Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
transmissions
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
poker work
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
isodynamic line
U
خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
isoclinal line
U
خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
isoclinic line
U
خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
ponies
U
اسب کوتاه وکوچک
poney
U
اسب کوتاه وکوچک
cutty stool
U
چهارپایه کوتاه وکوچک
low level
U
مقام پست وکوچک
pony
U
اسب کوتاه وکوچک
lymph nodule
U
غده ساده وکوچک لنفاوی
tarn
U
دریاچه عمیق وکوچک کوهستانی
rugulose
U
دارای چینهای فریف وکوچک
tunicle
U
پوشش یاپیراهن کوتاه وکوچک
lovebird
U
طوطی سبز وکوچک مرغ عشق
to fold up
U
تاه زدن وکوچک کردن پیچیدن
hilum
U
چیز خیلی ریز وکوچک پیوندگاه گیاه
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
drencher
U
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map
U
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
hyetography
U
نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map
U
نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
cartographers
U
ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
trigonometer
U
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
inhalator
U
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
turnspit
U
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
corer
U
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
dichroscope
U
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
topographic map
U
نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
fanner
U
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
skiascope
U
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
storage map
U
نقشه انباره نقشه انبارش
lazy tongs
U
چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
salami technique
U
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
orthographic
U
تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plots
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plotted
U
تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
map sheet
U
شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting
U
سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
spandrel
U
لچک
[در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
computer aided design and drafting
U
طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
polar stereographic
U
سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
trimsize
U
اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
grid navigation
U
ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
by dint of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
per
U
بوسیله
with
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
via
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
of
U
بوسیله
by
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
by the f.
U
بوسیله لمس
electrically
U
بوسیله برق
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
municipally
U
بوسیله شهرداری
by wire
U
بوسیله تلگراف
by depty
U
بوسیله نماینده
per pais
U
بوسیله مملکت
per pais
U
بوسیله کشور
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
postage
U
حمل بوسیله پست
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com