Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to save one's neck
U
از دار رهایی یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
get off
U
رهایی یافتن پیاده شدن از
get out
U
رهایی یافتن
keep one's head above water
U
رهایی یافتن
to extricate oneself
U
رهایی یافتن
to get off
U
رهایی یافتن از
to get rid of
U
رهایی یافتن از
to escape
[with something]
U
رهایی یافتن
[با چیزی]
Other Matches
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
bombing height
U
ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
propagating
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates
U
گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error
<idiom>
U
یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
rescues
U
رهایی
quietus
U
رهایی
delivery
U
رهایی
relief
U
رهایی
rescue
U
رهایی
rescuing
U
رهایی
rescued
U
رهایی
deliveries
U
رهایی
salvation
U
رهایی
riddance
U
رهایی
abandonment
U
رهایی
escaped
U
رهایی
escape
U
رهایی
liveries
U
رهایی
livery
U
رهایی
emanacipation
U
رهایی
escapement
U
رهایی
extrication
U
رهایی
deliverance
U
رهایی
goby
U
رهایی
escaping
U
رهایی
emancipation
U
رهایی
escapes
U
رهایی
rescuing
U
رهایی دادن
break up value
U
قیمت رهایی
rescues
U
رهایی دادن
dishallucination
U
رهایی ازشیفتگی
disillusion
U
رهایی از شیفتگی
disillusioning
U
رهایی از شیفتگی
break off position
U
نقطه رهایی
rescued
U
رهایی دادن
disillusions
U
رهایی از شیفتگی
break off
U
رهایی ازدرگیری
release point
U
نقطه رهایی
emancipator
U
رهایی دهنده
bomb release line
U
خط رهایی بمب
acquittance
U
رهایی بخشودگی
survivals
U
رهایی از انهدام
survival
U
رهایی از انهدام
rescue
U
رهایی دادن
emergency relief
U
رهایی از بلایا
disenchantment
U
رهایی از طلسم
impasse
U
حالتی که از ان رهایی نباشد
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
disengagement
U
رهایی از قید یا تعهد
released
U
منتشر ساختن رهایی
dropping angle
U
زاویه رهایی بمب
release
U
منتشر ساختن رهایی
releases
U
منتشر ساختن رهایی
lead us not into temtation
U
ماراازوسوسه شیطان رهایی ده
on one's feet
<idiom>
U
رهایی ازبیماری یا مشکلات
bomb release point
U
نقطه رهایی بمب
bailment
U
رهایی به قید ضمانت
release
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
sector
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
save
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
released
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
releases
U
ازاد سازی رهایی واگذاری
angular velocity
U
سرعت زاویهای رهایی بمب
redeeming
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
redeem
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
sectors
U
تقسیم دیسک به شیار رهایی
redeemed
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
release point
U
نقطه رهایی ستون راهپیمایی
helicopter breakup point
U
نقطه رهایی هلیکوپترها ازستون
saves
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
redeemer
U
رهایی بخش نجات دهنده
redeemers
U
رهایی بخش نجات دهنده
disencumbrance
U
رهایی ازقیدیاگرفتاری رهاسازی ازقید
saved
U
رهایی بخشیدن نگاه داشتن
to p anyone through danger
U
کسی را از خطر رهایی دادن
redeems
U
از گرو در اوردن رهایی دادن
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
discharge
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
discharges
U
اخراج کردن ازخدمت رهایی از خدمت
angular velocity bombsight
U
دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
apotheosis
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
apotheoses
U
رهایی اززندگی خاکی وعروج باسمانها
four freedoms
U
دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
moonlight fliting
U
گریز از خانهای هنگام شب برای رهایی از پرداخت اجاره
break up value
U
قیمتی که برای رهایی از کالای متروکه یا ازمد افتاده تعیین میشود
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
succor
U
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
succour
U
کمک برای رهایی از پریشانی موجب کمک
stacked
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stack
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
stacks
U
ذخیره موقت داده , ثباتها پاس رهایی که داده اضافه شده از همان انتهای لیست بازیابی میشود. مراجعه شود به Lifd
finds
U
یافتن
discovers
U
یافتن
discovering
U
یافتن
discovered
U
یافتن
discover
U
یافتن
find
U
یافتن
detects
U
یافتن
detect
U
یافتن
detected
U
یافتن
detecting
U
یافتن
conquers
U
پیروزی یافتن بر
conquering
U
پیروزی یافتن بر
centralization
U
مرکزیت یافتن
lessen
U
تقلیل یافتن
lessened
U
تقلیل یافتن
attaining
U
دست یافتن
centralisation
U
مرکزیت یافتن
relaxing
U
تخفیف یافتن
shrinking
U
کاهش یافتن
lessening
U
تقلیل یافتن
lessens
U
تقلیل یافتن
altered
U
تغییر یافتن
altering
U
تغییر یافتن
attains
U
دست یافتن
shrink
U
کاهش یافتن
recover
U
بهبودی یافتن
shrinks
U
کاهش یافتن
expand
U
بسط یافتن
expanding
U
بسط یافتن
expands
U
بسط یافتن
recuperate
U
بهبودی یافتن
recuperated
U
بهبودی یافتن
recuperates
U
بهبودی یافتن
recuperating
U
بهبودی یافتن
overpower
U
استیلا یافتن بر
scant
U
تخفیف یافتن
transcends
U
برتری یافتن
overpowered
U
استیلا یافتن بر
overpowers
U
استیلا یافتن بر
prefer
U
ترجیح یافتن
preferring
U
ترجیح یافتن
prefers
U
ترجیح یافتن
specialization
U
تخصص یافتن
conquer
U
پیروزی یافتن بر
dwindle
U
تدریجاکاهش یافتن
accedes
U
دست یافتن
acceding
U
راه یافتن
luxuriates
U
شکوه یافتن
luxuriating
U
شکوه یافتن
achieve
U
دست یافتن
acceding
U
دست یافتن
achieved
U
دست یافتن
achieves
U
دست یافتن
achieving
U
دست یافتن
overcome
U
غلبه یافتن
overcomes
U
غلبه یافتن
recovers
U
بهبودی یافتن
recovering
U
بهبودی یافتن
luxuriate
U
شکوه یافتن
diverges
U
انشعاب یافتن
luxuriated
U
شکوه یافتن
diverged
U
انشعاب یافتن
diverge
U
انشعاب یافتن
overcoming
U
غلبه یافتن
transcending
U
برتری یافتن
end
U
خاتمه یافتن
dwindled
U
تدریجاکاهش یافتن
acceded
U
راه یافتن
acceded
U
دست یافتن
accede
U
راه یافتن
accede
U
دست یافتن
alters
U
تغییر یافتن
attain
U
دست یافتن
attained
U
دست یافتن
dwindles
U
تدریجاکاهش یافتن
dwindling
U
تدریجاکاهش یافتن
ended
U
خاتمه یافتن
transcended
U
برتری یافتن
ends
U
خاتمه یافتن
accedes
U
راه یافتن
transcend
U
برتری یافتن
deploys
U
گسترش یافتن
deploying
U
گسترش یافتن
deploy
U
گسترش یافتن
alter
U
تغییر یافتن
to quit oneself of
U
رهائی یافتن از
to develop
U
تکامل یافتن
up and about
<idiom>
بهبود یافتن
take steps
<idiom>
U
آمادگی یافتن
pull through
<idiom>
U
بهبود یافتن
to take courage
U
خرات یافتن
to undergo a change
U
تغییر یافتن
wind up
U
پایان یافتن
wrap up
U
خاتمه یافتن
escalate
U
فزونی یافتن
escalated
U
فزونی یافتن
escalates
U
فزونی یافتن
escalating
U
فزونی یافتن
come up with
<idiom>
U
یافتن پاسخ
lay hands on something
<idiom>
U
یافتن چیزی
to peter out
U
نقصان یافتن
to alter
[to]
U
تغییر یافتن
to get back on one's feet
U
بهبودی یافتن
outspread
U
گسترش یافتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com