Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 171 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
patriotically
U
از روی میهن دوستی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
philogyny
U
زن دوستی
friendships
U
دوستی
peace
U
دوستی
friendship
U
دوستی
uxoriousness
U
زن دوستی
sodality
U
دوستی
fellowships
U
دوستی
fellowship
U
دوستی
brotherliness
U
دوستی
togetherness
U
دوستی
fraternal love
U
دوستی برادری
fraternization
U
دوستی کردن
lastering friendship
U
دوستی پا بر جا یا ثابت
motherly love
U
دوستی مادرانه
brotherly
U
ازروی دوستی
love feast
U
عید دوستی
ties of friendship
U
قیودیاعلاقه دوستی
altruism
U
نوع دوستی
philanthropy
U
بشر دوستی
ritualism
U
تشریفات دوستی
under cover of frind ship
U
بعنوان دوستی
humanitarianism
U
بشر دوستی
wanderlust
U
اوارگی دوستی
protestation of frienship
U
ادعای دوستی
professed love
U
دوستی زبانی
philoprogenitiveness
U
بچه دوستی
taphophilia
U
گور دوستی
the utmost love
U
منتهای دوستی
algophilia
U
درد دوستی
excessive love
U
دوستی زیاد
paternal love
U
دوستی پدرانه
ophilia
U
مار دوستی
negrophilism
U
سیاه دوستی
negrophilism
U
دوستی بازنگیان
self love
U
خود دوستی
countrywoman
U
هم میهن
country man
U
هم میهن
fellow countryman
U
هم میهن
homeland
U
میهن
homelands
U
میهن
f.countryman
U
هم میهن
fenow country men
U
هم میهن
compatriotic
U
هم میهن
home
U
میهن
fatherlands
U
میهن
fatherland
U
میهن
native country
U
میهن
native land
U
میهن
homeland
U
میهن
patiot
U
هم میهن
homes
U
میهن
natire country
U
میهن
mother countries
U
میهن
compatriots
U
هم میهن
home
U
میهن
compatriot
U
هم میهن
countrymen
U
هم میهن
countryman
U
هم میهن
mother country
U
میهن
motherland
U
میهن
motherlands
U
میهن
mother land
U
میهن
endearing
U
از روی دوستی و محبت
electrophilic attack
U
حمله الکترون دوستی
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
gregariously
U
از روی جمعیت دوستی
ties of friendship
U
انچه دوستی اقتضامیکند
liquorish
U
حاکی ازنوشابه دوستی
cozy up to (someone)
<idiom>
U
باکسی دوستی برقرارکردن
humanitarianism
U
مسلک بشر دوستی
humanitarianism
U
فلسفه همنوع دوستی
philosophically
U
ازراه حکمت دوستی
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend !
U
معنی دوستی را هم فهمیدیم
fawn
U
افهار دوستی کردن
fawned
U
افهار دوستی کردن
The bonds of friendship (affection).
U
رشته دوستی والفت
sportsmanship
U
ورزش دوستی مردانگی
breach of friendship
U
بهم زدن دوستی
bibliomania
U
جنون کتاب دوستی
algolagnia
U
درد دوستی جنسی
kiss of death
U
دوستی خاله خرسه
fawns
U
افهار دوستی کردن
to make friends with anyone
U
با کسی اشنایی یا دوستی
home
U
میهن وطن
incivism
U
بی علاقگی به میهن
patriot
U
میهن پرست
patiot
U
میهن پرست
patriotic
U
میهن دوست
patiot
U
میهن دوست
patrioism
U
میهن پرستی
public spiritedness
U
میهن پرستی
public-spirited
U
میهن پرست
homes
U
میهن وطن
immigrated
U
میهن گزیدن
immigrates
U
میهن گزیدن
partisans
U
میهن پرست
homemade
U
ساخت میهن
patriotism
U
میهن پرستی
home-made
U
ساخت میهن
patriotically
U
میهن پرستانه
landsman
U
بومی هم میهن
one's native soil
U
میهن زمین
homesick
U
در فراق میهن
motherlands
U
مادر میهن
motherland
U
مادر میهن
immigrate
U
میهن گزیدن
immigrating
U
میهن گزیدن
civism
U
دلبستگی به میهن
partisan
U
میهن پرست
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
He came under the guise of friend ship .
U
درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
theocentricity
U
توجه بخدا خدا دوستی
they are sworn frends
U
با هم پیمان دوستی بسته اند
theocentrism
U
توجه بخدا خدا دوستی
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
humanism
U
نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
nucleophilic aromatic substitution
U
استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
electrophilic aromatic substitution
U
استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
patriots
U
میهن پرست ها
[مرد]
parricides
U
خائن به میهن پدر کش
patriot
U
شخص میهن پرست
chauvinist
U
میهن پرست متعصب
patricides
U
خائن به میهن پدرکش
patricide
U
خائن به میهن پدرکش
compatriot
U
هم وطن هم میهن هواخواه
compatriots
U
هم وطن هم میهن هواخواه
nostalgia
U
دلتنگی برای میهن
spread eagle
U
میهن پرستی افراطی
patriots
U
شخص میهن پرست
repatriation
U
برگشتن یا برگرداندن به میهن
repatriations
U
برگشتن یا برگرداندن به میهن
patriots
U
میهن پرستان
[مرد]
jingo
U
میهن پرست متجاوز
parricide
U
خائن به میهن پدر کش
to expatriate oneself
U
جلای میهن کردن
(not) have anything to do with someone
<idiom>
U
نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
haunt
U
دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
to interrupt a friendship
U
رشته دوستی را با کسی پاره کردن
haunts
U
دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
they are sworn frends
U
بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
wanderlust
U
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
i reckon
U
روی دوستی کسی حساب کردن
expatriate
U
ترک کردن میهن تبعیدی
chauvinism
U
میهن پرستی افراطی شوونیسم
expatriates
U
ترک کردن میهن تبعیدی
hom ward bound
U
اماده رفتن به کشور میهن
bound for home
U
اماده رفتن به کشور میهن
silk manufactures of home
U
کالاهای ابریشمی ساخت میهن
chauvinism
U
میهن پرستی از روی تعصب
to bleed for one's country
U
برای میهن خود خون دادن
maccabees
U
خانواده میهن پرستان مکابی یهود
flag-waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
flag waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
snake in the grass
<idiom>
U
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
Please accept this gift as a mark of my friendship.
U
لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
public spiritedly
U
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
parricidal
U
خائن نسبت به پدر و مادر یا میهن یاپادشاه
public spirit
U
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
homecoming
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
homecomings
U
عازم میهن مراجعت به وطن یامحل تحصیل
sickfor home
U
دلتنگی کننده برای میهن وخانه خود بیماروطن
curry favor
<idiom>
U
هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
chauvinism
U
افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
jingo
U
کسی که به عنوان میهن پرستی از سیاست جنگجویانه و تجاوزکارانه دولت خودطرفداری میکند
backstabber
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
to pine for home
U
دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
peace pact
U
میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com