Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
valuation of costs
U
ارزش گذاری هزینه ها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
valuation
U
ارزش گذاری
valuations
U
ارزش گذاری
costing
U
هزینه گذاری
valuation
U
ارزش گذاری تصدیق
capital outlay
U
ارزش سرمایه گذاری
valuation of benefits
U
ارزش گذاری منافع
undervalued
U
کم ارزش گذاری شده
valued
U
ارزش گذاری شده
valuations
U
ارزش گذاری تصدیق
investment cost
U
هزینه سرمایه گذاری
costing and pricing
U
هزینه یابی و قیمت گذاری
unvalued policy
U
بیمه نامه ارزش گذاری نشده
average cost pricing
U
قیمت گذاری بر اساس هزینه متوسط
marginal cost pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
lighterage
U
هزینه دوبه هزینه بارگیری و تخلیه کشتی توسط دوبه
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
economic of scale
U
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
unvalued
U
بی ارزش
fustian
U
بی ارزش
worth
U
با ارزش
prices
U
ارزش
junky
U
بی ارزش
price
U
ارزش
good for nothing
U
بی ارزش
big ticket
U
با ارزش
valueless
U
بی ارزش
value
U
ارزش
trivalence
U
سه ارزش
worthless
U
بی ارزش
punk
U
بی ارزش
naught
U
بی ارزش
avail
U
ارزش
raffish
U
بی ارزش
regardant
U
با ارزش
market value
U
ارزش
no par
U
بی ارزش
trivalency
U
سه ارزش
cost
U
ارزش
brummagem
U
کم ارزش
brummagem
U
بی ارزش
rubbish
U
بی ارزش
small change
U
کم ارزش
treasure
U
با ارزش
rewarding
U
پر ارزش
punks
U
بی ارزش
picayubnish
U
بی ارزش
valuing
U
ارزش
worth
U
ارزش
shotten
U
بی ارزش
picayune
U
بی ارزش
low level
U
کم ارزش
low grade
U
کم ارزش
values
U
ارزش
worm eaten
U
بی ارزش
worthiness
U
ارزش
cheaper
U
کم ارزش پست
call by value
U
فراخوانی با ارزش
value added
U
ارزش افزوده
present value
U
ارزش حال
face value
U
ارزش صوری
waff
U
نظر بی ارزش
present value
U
ارزش فعلی
valorization
U
تعیین ارزش
cheap
U
کم ارزش پست
valuably
U
بطور با ارزش
nothing
U
بی ارزش ابدا
cost finding
U
ارزش یابی
value in use
U
ارزش استفاده
value in use
U
ارزش استعمال
call price
U
ارزش اسمی
caloric value
U
ارزش گرمایی
increase in value
U
افزایش ارزش
place value
U
ارزش مکانی
value of assets
U
ارزش دارائی ها
value of money
U
ارزش پول
value in exchange
U
ارزش مبادله
value for money
U
ارزش پول
haw
U
چیز بی ارزش
hawed
U
چیز بی ارزش
hawing
U
چیز بی ارزش
haws
U
چیز بی ارزش
value analysis
U
تحلیل ارزش
value as security
U
ارزش تضمین
depreciation
U
کم ارزش شمردن
value date
U
تاریخ ارزش
calorific value
U
ارزش گرمایی
scale value
U
ارزش مقیاسی
rental value
U
ارزش اجارهای
belittle
U
کم ارزش کردن
belittled
U
کم ارزش کردن
belittles
U
کم ارزش کردن
belittling
U
کم ارزش کردن
debunk
U
کم ارزش کردن
debunked
U
کم ارزش کردن
surplus value
U
ارزش اضافی
surrender value
U
ارزش بازخرید
survival value
U
ارزش بقا
subjective value
U
ارزش ذهنی
axiology
U
ارزش شناسی
heat of combustion
U
ارزش گرمایی
heat value
U
ارزش گرمایی
salvage value
U
ارزش بازیافتنی
gross value
U
ارزش ناخالص
scrap value
U
ارزش اسقاطی
salavage value
U
ارزش اسقاطی
belittlement
U
کم ارزش سازی
axiology
U
علم ارزش ها
debunking
U
کم ارزش کردن
debunks
U
کم ارزش کردن
truth value
U
ارزش درستی
production cost
U
ارزش ساخت
final value
U
ارزش نهایی
esteem
U
رعایت ارزش
auxiliary value
U
ارزش کومکی
use by value
U
استفاده با ارزش
use value
U
ارزش استفاده
use value
U
ارزش استعمال
present worth
U
ارزش فعلی
average value
U
ارزش میانگین
heating value
U
ارزش گرمایی
theory of value
U
نظریه ارزش
value theory
U
نظریه ارزش
threshold value
U
ارزش استانهای
tinker's dam
U
چیزبی ارزش
tinker's damn
U
چیزبی ارزش
real value
U
ارزش واقعی
quantitative value
U
ارزش مقداری
book value
U
ارزش دفتری
quantitative value
U
ارزش کمی
present worth
U
ارزش حال
commercial value
U
ارزش تجارتی
differential cost
U
ارزش نهایی
base rate
U
ارزش اولیه
base rates
U
ارزش اولیه
downgrade
U
کم ارزش کردن
diagnostic value
U
ارزش تشخیصی
downgraded
U
کم ارزش کردن
kitsch
U
هنر بی ارزش
heritage asset
U
میراث با ارزش
disvalue
U
بی ارزش کردن
end value
U
ارزش انتهایی
forfeiture
U
تنزل ارزش
present value
U
ارزش فعلی
economic value
U
ارزش اقتصادی
it is of little worth
U
کم ارزش است
code value
U
ارزش رمز
intrinsic value
U
ارزش ذاتی
downgrades
U
کم ارزش کردن
downgrading
U
کم ارزش کردن
premiums
U
اضافه ارزش
cost account
U
ذکر ارزش
decrease in value
U
کاهش ارزش
declared value
U
ارزش افهارشده
loss of value
U
افت ارزش
logical value
U
ارزش منطقی
loan value
U
ارزش استقراض
loan value
U
ارزش وام
premium
U
اضافه ارزش
capital
U
ارزش ویژه
prime cost
U
ارزش اولیه
junk
U
کهنه و کم ارزش
store of value
U
منبع ارزش
manufacture cost
U
ارزش ساخت
man friday
U
کمک با ارزش
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
limiting value
U
ارزش نهایی
market value
U
ارزش بازاری
cheapest
U
کم ارزش پست
influence value
U
ارزش تاثیر
objective value
U
ارزش واقعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com