Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
iterant
U
ازسر گیرنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
iterative
U
ازسر گیرنده تکراری
Other Matches
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
From top to bottom . From beginnong to end .
U
ازسر تا ته
anew
U
ازسر
headfirst
U
ازسر سراسیمه
rejuvenated
U
جوانی ازسر گرفتن
of a piece with each other
U
ازسر هم همجنس یکدیگر
rejuvenate
U
جوانی ازسر گرفتن
rejuvenates
U
جوانی ازسر گرفتن
rejuvenating
U
جوانی ازسر گرفتن
seconding
U
نفر بعد ازسر گروه
second
U
نفر بعد ازسر گروه
antiskid treatment
U
عمل جلوگیری ازسر خوردن
seconds
U
نفر بعد ازسر گروه
seconded
U
نفر بعد ازسر گروه
perfunctorily
U
بطور ازسر خود واکنی
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
sound discipline
U
انضباط صدا یا جلوگیری ازسر و صدا
In for a penny, in for a pound.
U
آب که ازسر گذشت چه یک وجب چه صد وجب
addressees
U
گیرنده
assignee
U
گیرنده
addressee
U
گیرنده
fetching
U
گیرنده
catcher
U
گیرنده
consignee
U
گیرنده
sensor
U
گیرنده
recipient
U
گیرنده
recipients
U
گیرنده
getter
U
گیرنده
grantee
U
گیرنده
receivers
U
گیرنده
receiver
U
گیرنده
catchier
U
گیرنده
catchiest
U
گیرنده
payee
U
گیرنده
catchy
U
گیرنده
receptors
U
گیرنده
touching
U
گیرنده
payees
U
گیرنده
prehensile
U
گیرنده
receptor
U
گیرنده
prehensorial
U
گیرنده
reciever
U
گیرنده
adopter
U
گیرنده
reciptacle
U
گیرنده
accipient
U
گیرنده
barrage reception
U
سد گیرنده
acceptor
U
گیرنده
prehensory
U
گیرنده
crystal set
U
گیرنده اشکارساز
concluder
U
نتیجه گیرنده
consignee
U
گیرنده امانت
decision maker
U
تصمیم گیرنده
communication receiver
U
گیرنده مخابرات
baroreceptor
U
گیرنده فشار
bailee
U
تحویل گیرنده
auto radio
U
گیرنده اتومبیل
amateur receiver
U
گیرنده اماتور
bribee
U
رشوه گیرنده
acceptor level
U
تراز گیرنده
determiners
U
تصمیم گیرنده
determiner
U
تصمیم گیرنده
cell receptor
U
گیرنده سلولی
cessionary
U
انتقال گیرنده
chemoreceptor
U
گیرنده شیمیایی
catch of guage
U
گیرنده بارانسنج
clocker
U
گیرنده وقت
beat receiver
U
گیرنده تداخلی
distance receptor
U
گیرنده دوربرد
opiate receptor
U
گیرنده افیونی
transferee
U
انتقال گیرنده
transferee
U
تحویل گیرنده
transceiver
U
فرستنده و گیرنده
tither
U
عشر گیرنده
television receiver
U
گیرنده تلویزیونی
sound probe
U
گیرنده صوتی
single circuit receiver
U
گیرنده یک مداره
revenger
U
انتقام گیرنده
rejuvenescent
U
جوانی از سر گیرنده
receiving set
U
گیرنده رادیویی
receiving set
U
دستگاه گیرنده
transreceiver
U
فرستنده و گیرنده
tube receiver
U
گیرنده لامپی
volumetric receptor
U
گیرنده حجمی
two valve receiver
U
گیرنده دو لامپی
receiving antenna
U
انتن گیرنده
radio receiver
U
گیرنده رادیویی
grantee
U
انتقال گیرنده
grabber hand
U
دست گیرنده
fondler
U
اغوش گیرنده
feoffee
U
گیرنده تیول
exteroceptor
U
گیرنده برونی
exempted , adressee
U
گیرنده استثنایی
interoceptor
U
گیرنده درونی
interoceptor
U
گیرنده احشایی
enteroceptor
U
گیرنده درونی
enteroceptor
U
گیرنده احشایی
donee
U
هبه گیرنده
donee
U
گیرنده هدیه
high fidelity receiver
U
گیرنده رابط
inductance
U
گیرنده انرژی
itching palm
U
دست گیرنده
proprioceptor
U
گیرنده عضلانی
pledgee
U
رهن گیرنده
pledgee
U
وثیقه گیرنده
photoreceptor
U
گیرنده نور
pawnee
U
رهن گیرنده
passcatcher
U
گیرنده پاس
offtake canal
U
کانال گیرنده
nociceptor
U
گیرنده درد
mortgagee
U
رهن گیرنده
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
loanee
U
وام گیرنده
distilling receiver
U
گیرنده تقطیر
jams
U
سد گیرنده پاس
trainees
U
تعلیم گیرنده
thermoreceptor
U
گیرنده دمایی
striking
U
موثر گیرنده
strikingly
U
موثر گیرنده
trainee
U
تعلیم گیرنده
receiver
U
دستگاه گیرنده
receiver
U
گیرنده رادیویی
receiver
U
فرف گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده
receivers
U
گیرنده رادیویی
receivers
U
فرف گیرنده
comprehensive
U
فرا گیرنده
jam
U
سد گیرنده پاس
jammed
U
سد گیرنده پاس
decreasing
U
نقصان گیرنده
borrower
U
قرض گیرنده
acquisitive
فرا گیرنده
borrowers
U
وام گیرنده
borrower
U
وام گیرنده
prepossessing
U
گیرنده جالب
payees
U
گیرنده وجه
donee
U
گیرنده هبه
payee
U
گیرنده وجه
borrowers
U
قرض گیرنده
directional reciever
U
گیرنده جهت دار
d.c. reciever
U
گیرنده جریان دائم
decision making unit
U
واحد تصمیم گیرنده
receivers
U
دستگاه گیرنده بی سیم
feoffee
U
زعیم انتقال گیرنده
holders
U
گیرنده اشغال کننده
pressure points
U
نقطههای گیرنده فشار
donee country
U
کشور کمک گیرنده
transceiver
U
دستگاه گیرنده فرستنده
receiver
U
دستگاه گیرنده بی سیم
superheterodyne receiver
U
گیرنده سوپر هترودین
receiver output volume
U
شدت صوت گیرنده
radio sextant
U
گیرنده امواج کیهانی
printing receiving apparatus
U
دستگاه گیرنده ثبات
periclinal
U
ازهمه سو شیب گیرنده
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
zero beat
U
تنظیم موج گیرنده
marginal borrower
U
وام گیرنده نهائی
mains receiving set
U
دستگاه گیرنده شبکه
long wave receiver
U
گیرنده موج بلند
receiver gating
U
ولت افزایی گیرنده
consignee
U
گیرنده کالای ارسالی
platform
U
رسانگر حامل گیرنده
color zones
U
مناطق گیرنده رنگ
alienee
U
گیرنده مال موردانتقال
holder
U
گیرنده اشغال کننده
borrower
U
عاریه گیرنده مقترض
catcher
U
فرفرههای گیرنده محصول
addresses
U
نشانی گیرنده پیام
determinants
U
تصمیم گیرنده عاجز
annuitant
U
گیرنده مستمری سالیانه
address
U
نشانی گیرنده پیام
determinant
U
تصمیم گیرنده عاجز
platforms
U
رسانگر حامل گیرنده
borrowers
U
عاریه گیرنده مقترض
receptors
U
ستاره مساعد گیرنده
addressed
U
نشانی گیرنده پیام
receptor
U
ستاره مساعد گیرنده
exempted , adressee
U
گیرنده معاف از اجرای دستور
pyrophorous
U
اتش گیرنده مجاورت هوا
broadcast
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
carrige forward
U
کرایه به عهده گیرنده کالا
prehensive
U
گیرنده دارای قوه قبض
large hande a
U
دارای دست بگیر گیرنده
remittee
U
گیرنده وجه فرستاده شده
split end
U
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
broadcasts
U
ارسال داده به چندین گیرنده 2-
donatory
U
گیرنده بخشش یاهدیه یاهبه
receptors
U
دستگاه گیرنده وان حمام
receptor
U
دستگاه گیرنده وان حمام
grantee
U
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
high fidelity
U
دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
omnidirectional
U
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
to address
U
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
aurigae
U
ممسک الاعنه گیرنده ریسمان اوریگا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com