English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
axiology U ارزش شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
oenology U می شناسی شراب شناسی
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
small change U کم ارزش
values U ارزش
low level U کم ارزش
good for nothing U بی ارزش
treasure U با ارزش
fustian U بی ارزش
cost U ارزش
worthless U بی ارزش
raffish U بی ارزش
junky U بی ارزش
value U ارزش
low grade U کم ارزش
valuing U ارزش
rewarding U پر ارزش
rubbish U بی ارزش
unvalued U بی ارزش
naught U بی ارزش
big ticket U با ارزش
valueless U بی ارزش
prices U ارزش
price U ارزش
worthiness U ارزش
picayune U بی ارزش
regardant U با ارزش
brummagem U بی ارزش
brummagem U کم ارزش
no par U بی ارزش
trivalency U سه ارزش
picayubnish U بی ارزش
punks U بی ارزش
punk U بی ارزش
market value U ارزش
trivalence U سه ارزش
avail U ارزش
worm eaten U بی ارزش
worth U با ارزش
shotten U بی ارزش
worth U ارزش
par value U ارزش اسمی
paradox of value U تناقض ارزش
loss of value U افت ارزش
numerical value U ارزش عددی
objective value U ارزش عینی
objective value U ارزش واقعی
nominal value U ارزش اسمی
man friday U کمک با ارزش
valuation U ارزش گذاری
valuations U ارزش گذاری
market value U ارزش بازاری
meed U پاداش ارزش
monetary value U ارزش پولی
net net worth U ارزش خالص
scrap value U ارزش اسقاطی
logical value U ارزش منطقی
loan value U ارزش استقراض
maintenance cost U ارزش نگهداری
net price U ارزش خالص
net value U ارزش خالص
net worth U ارزش خالص
penny worth U ارزش یک پنی
manufacture cost U ارزش ساخت
cost finding U ارزش یابی
caloric value U ارزش گرمایی
call price U ارزش اسمی
call by value U فراخوانی با ارزش
disvalue U بی ارزش کردن
book value U ارزش دفتری
economic value U ارزش اقتصادی
end value U ارزش انتهایی
equity capital U ارزش ویژه
exchange value U ارزش مبادله
coupling valve U ارزش اتصال
commercial value U ارزش تجارتی
critical value U ارزش بحرانی
code value U ارزش رمز
declared value U ارزش افهارشده
decrease in value U کاهش ارزش
diagnostic value U ارزش تشخیصی
differential cost U ارزش نهایی
capitalized value U ارزش سرمایهای
capital value U ارزش فعلی
capital value U ارزش سرمایهای
capital value U ارزش سرمایه
exchange value U ارزش مبادلهای
expected value U ارزش منتظره
heating value U ارزش گرمایی
added value U ارزش افزوده
absolute volue U ارزش مطلق
absolute value U ارزش مطلق
increase in value U افزایش ارزش
influence value U ارزش تاثیر
calorific value U ارزش گرمایی
intrinsic value U ارزش ذاتی
it is of little worth U کم ارزش است
present value U ارزش فعلی
limiting value U ارزش نهایی
loan value U ارزش وام
heat value U ارزش گرمایی
belittlement U کم ارزش سازی
axiology U علم ارزش ها
average value U ارزش میانگین
auxiliary value U ارزش کومکی
face value U ارزش اسمی
face value U ارزش صوری
final value U ارزش نهایی
kitsch U هنر بی ارزش
heritage asset U میراث با ارزش
gross value U ارزش ناخالص
heat of combustion U ارزش گرمایی
forfeiture U تنزل ارزش
store of value U منبع ارزش
debunks U کم ارزش کردن
debunking U کم ارزش کردن
debunked U کم ارزش کردن
debunk U کم ارزش کردن
belittling U کم ارزش کردن
belittles U کم ارزش کردن
belittled U کم ارزش کردن
belittle U کم ارزش کردن
value of assets U ارزش دارائی ها
value in use U ارزش استعمال
value in exchange U ارزش مبادله
haw U چیز بی ارزش
hawed U چیز بی ارزش
wear thin <idiom> U بی ارزش شدن
subjective value U ارزش ذهنی
surplus value U ارزش اضافی
surrender value U ارزش بازخرید
survival value U ارزش بقا
cheapest U کم ارزش پست
cheaper U کم ارزش پست
cheap U کم ارزش پست
nothing U بی ارزش ابدا
haws U چیز بی ارزش
hawing U چیز بی ارزش
value for money U ارزش پول
value date U تاریخ ارزش
value as security U ارزش تضمین
value added U ارزش افزوده
valence U توان ارزش
valuably U بطور با ارزش
valorization U تعیین ارزش
rubbish U چیزپست و بی ارزش
truth value U ارزش درستی
use value U ارزش استعمال
undervaluation U کم ارزش گذاری
use value U ارزش استفاده
cost account U ذکر ارزش
premium U اضافه ارزش
tinker's damn U چیزبی ارزش
esteem U رعایت ارزش
theory of value U نظریه ارزش
value theory U نظریه ارزش
depreciation U کم ارزش شمردن
value analysis U تحلیل ارزش
use by value U استفاده با ارزش
capital U ارزش ویژه
threshold value U ارزش استانهای
tinker's dam U چیزبی ارزش
junk U کهنه و کم ارزش
rental value U ارزش اجارهای
prime cost U ارزش اولیه
downgraded U کم ارزش کردن
value of money U ارزش پول
present worth U ارزش فعلی
downgrades U کم ارزش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com