English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to play the truant U از رفتن به اموزشگاه طفره زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
balked U طفره رفتن از
evasion U طفره رفتن
evasions U طفره رفتن
avoids U طفره رفتن از
prolongate U طفره رفتن
baulk U طفره رفتن
jink U طفره رفتن
balk U طفره رفتن از
hem and haw <idiom> U طفره رفتن
avoid U طفره رفتن از
balking U طفره رفتن از
balks U طفره رفتن از
fudge U طفره رفتن
fudged U طفره رفتن
baulked U طفره رفتن از
baulks U طفره رفتن از
fudging U طفره رفتن
get round U طفره رفتن
avoiding U طفره رفتن از
fudges U طفره رفتن
baulking U طفره رفتن از
doff U طفره رفتن
doffed U طفره رفتن
doffing U طفره رفتن
doffs U طفره رفتن
avoided U طفره رفتن از
parry U دورسازی طفره رفتن
to beg the question U طفره رفتن از پرسشی
parries U دورسازی طفره رفتن
parried U دورسازی طفره رفتن
parrying U دورسازی طفره رفتن
put off U تاخیر کردن طفره رفتن
prolong U طفره رفتن بطول انجامیدن
prolongs U طفره رفتن بطول انجامیدن
prolonging U طفره رفتن بطول انجامیدن
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
get round the law U با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
education center U اموزشگاه
almamater U اموزشگاه
schools U اموزشگاه
school U اموزشگاه
comprehensive school U اموزشگاه جامع
schoolmistress U مدیره اموزشگاه
truants U از اموزشگاه گریززدن
night school U اموزشگاه شبانه
night schools U اموزشگاه شبانه
private school U اموزشگاه خصوصی
private schools U اموزشگاه خصوصی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
preparatory schools U اموزشگاه امادگی
academies U دانشگاه اموزشگاه
school report U گزارش اموزشگاه
technical school U اموزشگاه فنی
special school U اموزشگاه استثنایی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
truant U از اموزشگاه گریززدن
comprehensive schools U اموزشگاه جامع
foundation school U اموزشگاه موقوف
dominie U رئیس اموزشگاه
dogo U اموزشگاه جودو
hedge school U اموزشگاه پست
interscholastic competition U مسابقه اموزشگاه ها
head master U مدیر اموزشگاه
schoolmistresses U مدیره اموزشگاه
training school U اموزشگاه حرفهای
vocational school U اموزشگاه حرفهای
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
manege U اموزشگاه اسب سواری
lockup U تعطیل کردن اموزشگاه
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
lockups U تعطیل کردن اموزشگاه
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
conservatoire U اموزشگاه هنرهای زیبا
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
schoolhouse U ساختمان یاعمارت اموزشگاه
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
schools U پیروان یک مکتب اموزشگاه
schoolhouses U ساختمان یاعمارت اموزشگاه
boarding schools U اموزشگاه شبانه روزی
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
interscholastic U واقع شونده درمیان اموزشگاه ها
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
full timer U بچهای که درهمه ساعات اموزشگاه دراموزشگاه میما
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
brown major U براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
prefectoral U مبنی براداره اموزشگاه بدست مشتی ازشاگردان یامبصران
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
dallier U طفره زن
shirking U طفره رو
elusion U طفره
stick-in-the-muds U طفره رو
shirked U طفره رو
evasive U طفره زن
dodgy U طفره رو
shirk U طفره رو
procrastination U طفره
ca'canny U طفره
balky U طفره رو
subterfuge U طفره
dodger U طفره رو
evasions U طفره
shirks U طفره رو
evasion U طفره
subterfuges U طفره
dalliance U طفره
avoidance U طفره
truants U طفره رو
truant U طفره رو
balker U طفره رو
dodgers U طفره رو
stick in the mud U طفره رو
stick-in-the-mud U طفره رو
elusive U طفره زن
procrastinator U طفره رو
tergiversator U طفره رو
deflection U طفره
put off U طفره
runaround U طفره
jink U طفره
goldbrick U طفره رو
deflections U طفره
truancy U طفره زنی
evasively U از روی طفره
goby U طفره پیشگیری
fetch U بهانه طفره
fetched U بهانه طفره
shirker U ادم طفره رو
fetches U بهانه طفره
prorogation U طفره زنی
procrastinatory U طفره امیز
stalling U طفره زدن
wriggling U طفره زدن
wriggles U طفره زدن
bilk U طفره زدن
wriggled U طفره زدن
wriggle U طفره زدن
shirk U طفره زدن
shirked U طفره زدن
shirking U طفره زدن
shirks U طفره زدن
evade U طفره زدن از
evaded U طفره زدن از
evades U طفره زدن از
evading U طفره زدن از
stall U طفره زدن
funk U طفره زدن
dodge U طفره زدن
dodged U طفره زدن
evasible U طفره زدنی
elusory U طفره امیز
escape mechanism U طفره وتعلل
hedge U طفره زدن
ineludible U طفره نزدنی
evadable U طفره پذیر
hedged U طفره زدن
defaulters U قصورکننده طفره زن
dodges U طفره زدن
aviod U طفره زدن از
hedges U طفره زدن
defaulter U قصورکننده طفره زن
dodgery U طفره روی
baulk U ردکردن طفره
dodging U طفره زدن
evadingly U طفره زنان
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
elusively U از روی طفره یا خدعه
stall U دور سرگرداندن طفره
stalling U دور سرگرداندن طفره
subterfuge U طفره زنی اختفاء
subterfuges U طفره زنی اختفاء
swerves U عدول کردن طفره زدن
eludes U طفره زدن دوری کردن از
swerve U عدول کردن طفره زدن
evasiveness U حالت یاخوی طفره زنی
swerving U عدول کردن طفره زدن
elude U طفره زدن دوری کردن از
eluded U طفره زدن دوری کردن از
eluding U طفره زدن دوری کردن از
swerved U عدول کردن طفره زدن
dallying U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truant U شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
dallied U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
truants U شاگرد یا ادم طفره رو مکتب گریز
dallies U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
dally U وقت را ببازی گذراندن طفره زدن
brown minor U براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
beat around the bush <idiom> U غیره مستقیم وبا طفره صحبت کردن
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com