Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to veer off the street
U
از جاده منحرف شدن
[ترا فیک]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
deviating
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviated
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviate
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
deviates
U
منحرف شدن منحرف ساختن انحراف
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
going
U
وضع جاده زمین جاده
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
deviates
U
منحرف
perverting
U
منحرف
perverts
U
منحرف
astray
U
منحرف
perverted
U
منحرف
deviants
U
منحرف
hell bent
U
منحرف
pervert
U
منحرف
perverse
U
منحرف
hell-bent
U
منحرف
deviating
U
منحرف
lost
U
منحرف
digressional
U
منحرف
awry
U
منحرف
deviator
U
منحرف
deviated
U
منحرف
deviant
U
منحرف
deviate
U
منحرف
aberrant
U
منحرف
amiss
U
منحرف
digressed
U
منحرف شدن
digress
U
منحرف شدن
digressing
U
منحرف شدن
digresses
U
منحرف شدن
deflect
U
منحرف شدن
diversionary
U
منحرف کننده
swerved
U
منحرف شدن
swerved
U
منحرف کردن
swerves
U
منحرف شدن
swerves
U
منحرف کردن
swerving
U
منحرف شدن
swerving
U
منحرف کردن
to step aside
U
منحرف شدن
avert
U
منحرف کردن
averted
U
منحرف کردن
averting
U
منحرف کردن
averts
U
منحرف کردن
swerve
U
منحرف کردن
deflect
U
منحرف کردن
deflected
U
منحرف شدن
excurse
U
منحرف شدن
deviate
U
منحرف شدن
deviating
U
منحرف شدن
deviated
U
منحرف شدن
deviates
U
منحرف شدن
perversity
U
منحرف بودن
draw off
U
منحرف کردن
divertive
U
منحرف کننده
digressively
U
بطور منحرف
deviator
U
منحرف شونده
fall off
U
منحرف شدن
perverts
U
منحرف کردن
deflected
U
منحرف کردن
step aside
U
منحرف شدن
deflecting
U
منحرف شدن
deflecting
U
منحرف کردن
deflects
U
منحرف شدن
deflects
U
منحرف کردن
bend
U
منحرف کردن
pay off
U
منحرف شدن
intervert
U
منحرف کردن
astray
U
منحرف بیراه
hell bent
U
منحرف شده
hell-bent
U
منحرف شده
pervert
U
منحرف کردن
perverting
U
منحرف کردن
call off
U
منحرف کردن
swerve
U
منحرف شدن
diverted
U
منحرف کردن
divert
U
منحرف شدن
errant
U
منحرف بدنام
divert
U
منحرف کردن
diverts
U
منحرف شدن
diverts
U
منحرف کردن
diverted
U
منحرف شدن
curve
U
کم کم منحرف شدن
curves
U
کم کم منحرف شدن
wring
U
منحرف کردن
curving
U
کم کم منحرف شدن
wrings
U
منحرف کردن
wringing
U
منحرف کردن
deflector plates
U
صفحههای منحرف کننده
twisty
U
پیچ دار منحرف
deflecting voltage
U
ولتاژ منحرف کننده
skews
U
منحرف کج نگاه کردن
skew
U
منحرف کج نگاه کردن
back slide
U
منحرف شدن از مسیر
to call off
U
منحرف یامنصرف کردن
devious
U
غیر مستقیم منحرف
divertor switch
U
کلید منحرف کننده
deflecting electrode
U
صفحه منحرف کننده
deflecting electrode
U
الکترد منحرف کننده
to put off the scent
U
ازجاده منحرف کردن
distract
U
منحرف کردن توجه
detours
U
خط سیر را منحرف کردن
detour
U
خط سیر را منحرف کردن
distracts
U
منحرف کردن توجه
skewing
U
منحرف کج نگاه کردن
to divert
[British E]
/ detour
[American E]
[the]
traffic
U
منحرف کردن ترافیک
oblique
U
غیر مستقیم منحرف
antevert
U
به جلو منحرف کردن
incorruptible
U
فساد نا پذیر منحرف نشدنی
baffling
U
منحرف کننده جریان سیال
diversionary attack
U
تک منحرف کننده توجه دشمن
jumps
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
yawed
U
ازمسیر خود منحرف شدن
magnetic deflection field
U
میدان منحرف کننده مغناطیسی
slip
U
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
yaw
U
ازمسیر خود منحرف شدن
perversive
U
گمراه کننده منحرف سازنده
jumped
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
baffles
U
منحرف کننده جریان سیال
indivertible
U
انحراف نا پذیر منحرف نکردنی
wanders
U
اواره بودن منحرف شدن
falloff
U
متوجه بودن منحرف شدن
warp
U
منحرف کردن تاب برداشتن
wander
U
اواره بودن منحرف شدن
sidetrack
U
از امر اصلی منحرف شدن
sidetracked
U
از امر اصلی منحرف شدن
wandered
U
اواره بودن منحرف شدن
slipped
U
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
warps
U
منحرف کردن تاب برداشتن
baffle
U
منحرف کننده جریان سیال
slips
U
سرخوردن منحرف شدن از مسیر
jump
U
تغییرمسیر دادن و منحرف شدن
baffled
U
منحرف کننده جریان سیال
warped
U
منحرف کردن تاب برداشتن
extravagate
U
ازحداعتدال بیرون رفتن منحرف شدن
bolted
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolts
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolt
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
bolting
U
فرار یا منحرف شدن اسب ازمسیر
sympodium
U
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
shunted
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunt
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
shunts
U
ترن را بخط دیگری انداختن منحرف کردن
angle block
U
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
borrows
U
مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrow
U
مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
borrowed
U
مسافتی که گوی روی چمن نرم منحرف میشود
spoiler
U
تیم بدون شانس دستگاه منحرف کننده هوا در اتومبیل
adverse yaw
U
شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
to p off an awkward situation
U
حواس خود را از کیفیت بدی منحرف و به چیز دیگری متوجه کردن
deflector
U
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
rut
U
رد جاده
ruts
U
رد جاده
road bed
U
کف جاده
line
U
جاده
path
U
جاده
blocking
U
سد جاده
road block
U
سد جاده
road blocks
U
سد جاده
pads
U
جاده
pad
U
جاده
lines
U
جاده
invious
U
بی جاده
paths
U
جاده
hard core
U
پی جاده
turnpikes
U
جاده
causeways
U
جاده
routes
U
جاده
route
U
جاده
road
جاده
roads
U
جاده
roadway
U
جاده
roadways
U
جاده
turnpike
U
جاده
causeway
U
جاده
track
U
جاده
roadbed
U
کف جاده
tracked
U
جاده
roadability
U
جاده رو
roadable
U
جاده رو
pathway
U
جاده
roadless
U
بی جاده
pathways
U
جاده
way
U
جاده
tracks
U
جاده
criterium
U
مسابقه جاده
cross country
U
خارج از جاده
concrete pavement
U
جاده بتنی
collective goods
U
مانند جاده
double flow route
U
جاده دو خطه
double flow route
U
جاده دوطرفه
diverticulum
U
جاده فرعی
cross trail
U
جاده عرضی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com