Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
let off steam
<idiom>
U
ازدست دادن انرژی اضافه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
give-aways
U
ازدست دادن
give away
U
ازدست دادن
give-away
U
ازدست دادن
to chuck away
U
ازدست دادن
to let ship
U
ازدست دادن
loss
U
ازدست دادن
to give away
U
ازدست دادن
miss out on
<idiom>
U
ازدست دادن فرصت
tumbles
U
ازدست دادن تعادل
etiolation
U
ازدست دادن رنگ
miss the boat
<idiom>
U
ازدست دادن فرصت
tumbled
U
ازدست دادن تعادل
to miss the buy
U
فرصت را ازدست دادن
tumble
U
ازدست دادن تعادل
to game away one's money
U
درقمارپول ازدست دادن
to guzzle away one's money
U
پول خودرادرمیگساری ازدست دادن
to lose the t. of a discourse
U
رشته سخن را ازدست دادن
to lose one's reason
U
عقل خود را ازدست دادن
lose ground
U
فرصت خود را ازدست دادن
to lose face
U
نام نیک یا اعتبارخودرا ازدست دادن
toss out
<idiom>
U
مجبور به ترک شدن ،ازدست دادن
lose track of
<idiom>
U
ازدست دادن تماس باکسی یاچیزی
to barter away
U
بطریق معاوضه ازدست دادن باکالای دیگرمعاوضه کردن
virtual level
U
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
energizes
U
انرژی دادن
energised
U
انرژی دادن
energises
U
انرژی دادن
energising
U
انرژی دادن
energize
U
انرژی دادن
energizing
U
انرژی دادن
throw in
<idiom>
U
اضافه دادن یا گذاشتن
raises
U
ترقی دادن اضافه حقوق
toincrease any one's salary
U
اضافه حقوق بکسی دادن
over issue
U
اضافه براعتبار رواج دادن
raise
U
ترقی دادن اضافه حقوق
hinting
U
در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
overtime
U
وقت اضافی اضافه کار اضافه کاری ساعت فوق العاده
maintenance
U
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
pair production
U
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
refinanced
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinancing
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinances
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
refinance
U
تشکیلات جدید بکار تجاری خود دادن سرمایه اضافه اندوختن یابکار زدن
intrinsic energy
U
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
offset
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offsetting
U
حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
energy transition
U
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
forfoitable
U
ازدست دادنی
lapsable
U
ازدست رفتنی
to take time by the forelock
U
را ازدست ندادن
disposable
U
ازدست دادنی
get the sack
<idiom>
U
ازدست کار
revendication
U
استردادزمین ازدست رفته
I am tired of him .
U
ازدست اوخسته شده ام
spent
U
نیروی خود را ازدست داده
effete
U
نیروی خود را ازدست داده
i parted from
U
تمام ان دارایی یا مال را ازدست دادم
elapsation
U
ازدست رفتن حق به واسطه مرور زمان
deflorate
U
تصرف شده بکارت ازدست داده
he lost his reason
U
عقل یا هوش خودرا ازدست داد
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
creep
U
رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
She was crying over her misfortunes.
U
ازدست بدبختی هایش ناله وفریاد داشت
creeps
U
رها شدن ناخواسته تیر ازدست تیرانداز
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
to catch out a batsman
U
گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
sound absorption
U
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
curie point
U
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
check total
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum
U
آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
increase
U
اضافه
increased
U
اضافه
increases
U
اضافه
augmentation
U
اضافه
surplus
U
اضافه
special
<adj.>
U
اضافه
extra
<adj.>
U
اضافه
spared
U
اضافه
extras
U
اضافه
extra
U
اضافه
in addition to
<prep.>
U
به اضافه
spare
U
اضافه
surpluses
U
اضافه
extra-
U
اضافه
overplus
U
اضافه
excesses
U
اضافه
excess
U
اضافه
addition
U
اضافه
plussage
U
اضافه
plusage
U
اضافه
additions
U
اضافه
in a. to
U
به اضافه
increscent
U
اضافه
overload
U
اضافه فرفیت
superimposable
U
اضافه شدنی
budget surplus
U
اضافه بودجه
step up
U
اضافه کردن
adding
U
اضافه کردن
superimposable
U
قابل اضافه
add
U
اضافه کردن
overloaded
U
اضافه بار
adds
U
اضافه کردن
possessive
U
حالت اضافه
overloaded
U
اضافه فرفیت
possessives
U
حالت اضافه
overload
U
اضافه بار
widening
U
اضافه پهنا
margin product
U
اضافه محصول
overshoot
U
اضافه جهش
overshooting
U
اضافه جهش
added
U
اضافه شده
overshoots
U
اضافه جهش
overpopulation
U
اضافه جمعیت
overloading
U
بارگذاری اضافه
overloading
U
اضافه بارگذاری
overloading
U
اضافه بار
overvoltage
U
اضافه ولتاژ
overtimer
U
اضافه کار کن
overproduction
U
اضافه تولید
imburse
U
اضافه کردن
added to that
U
اضافه بران
confession and avoidance
U
به ان اضافه میکند
service charge
U
اضافه کار
over load
U
اضافه بار
overpotential
U
اضافه ولتاژ
prepositions
U
حرف اضافه
preposition
U
حرف اضافه
overloading
U
اضافه فرفیت
subjoin
U
اضافه کردن
append
U
اضافه کردن
salary increase
U
اضافه حقوق
affix
U
اضافه نمودن
affixes
U
اضافه نمودن
overtime
U
اضافه کاری
overtime
U
اضافه کار
add
U
اضافه کردن
genitive
U
حالت اضافه
overcharging
U
اضافه هزینه
overcharges
U
اضافه هزینه
overcharged
U
اضافه هزینه
overcharge
U
اضافه هزینه
surtax
U
اضافه مالیات
affixing
U
اضافه نمودن
affixed
U
اضافه نمودن
additionally
<adv.>
U
اضافه بر این
also
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
aside from that
<adv.>
U
اضافه بر این
besides
<adv.>
U
اضافه بر این
forby
<adv.>
U
اضافه بر این
surcharges
U
اضافه بها
surcharges
U
اضافه بار
accessing
U
الحاق اضافه
exeed
U
اضافه شدن از
premiums
U
اضافه ارزش
surcharge
U
اضافه بار
excess luggage
U
اضافه بار
excess price
U
اضافه قیمت
surcharge
U
اضافه بها
eke
U
اضافه کردن بر
overdrafts
U
اضافه برداشت
access
U
الحاق اضافه
gen
U
حالت اضافه
accessed
U
الحاق اضافه
overdraft
U
اضافه برداشت
furthermore
<adv.>
U
اضافه بر این
further
[moreover]
<adv.>
U
اضافه بر این
in addition
<adv.>
U
اضافه بر این
excess
U
اضافه مازاد
excesses
U
اضافه مازاد
overloads
U
اضافه فرفیت
overloads
U
اضافه بار
on top of that
<adv.>
U
اضافه بر این
on to
<adv.>
U
اضافه بر این
beyond that
<adv.>
U
اضافه بر این
moreover
<adv.>
U
اضافه بر این
premium
U
اضافه ارزش
accesses
U
الحاق اضافه
per
U
حروف اضافه
on top of this
<adv.>
U
اضافه بر این
over and above
<adv.>
U
اضافه بر این
what is more
<adv.>
U
اضافه بر این
powering
U
انرژی
powered
U
انرژی
zip
U
انرژی
high energy
U
پر انرژی
energy line
U
خط انرژی
deenergized
U
بی انرژی
isenergic
U
هم انرژی
low energy
U
انرژی کم
energy
U
انرژی
powers
U
انرژی
power
U
انرژی
vigour
U
انرژی
zipping
U
انرژی
energy barrier
U
سد انرژی
zipped
U
انرژی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com