراحت
recumbency U استراحت
bye U استراحت
breathers U استراحت
relaxation U استراحت
breather U استراحت
byes U استراحت
idlest U استراحت
vacations U استراحت
idled U استراحت
idle U استراحت
vacation U استراحت
rehabilitation U استراحت
idles U استراحت
resting potential U پتانسیل استراحت
sick leave U استراحت بیماری
quiescent point U نقطه استراحت
relief interval U استراحت متناوب
quiescent current U جریان استراحت
idle period U دوره استراحت
repose U اسودگی استراحت
lie down U استراحت کوتاه
meal break U استراحت ناهار
binnacle U استراحت پزشکی
surcease U پایان استراحت
relief time U زمان استراحت
rest period U دوره استراحت
rests U محل استراحت
electrode bias U ولتاژ استراحت
rest U محل استراحت
rest cure U معالجه با استراحت
respite _ U فاصله استراحت
lie-down U استراحت کوتاه
nooning U استراحت نیمروز
mass practice U تمرین بدون استراحت
rest U تکیه گاه استراحت
easing U سهولت استراحت رسایی
eases U سهولت استراحت رسایی
eased U سهولت استراحت رسایی
work relief U استراحت توام با کار
lair U محل استراحت جانور
ease U سهولت استراحت رسایی
binnacle list U فهرست استراحت پزشکی
rests U تکیه گاه استراحت
lodgment area U منطقه استراحت یا فرود در سر پل
respite U استراحت تمدید مدت
work ratio U نسبت کار به استراحت
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
jump suits U لباس خانه و استراحت
lairs U محل استراحت جانور
Zen U استراحت بحالت نشسته
parlor car U سالن استراحت قطار
jump suit U لباس خانه و استراحت
zazen U پایان استراحت نشسته
lounges U محل استراحت ولم دادن
to take a mandatory break U وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
bedtime U وقت استراحت موقع خوابیدن
lounged U محل استراحت ولم دادن
lounge U محل استراحت ولم دادن
lounging U محل استراحت ولم دادن
slack suit U لباس مخصوص گردش یا استراحت
dwells U محل توقف توقفگاه استراحت
dwelling U پیاده شدن برای استراحت
dwellings U پیاده شدن برای استراحت
dwelled U محل توقف توقفگاه استراحت
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
bedtimes U وقت استراحت موقع خوابیدن
dwell U محل توقف توقفگاه استراحت
lounge car U قطار دارای سالن استراحت وتفریح
lying in U دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
change up U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
neutral corner U گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
change of pace U جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
longtour area U منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
diastasis U استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
truces U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce U وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
lounger U کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ring stool U چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
rest and recuperation U عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee break U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks U تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
downtime U مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area U محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
round U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest U هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
leave area U منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com