Perdic | از لحاظ پیشه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 167 (2 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	professionally U	از لحاظ پیشه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	professional U	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
	professionals U	پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
	well there are actors and actors U	آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
	viewpoint U	لحاظ
	viewpoints U	لحاظ
	perspective U	لحاظ
	perspectives U	لحاظ
	points of view U	لحاظ
	point of view U	لحاظ
	for purposes of U	از لحاظ
	every way U	از هر لحاظ
	in the light of U	از لحاظ
	with the view of U	از لحاظ
	with a view to U	از لحاظ
	politically U	از لحاظ سیاسی
	from an economical standpoint U	از لحاظ اقتصاد
	criminally U	از لحاظ جنائی
	socially U	از لحاظ اجتماعی
	sexually U	از لحاظ جنس
	in all respects U	ازهر لحاظ
	in every respect U	ازهر لحاظ
	surgically U	از لحاظ جراحی
	nationally U	از لحاظ ملی
	for brevity's sake U	از لحاظ اختصار
	exofficio U	از لحاظ سمت
	of U	از طرف از لحاظ
	militarily U	از لحاظ نظامی
	phased U	لحاظ پایه
	phases U	لحاظ پایه
	economically U	از لحاظ اقتصاد
	phase U	لحاظ پایه
	juridically U	از لحاظ قضائی
	theologically U	از لحاظ الهیات
	pro forma U	از لحاظ فاهر
	technically speaking U	از لحاظ فنی
	to all intents and purposes U	ازهر لحاظ
	qualitatively U	از لحاظ کیفیت
	orthographically U	از لحاظ املا
	sanitarily U	از لحاظ بهداشت
	municipally U	از لحاظ شهرداری
	modally U	از لحاظ چگونگی
	morbid anatomy U	از لحاظ ناخوشی
	juridically U	از لحاظ حقوقی
	materialistically U	از لحاظ مادیت
	juristically U	از لحاظ حقوقی
	medically U	از لحاظ طبی
	therapeutically U	از لحاظ درمان شناسی
	strategically U	از لحاظ سوق الجیشی
	politically active U	از لحاظ سیاسی پرتحرک
	internationally U	از لحاظ بین المللی
	theoretically U	از لحاظ فرض علمی
	hierarchically U	از لحاظ رئیسی و مرئوسی
	politically involved U	از لحاظ سیاسی پرتحرک
	on principle U	از لحاظ قیود اخلاقی
	mineralogically U	از لحاظ کان شناسی
	nautically U	از لحاظ کشتی رانی
	geologically U	از لحاظ زمین شناسی
	career U	پیشه
	careered U	پیشه
	careering U	پیشه
	line of business U	پیشه
	careers U	پیشه
	handicraftsman U	پیشه ور
	avocation U	پیشه
	craftbrother U	هم پیشه
	occupation U	پیشه
	artificer U	پیشه ور
	calling U	پیشه
	job U	پیشه
	functioned U	پیشه
	vocations U	پیشه
	functions U	پیشه
	artisan U	پیشه ور
	vocation U	پیشه
	walks of life U	پیشه
	walk of life U	پیشه
	jobs U	پیشه
	tradesman U	پیشه ور
	crafts U	پیشه
	craft U	پیشه
	tradesmen U	پیشه ور
	trade U	پیشه
	function U	پیشه
	traded U	پیشه
	mysteries U	پیشه
	profession U	پیشه
	artisans U	پیشه ور
	mystery U	پیشه
	occupations U	پیشه
	professions U	پیشه
	wood craft U	جنگل شناسی از لحاظ شکار
	ornamentallyr U	از لحاظ تزئین میناب زینت
	ornamentally U	از لحاظ تزئین منباب زینت
	symmetry allowed reaction U	واکنش مجاز از لحاظ تقارن
	exofficio U	از لحاظ تصدی مقام و غیره
	nutrients U	ماده مقوی از لحاظ غذایی
	nutrient U	ماده مقوی از لحاظ غذایی
	practice U	کار پیشه
	traded U	پیشه حرفه
	oppressive U	ستم پیشه
	jackdaw U	کلاغ پیشه
	jackdaws U	کلاغ پیشه
	line of business U	شاخه پیشه
	the long robe U	پیشه قضائی
	handicraft U	پیشه دستی
	pursuit U	حرفه پیشه
	profession of medicine U	پیشه پزشکی
	pursuits U	حرفه پیشه
	studios U	پیشه گاه
	supervisory U	مباشر پیشه
	amative U	عاشق پیشه
	trade U	پیشه حرفه
	studio U	پیشه گاه
	amorist U	عاشق پیشه
	practice U	رویه پیشه
	chisel tooth	دندان پیشه
	freelancer U	پیشه ور آزاد
	to rely on somebody for your income U	از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
	popularly U	از لحاظ توده مردم بزبان ساده
	baseball throw U	مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
	traded U	پیشه وری کاسبی
	professionally U	ازراه پیشه یاکسب
	career women U	زن دارای حرفه یا پیشه
	career woman U	زن دارای حرفه یا پیشه
	industries U	پیشه و هنر ابتکار
	laid up in bed U	پیشه ویژه رشته
	he is a physician byprofession U	پیشه او پزشکی است
	good will U	حق کسب و پیشه وتجارت
	ministry of industry U	وزارت پیشه و هنر
	craft guild U	صنف پیشه وران
	trade U	پیشه وری کاسبی
	professions U	افهار پیشه و حرفه
	industry U	پیشه و هنر ابتکار
	profession U	پیشگانی پیشه کار
	profession U	افهار پیشه و حرفه
	professions U	پیشگانی پیشه کار
	Mentally retarded children. U	کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
	white wool U	[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
	to retain a freelancer U	استخدام کردن پیشه ور آزاد
	specialisms U	پیروی علم یا پیشه ویژه
	specialism U	پیروی علم یا پیشه ویژه
	cleanest U	شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
	cleaned U	شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
	cleans U	شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
	exegesis U	تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
	exegeses U	تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
	clean U	شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
	eminence U	پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
	advantaged U	کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
	psychological moment U	موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
	unlimited U	وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
	actual job [job held] [occupation held] U	پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
	industrial wealth U	مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
	lay deacon U	شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
	nostradamus U	کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
	The box office star of 1980. U	پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
	rigger U	کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
	historcicism U	فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
	logographer U	مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
	bill of health U	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
	geognosy U	زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
	practician U	کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
	immunogenetics U	رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
	to engage somebody as somebody U	کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
	goat hair U	موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
	psychologically U	از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی