Total search result: 97 (7 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
advance |
ازپیش فرستاده شده |
 |
 |
advancing |
ازپیش فرستاده شده |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Search result with all words |
|
 |
advances U |
: ازپیش فرستاده شده |
 |
Other Matches |
|
 |
preferment U |
ازپیش |
 |
 |
to give the guy to U |
گریختن ازپیش |
 |
 |
forewarn U |
ازپیش اخطار کردن |
 |
 |
foretell U |
ازپیش اگاهی دادن |
 |
 |
bespeak U |
ازپیش سفارش دادن |
 |
 |
forewarned U |
ازپیش اخطار کردن |
 |
 |
forefeel U |
ازپیش احساس کردن |
 |
 |
forewarns U |
ازپیش اخطار کردن |
 |
 |
it was p of evil U |
بدی را ازپیش خبرمیداد |
 |
 |
foretells U |
ازپیش اگاهی دادن |
 |
 |
foretelling U |
ازپیش اگاهی دادن |
 |
 |
foredoom U |
ازپیش مقدر یا محکوم کردن |
 |
 |
the bird is p of that event U |
مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند |
 |
 |
to knock a person's head off U |
به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن |
 |
 |
make something out <idiom> U |
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی |
 |
 |
hare and hounds U |
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م |
 |
 |
missionary U |
فرستاده |
 |
 |
envoys U |
فرستاده |
 |
 |
envoy U |
فرستاده |
 |
 |
emissaries U |
فرستاده |
 |
 |
apostles U |
فرستاده |
 |
 |
envoi U |
فرستاده |
 |
 |
missionaries U |
فرستاده |
 |
 |
sent U |
فرستاده |
 |
 |
emissary U |
فرستاده |
 |
 |
apostle U |
فرستاده |
 |
 |
theory of epigensis U |
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه |
 |
 |
pre engage U |
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن |
 |
 |
legates U |
فرستاده پاپ |
 |
 |
envoy U |
فرستاده سیاسی |
 |
 |
delivered <adj.> <past-p.> U |
فرستاده شده |
 |
 |
consigned <adj.> <past-p.> U |
فرستاده شده |
 |
 |
committed <adj.> <past-p.> U |
فرستاده شده |
 |
 |
nunico U |
فرستاده پاپ |
 |
 |
opostolic delegate U |
فرستاده پاپ |
 |
 |
parlementaire U |
فرستاده جنگی |
 |
 |
god's messenger U |
فرستاده خدا |
 |
 |
envoy U |
فرستاده مامور |
 |
 |
envoys U |
فرستاده سیاسی |
 |
 |
forwarded <adj.> <past-p.> U |
فرستاده شده |
 |
 |
messenger U |
فرستاده رسول |
 |
 |
messengers U |
فرستاده رسول |
 |
 |
legate U |
فرستاده پاپ |
 |
 |
envoys U |
فرستاده مامور |
 |
 |
envoy extraordiinary U |
فرستاده فوق العاده |
 |
 |
sent via e-mail U |
بوسیله ایمیل فرستاده شد |
 |
 |
invisible exports U |
فرستاده هایا صادرات نامحسوس |
 |
 |
remittee U |
گیرنده وجه فرستاده شده |
 |
 |
to be moved to another school U |
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن |
 |
 |
wirephoto U |
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود |
 |
 |
shop drawing U |
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود |
 |
 |
work drawing U |
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود |
 |
 |
inviolability U |
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت |
 |
 |
spot pass U |
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود |
 |
 |
embassies U |
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود |
 |
 |
embassy U |
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود |
 |
 |
answer U |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
 |
 |
answers U |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
 |
 |
answering U |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
 |
 |
answered U |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
 |
 |
header U |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
 |
 |
letters patent U |
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند |
 |
 |
headers U |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
 |
 |
priorities U |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
 |
 |
priority U |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
 |
 |
safe conduct U |
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند |
 |
 |
safe conducts U |
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند |
 |
 |
safe-conducts U |
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند |
 |
 |
average U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaged U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averages U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
averaging U |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
 |
 |
good riddance to bad rubbish <idiom> U |
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه |
 |
 |
analogue U |
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود |
 |
 |
analogues U |
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود |
 |
 |
queued U |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
 |
 |
queues U |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
 |
 |
queue U |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
 |
 |
queueing U |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
 |
 |
fdm U |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
 |
 |
internunico U |
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ |
 |
 |
standards U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
standard U |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
 |
 |
random access U |
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند |
 |
 |
demarche U |
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد |
 |
 |
emissary U |
مامور سری فرستاده سری |
 |
 |
delegated U |
مامور فرستاده مامور کردن |
 |
 |
delegating U |
مامور فرستاده مامور کردن |
 |
 |
delegates U |
مامور فرستاده مامور کردن |
 |
 |
delegate U |
مامور فرستاده مامور کردن |
 |
 |
emissaries U |
مامور سری فرستاده سری |
 |
 |
read U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
reads U |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
 |
 |
multicast packet U |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |
 |