English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
immobilised U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilises U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilising U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilize U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilized U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizes U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
immobilizing U از حرکت انداختن ثابت نگه داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immobilizing U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilised U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilize U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilises U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilising U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilizes U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
immobilized U ازجنبش و حرکت باز داشتن ثابت کردن
constant of motion U ثابت حرکت
freeze U ثابت نگاه داشتن
freezes U ثابت نگاه داشتن
pegs U ثابت نگه داشتن قیمت
peg U ثابت نگه داشتن قیمت
freeze U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
freezes U ثابت کردن غیرقابل حرکت ساختن
plotters U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
plotter U با حرکت داده قلم به دو جهت و کاغذ ثابت
to set to work U بکار وا داشتن یا انداختن
to leave everything as it is [not to change anything] U رسوم قدیمی را ثابت [دست نخورده] نگه داشتن
rate joystick U سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
move U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moved U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
moves U نوبت حرکت یابازی بحرکت انداختن
played U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
playing U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
play U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
plays U بازی کردن حرکت ازاد داشتن
control surface angle U زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
exchangeable U درایو دیسک با پوش قابل حرکت . در مقابل دیسک ثابت
rebounding U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounds U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebound U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
rebounded U دوباره بجای اول برگشتن حرکت ارتجاعی داشتن منعکس شدن
constant speed drive U چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
static employment U کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
fixed capital U سپرده ثابت اموال ثابت یکان
static test U ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
standing orders U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order U دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
bring down U به زمین انداختن حریف انداختن شکار
sampled U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample U مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
horrifies U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying U بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify U بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard U بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrified U بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping U کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
standing U ثابت دستورالعمل ثابت
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
longs U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> U بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longed U میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
to keep up U از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down U زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
let down U پایین انداختن انداختن
proffers U تقدیم داشتن عرضه داشتن
differing U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping U انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes U انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped U انتظار داشتن ارزو داشتن
differs U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner U مقصود داشتن هدف داشتن
differed U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest U مقصود داشتن هدف داشتن
proffering U تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside U اقامت داشتن مسکن داشتن
hope U انتظار داشتن ارزو داشتن
resided U اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered U تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost U قیمت داشتن ارزش داشتن
proffer U تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhors U بیم داشتن از ترس داشتن از
to have by heart U ازحفظ داشتن درسینه داشتن
abhorred U بیم داشتن از ترس داشتن از
differ U اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean U مقصود داشتن هدف داشتن
abhorring U بیم داشتن از ترس داشتن از
resides U اقامت داشتن مسکن داشتن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
fix U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
fixes U ثابت کردن تصحیح کردن تثبیت کردن ثابت
upkeep U بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
lead a dog's life <idiom> U زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for U اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
to have something in reserve U چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
specific U ثابت
equable U ثابت
unshaken U ثابت
indelible U ثابت
hard and fast U ثابت
disputeless U ثابت
pegged U ثابت
truer U ثابت
fixing U ثابت
true U ثابت
specifics U ثابت
truest U ثابت
fixed U ثابت
firm U ثابت
firmer U ثابت
firmest U ثابت
firms U ثابت
loyal U ثابت
solids U ثابت
solid U ثابت
stationary U ثابت
permanent U ثابت
inalterable U ثابت
incommutable U ثابت
constants U ثابت
stable U ثابت
settled U ثابت
fixed bridge U پل ثابت
fixes U ثابت
fix U ثابت
established U ثابت
standstill U ثابت
stables U ثابت
constant U ثابت
thetic U ثابت
thetical U ثابت
static U ثابت
changeless U ثابت
fiducial U ثابت
leger or ledger U ثابت
steadier U ثابت تر
invariable U ثابت
sustains U ثابت
resolute U ثابت
rugged U ثابت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com