Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
choke
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
choked
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
chokes
U
از کف دادن خونسردی باریکتر شدن تدریجی لوله تفنگ نزدیک دهانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
muzzle end
U
دهانه لوله توپ یا تفنگ
muzzle compensator
U
دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
point bland
U
نزدیک به دهانه لوله
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
squirrel refle
U
تفنگ دهانه باریک
flashes
U
نور برق دهانه توپ یا تفنگ
flashed
U
نور برق دهانه توپ یا تفنگ
flash
U
نور برق دهانه توپ یا تفنگ
ckoke up
U
از کف دادن خونسردی
muzzling
U
دهانه لوله
tuyere
U
دهانه لوله
beaks
U
دهانه لوله
point bland
U
از دهانه لوله
muzzles
U
دهانه لوله
muzzled
U
دهانه لوله
muzzle
U
دهانه لوله
beak
U
دهانه لوله
tompion
U
دهانه بند لوله توپ دهانه بند
boil
U
[خونسردی خود را از دست دادن]
muzzle
U
دهانه لوله اسلحه
muzzled
U
دهانه لوله اسلحه
muzzles
U
دهانه لوله اسلحه
muzzling
U
دهانه لوله اسلحه
gun barrel
U
لوله تفنگ
to lose one's temper
U
متین بودن خونسردی نشان دادن
gun wave
U
موج دهانه لوله توپ
cutting nozzle
دهانه لوله برش
[ابزار]
gun wave
U
موج ضربت دهانه لوله
squirrel rifle
U
تفنگ لوله کوتاه
barrel
U
چلیک لوله تفنگ
barrels
U
چلیک لوله تفنگ
groove
U
شیارداخلی لوله تفنگ
over and under
U
تفنگ دو لوله دو خزانه
screw barrel
U
لوله خاندار تفنگ
grooves
U
شیارداخلی لوله تفنگ
carabine
U
تفنگ لوله کوتاه
squirrel gun
U
تفنگ لوله کوتاه
muzzle wave
U
موج ضربتی دهانه لوله توپ
barrel offtake regulator
U
دهانه ابگیر با لوله دریچه دار
muzzle bell
U
دافع دهانه شیپوری لوله توپ
origins
U
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
origin
U
نقطه شروع سرچشمه دهانه لوله
rifling
U
خان درون لوله تفنگ
carbines
U
تفنگ لوله کوتاه سبک
carbine
U
تفنگ لوله کوتاه سبک
lay
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
smoothbore
U
تفنگ با سطح داخلی صاف لوله
lays
U
روانه کردن لوله توپ یا تفنگ
land
U
سطح داخلی لوله بین خانهای تفنگ
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
point of fall
U
نقطه فرود گلوله به زمین به طور فرضی که با دهانه لوله در یک افق قرار دارد
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
I am most compliant .
U
گردنم از مو باریکتر ( نازکتر ) است
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
muzzle energy
U
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
skimming
U
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
phases
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phase
U
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
headmen
U
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
headman
U
پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
lowers
U
پایین دادن لوله
lowering
U
پایین دادن لوله
lowered
U
پایین دادن لوله
elvate
U
بالا دادن لوله
lower
U
پایین دادن لوله
fowling piece
U
تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
transferring
U
تغییر سمت دادن لوله
transfers
U
تغییر سمت دادن لوله
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
transfer
U
تغییر سمت دادن لوله
baying
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bay
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
bays
U
دهانه خلیج دهانه گشاد
indifference
U
خونسردی
coolness
U
خونسردی
composure
U
خونسردی
phlegm
U
خونسردی
self-possession
U
خونسردی
poikilothermism
U
خونسردی جانور
ice
U
خونسردی و بی اعتنایی
meekness
U
خونسردی ونرمی
fowling piece
U
تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
rifle salute
U
احترام با تفنگ سلام با تفنگ
rifle shot
U
تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
unconcern
U
عدم علاقه خونسردی
indifferently
U
از روی خونسردی یا بی علاقگی
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
keep cold
U
خونسردی خود را حفظ کردن
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
blue flag
U
پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
To kI'll someone in cold blood.
U
درنهایت خونسردی خون کسی را ریختن ( کشتن )
insides
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
U
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
U
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
inshore
U
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland
U
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
flash defilade
U
پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
collimate
U
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
approached
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches
U
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
piecemeal
U
تدریجی
slowed
U
تدریجی
slow
U
تدریجی
gradatory
U
تدریجی
slows
U
تدریجی
step by step
U
تدریجی
step-by-step
U
تدریجی
gradational
U
تدریجی
step wise
U
تدریجی
slower
U
تدریجی
gradual
U
تدریجی
slowing
U
تدریجی
progressive
U
تدریجی
imperceptible
U
تدریجی
slowest
U
تدریجی
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
quantizer
U
تدریجی کننده
quantize
U
تدریجی کردن
partial shipment
U
حمل تدریجی
glaucoma
U
کوری تدریجی
delelopment
U
تکامل تدریجی
fail soft
U
تخریب تدریجی
fail soft
U
با خرابی تدریجی
instillation
U
ریزش تدریجی
insti
U
تلقین تدریجی
insti
U
ریزش تدریجی
progressive burning
U
سوزش تدریجی
evolution
U
تکامل تدریجی
graduality
U
تدریجی بودن
gradualness
U
تدریجی بودن
evanescence
U
زوال تدریجی
progressive assambly
U
نصب تدریجی
erosion
U
تحلیل تدریجی
progress payments
U
پرداخت تدریجی
living death
U
مرگ تدریجی
fail softly
U
با خرابی تدریجی
progressive relaxation
U
ارمیدگی تدریجی
corrosion
U
فساد تدریجی
scale down
U
کاهش تدریجی
piecemeal
U
بتدریج تدریجی
piecemeal
U
بطور تدریجی
gradations
U
انتقال تدریجی
gradation
U
انتقال تدریجی
progressive paralysis
U
فلج تدریجی
step by step excitation
U
تحریک تدریجی
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
intergradation
U
محو سازی تدریجی
instilment
U
ریزش و تلقین تدریجی
graduating
U
تغییر تدریجی کردن
gas degeneration
U
فساد تدریجی گازی
graduates
U
تغییر تدریجی کردن
graduate
U
تغییر تدریجی کردن
insinuation
U
نفوذ دخول تدریجی
gradual
U
شیب تدریجی واهسته
progressional
U
دارای پیشرفت تدریجی
evanescence
U
فقدان تدریجی ناپایداری
processes
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
evolution
U
تحول تکامل تدریجی
process
U
پیشرفت تدریجی ومداوم
progressive burning
U
سوختن تدریجی خرج
mid wicket
U
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
abklingen
U
محو شدن تدریجی احساس
progressive cookery
U
پخت تدریجی غذای یکان
lysis
U
سقوط وزوال تدریجی مرض
evolutionism
U
اصول ترقی و تکامل تدریجی
frequency drift
U
تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
atmospheric corrosion
U
فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com