Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reenagement
U
استخدام دوباره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
reenlistment
U
دوباره در ارتش استخدام شدن
Other Matches
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
recruiting
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
service
U
استخدام
recruitment
U
استخدام
serviced
U
استخدام
employment
U
استخدام
sorb
U
استخدام
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
employers
U
استخدام کننده
retd
U
مخفف در استخدام
employing
U
استخدام کردن
unemployable
U
غیرفابل استخدام
employable
U
قابل استخدام
employer
U
استخدام کننده
employed
U
استخدام کردن
employs
U
استخدام کردن
to retain
U
استخدام کردن
public service
U
استخدام دولتی
personnel manager
U
مدیر استخدام
enroll
U
استخدام کردن
featherbed
U
استخدام کارمنداضافی
engages
U
استخدام کردن
employ
U
استخدام کردن
take into service
U
استخدام کردن
engage
U
استخدام کردن
personnel management
U
مدیریت استخدام
recruited
U
نواموز استخدام کردن
recruiting
U
نواموز استخدام کردن
recruits
U
نواموز استخدام کردن
working paper
U
ورقهء استخدام کارگر
recruit
U
نواموز استخدام کردن
inductee
U
نفر استخدام شده
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
engages
U
گرفتن استخدام کردن
engage
U
گرفتن استخدام کردن
administrative contracting office
U
دفتر استخدام کارگزینی
employed
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employing
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employs
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employ
U
بکار گماشتن استخدام کردن
sign on
U
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
application
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
applications
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
to engage somebody as somebody
U
کسی را به عنوان کسی
[در پیشه ای]
استخدام کردن
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
afresh
U
دوباره
on more
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
bis
U
دوباره
de novo
U
دوباره
revet
U
دوباره
again
U
دوباره
anew
U
دوباره
rewritten
U
دوباره نویسی
rewrote
U
دوباره نوشتن
rewrote
U
دوباره نویسی
reissue
U
دوباره منتشرکردن
recurring
U
دوباره فاهرشونده
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
rewrites
U
دوباره نوشتن
rewritten
U
دوباره نوشتن
rewrite
U
دوباره نوشتن
reproductions
U
تولید دوباره
rewrite
U
دوباره نویسی
reproduction
U
تولید دوباره
rejoins
U
دوباره پیوستن به
rewrites
U
دوباره نویسی
rebirth
U
تولد دوباره
rewriting
U
دوباره نوشتن
rewriting
U
دوباره نویسی
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
come back
U
دوباره مد شدن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
rejoining
U
دوباره پیوستن به
rejoined
U
دوباره پیوستن به
reissues
U
دوباره منتشرکردن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
refreshingly
U
دوباره سازی
refreshing
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
reconstruction
U
دوباره سازی
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
rejoin
U
دوباره پیوستن به
re-ran
U
دوباره دویدن
reseating
U
دوباره نشاندن
reseats
U
دوباره نشاندن
revest
U
دوباره گماشتن
retransmit
U
دوباره فرستادن
resurge
U
دوباره برخاستن
restart
U
شروع دوباره
resorption
U
بلع دوباره
resorb
U
دوباره بعلیدن
retake
U
دوباره گرفتن
repullulate
U
دوباره درامدن
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
replenishment
U
دوباره پرکردن
repiece
U
دوباره سر هم دادن
rewake
U
دوباره برانگیختن
rewriter
U
دوباره نویس
second check
U
بررسی دوباره
twice born
U
دوباره زاد
to come again
U
دوباره امدن
re-run
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
re-runs
U
دوباره دویدن
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
redeveloping
U
دوباره فاهرکردن
redevelops
U
دوباره فاهرکردن
remake
U
دوباره سازی
remakes
U
دوباره سازی
reseat
U
دوباره نشاندن
reseated
U
دوباره نشاندن
repeated test
U
ازمون دوباره
repass
U
دوباره عبورکردن
reinvest
U
دوباره گماشتن
re echo
U
دوباره برگرداندن
re count
U
دوباره شمردن
re construction
U
دوباره سازی
reworking
U
دوباره ورزیدن
plerosis
U
دوباره پرشدن
reworks
U
دوباره ورزیدن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
once more
U
دوباره باردیگر
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
fox message
U
پیام دوباره
digamy
U
عروسی دوباره
re edify
U
دوباره ساختن
reedify
U
دوباره ساختن
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
rehear
U
دوباره شنیدن
regorge
U
دوباره فروبردن
refillable
U
دوباره پر کردنی
retaken
U
دوباره گرفتن
retakes
U
دوباره گرفتن
retaking
U
دوباره گرفتن
rework
U
دوباره ورزیدن
reelect
U
دوباره گزیدن
reworked
U
دوباره ورزیدن
redintegrate
U
دوباره مستقرشونده
recoat
U
دوباره اندودن
recature
U
دوباره تسخیرکردن
re fuse
U
دوباره گداختن
refilled
U
دوباره پرکردن
repeats
U
دوباره ساختن
refilling
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پرکردن
reinstating
U
دوباره گماشتن
render
U
دوباره دادن
rendered
U
دوباره دادن
renders
U
دوباره دادن
repeats
U
دوباره گفتن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
encore
U
دوباره بنوازید
refills
U
دوباره پر کردن
reinstates
U
دوباره گماشتن
reinstated
U
دوباره گماشتن
refill
U
دوباره پر کردن
refill
U
دوباره پرکردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com