Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mudder
U
اسب ماهر در مسیر خیس وگلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wheel sucker
U
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
fast
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
U
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
U
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
switched network backup
U
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
U
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
U
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail
U
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
summit
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route
U
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits
U
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance
U
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
handiest
U
ماهر
handier
U
ماهر
diligent
<adj.>
U
ماهر
handy
U
ماهر
hardworking
<adj.>
U
ماهر
assiduous
<adj.>
U
ماهر
fine fingered
U
ماهر
he was neat
U
ماهر
proficient
U
ماهر
light handed
U
ماهر
light footed
U
ماهر
knacky
U
ماهر
neat handed
U
ماهر
adroit
<adj.>
U
ماهر
experts
U
ماهر
expert
U
ماهر
industrious
<adj.>
U
ماهر
sedulous
<adj.>
U
ماهر
industrious
U
ماهر
studious
<adj.>
U
ماهر
skilled
U
ماهر
deft
U
ماهر
skilful
U
ماهر
workmanlike
U
ماهر
workmanly
U
ماهر
pert
U
ماهر
adept
U
ماهر
dexterous
U
ماهر
skillful Šetc
U
ماهر
dextrous
U
ماهر
skillful
U
ماهر
wieldy
U
ماهر
water dog
U
شناگر ماهر
craftsman
U
کارگر ماهر
craftsmen
U
کارگر ماهر
marksman
U
تیرانداز ماهر
versant
U
ماهر واستاد
flunkey
U
غیر ماهر
flunkeys
U
غیر ماهر
flunkies
U
غیر ماهر
skilled worker
U
کارگر ماهر
skilled labour
U
کارگر ماهر
articulating
U
ماهر در صحبت
articulates
U
ماهر در صحبت
shotmaker
U
شوت زن ماهر
sharpshooter
U
تیرانداز ماهر
semiskilled
U
نیمه ماهر
articulate
U
ماهر در صحبت
semi skilled
U
نیمه ماهر
scientail
U
ماهر علمی
flunkys
U
غیر ماهر
flunky
U
غیر ماهر
marksmen
U
تیرانداز ماهر
great-
U
متعدد ماهر
masters
U
ماهر شدن
slick
U
ماهر صاف
skilled
U
ماهر و باتجربه
expert gunner
U
توپچی ماهر
greatest
U
متعدد ماهر
understanding
U
مطلع ماهر
slickest
U
ماهر صاف
understandings
U
مطلع ماهر
cunning
U
ماهر زیرکی
jimmies
U
ماهر دیلم
qualify
U
ماهر شدن
mastered
U
ماهر شدن
qualifies
U
ماهر شدن
light foot
U
ماهر تردست
journeyman
U
کارگر ماهر
journeymen
U
کارگر ماهر
nattier
U
پاکیزه ماهر
master
U
ماهر شدن
nattiest
U
پاکیزه ماهر
natty
U
پاکیزه ماهر
jimmy
U
ماهر دیلم
great
U
متعدد ماهر
tactically
U
ماهر ماهرانه
tactical
U
ماهر ماهرانه
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
building craftsman
U
کارگر ماهر ساختمانی
unskilled worker
U
کارگر غیر ماهر
semi skilled worker
U
کارگر نیمه ماهر
navvies
U
کارگر غیر ماهر
navvy
U
کارگر غیر ماهر
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
masters
U
ماهر شدن در چیزی
mastered
U
ماهر شدن در چیزی
reinsman
U
سوار کار ماهر
aces
U
خلبان ماهر و متهور
ace
U
خلبان ماهر و متهور
master
U
ماهر شدن در چیزی
figure skater
U
اسکیت باز ماهر
qualified
U
صلاحیت دار ماهر
snipers
U
تیرانداز ماهر تفنگ
sniper
U
تیرانداز ماهر تفنگ
skillful weaver
U
بافنده ماهر و خبره
nodes
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
U
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
toxophilite
U
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
marksman
U
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
gift of the gab
<idiom>
U
درصحبت کردن ماهر بودن
digger
U
پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
cradler
U
بازیگر ماهر در حفظ گوی لاکراس
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
unskilled labor
U
نیروی کارغیر ماهر غیر متخصص
orion
U
منظومه جبار یا النسق شکارچی ماهر
stickhandler
U
شخص ماهر در استفاده ازچوب هاکی
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
digger
U
بازیگر ماهر و سمج درگرفتن گوی از گوشها
punters
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
demolition derby
U
مسابقه رانندگان ماهر درزدن اتومبیلهای کهنه به یکدیگر
punter
U
دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
U
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
bunter
U
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route
U
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
duress
U
در CL نیزمانند حقوق ماهر عمل یاتاسیس حقوقی ناشی از اکراه باطل است
Grand Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
Grands Prix
U
مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
penalty kicker
U
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد
convoy route
U
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
dogger
U
اسکی باز ماهر در هات داگ اسکی
marks man
U
تیرانداز درجه 3 تفنگ تیرانداز نیمه ماهر
receding leg
U
شاخه نزولی مسیر هدف شاخه نزولی مسیر هواپیمای هدف
bused
U
مسیر
airt
U
مسیر
tracks
U
مسیر دو
busing
U
مسیر
trajectories
U
مسیر
lanes
U
مسیر
path
U
مسیر
paths
U
مسیر
trajectory
U
مسیر
buses
U
مسیر
routes
U
مسیر
orbit
U
مسیر
alignments
U
مسیر
point
U
مسیر
traded
U
مسیر
trade
U
مسیر
runs
U
مسیر
run
U
مسیر
enroute
U
در مسیر
location
U
جا مسیر
locations
U
جا مسیر
route
U
مسیر
orbited
U
مسیر
orbits
U
مسیر
bus
U
مسیر
courses
U
مسیر
bussing
U
مسیر
traversing
U
مسیر
traverses
U
مسیر
alignment
U
مسیر
circuits
U
مسیر
track
U
مسیر دو
tracked
U
مسیر
course
U
مسیر
unibus
U
تک مسیر
coursed
U
مسیر
tracked
U
مسیر دو
busses
U
مسیر
travels
U
مسیر
traversed
U
مسیر
travel
U
مسیر
lane
U
مسیر
circuit
U
مسیر
way
U
مسیر
bussed
U
مسیر
direction
U
مسیر
track
U
مسیر
street
U
مسیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com