Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
unstrap
U
از بند یا تسمه رها کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
band
U
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
bands
U
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
strap
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
straps
U
باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
Other Matches
straps
U
تسمه تسمه چرمی نوار
strap
U
تسمه تسمه چرمی نوار
strapping
U
تسمه زنی تسمه زده
strap
U
تسمه رکاب تسمه
straps
U
تسمه رکاب تسمه
belted
U
تسمه
flat bar
U
تسمه
garth
U
تسمه
belt
U
تسمه
fan belt
U
تسمه
fan belts
U
تسمه
strapless
U
بی تسمه
belts
U
تسمه
lashes
U
تسمه
lashed
U
تسمه
lash
U
تسمه
plates
U
تسمه
cincture
U
تسمه
straps
U
تسمه
thongs
U
تسمه
thong
U
تسمه
plate
U
تسمه
hoops
U
تسمه
whang
U
تسمه
halters
U
تسمه
hoop
U
تسمه
latchet
U
تسمه
halter
U
تسمه
belt conveyor
U
تسمه
strop
U
تسمه
strap
U
تسمه
buckle
U
تسمه فلزی
slinging
U
تسمه تفنگ
link belt
U
تسمه اتصال
slinging
U
تسمه اتصال
straps
U
تسمه فلزی
belts
U
نوارفشنگ تسمه
strap
U
تسمه فلزی
sling
U
تسمه تفنگ
link belt
U
تسمه رابط
buckled
U
تسمه فلزی
conveyor belt
U
تسمه نقاله
conveyor belts
U
تسمه نقاله
lanyard
U
تسمه یا طناب
buckles
U
تسمه فلزی
slings
U
تسمه اتصال
cleat
U
تسمه فلزی
plate strap
U
تسمه صفحه
cleat
U
تسمه چوبی
strap for battery plate
U
تسمه صفحه
crossed belt
U
تسمه عرضی
slings
U
تسمه تفنگ
arlbery strap
U
تسمه ایمنی
saddle strap
U
تسمه زین
lashing
U
تسمه کشی
belted
U
نوارفشنگ تسمه
belt
U
نوارفشنگ تسمه
ribbon
U
تسمه تراشه
hoop iron
U
تسمه اهنی
pulleys
U
فلکه تسمه
pulley
U
فلکه تسمه
ribbons
U
تسمه تراشه
fan belt
U
تسمه پروانه
capstan
U
چرخ تسمه
strapper
U
تسمه کار
fan belts
U
تسمه پروانه
strapper
U
تسمه بند
hoops
U
تسمه زدن
laminated spring
U
فنر تسمه
gripe
U
تسمه قایق
sling
U
تسمه اتصال
abrasive belt tension
U
کشش تسمه
leather belt
U
تسمه چرمی
double belt
U
تسمه دوبل
drive belt
U
تسمه محرک
lanyards
U
تسمه یا طناب
v belt
U
تسمه ذوزنقهای
driving belt
U
تسمه گرداننده
earthing strap
U
تسمه زمین
elevator belt
U
تسمه بالابر
eye bar
U
تسمه سرپهن
flat iron
U
اهن تسمه
hoop
U
تسمه زدن
band wheel
U
چرخ تسمه خور
lashing
U
تسمه کشی بار
drive capstan
U
چرخ تسمه محرک
sling
U
بند تسمه تفنگ
fan belts
U
تسمه پروانه موتور
slinging
U
بند تسمه تفنگ
angel-bead
U
تسمه ی زوار نبش
bail
U
کفیل گرفتن تسمه
fan belt
U
تسمه پروانه موتور
slings
U
بند تسمه تفنگ
martingale
U
تسمه زیر گردن اسب
rand
U
بصورت نوار یا تسمه دراوردن
plate girder
U
تیر ساخته شده از تسمه
conveyor type furnace
U
کوره نوع تسمه نقالهای
abrasive belt
U
نوار یا تسمه سنگ سمباده
abrasive belt tension
U
کشش تسمه سنگ سمباده
arch-band
U
[نوار یا تسمه ی مرتفع زیر طاق]
keeper
U
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
keepers
U
تورزیر اب حلقه چرمی وصل به تسمه تفنگ
rue raddy
U
تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
gaiting strap
U
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب
tape line
U
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
thoroughbrace
U
تسمه چرمی متصل کننده بدنه کالسکه به فنر
throatlatch
U
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
capstan
U
چرخ لنگر دوار چرخ تسمه
copper strap
U
نوار مسی تسمه مسی
tump line
U
طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
infringing
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
sterilizes
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringed
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
infringe
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
to use effort
U
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preached
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
support
U
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
infringes
U
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checked
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
to wipe out
U
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizing
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
correcting
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
woos
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
transliterate
U
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
surcharge
U
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com