English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
synesis U ارتباط مفاهیم ربط معانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
holophrastic U توجیه مفاهیم مرکب با یک کلمه
average marginal relationship U رابطه مفاهیم متوسط ونهائی
rhetoric U علم معانی بیان معانی بیان
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
rhetorical U معانی بیانی
semantics U علم معانی
synesis U توافق معانی
glossaries U فهرست معانی
gloss U فهرست معانی
rhetorically U از روی معانی
glossary U فهرست معانی
association of ideas U تداعی معانی
rhetor U اموزگار معانی بیان
rhetorician U اموزگار معانی بیان
semantics U علم لغات و معانی
associations U تداعی معانی تجمع
rhetoricians U اموزگار معانی بیان
polysemous U دارای تعدد معانی
association U تداعی معانی تجمع
polysemy U تکثر وتعدد معانی
cryptologic U رمزشناسی معانی حروف رمز
numerology U مبحث معانی رمزی اعداد
rhetorically U مطابق علم معانی بیان یا فصاحت فصیحانه
glossarial U مربوط به فهرست معانی ای که درپایان کتاب باشد تفسیری
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
correspondence U ارتباط
hookup U ارتباط
relation U ارتباط
relationships U ارتباط
correspondences U ارتباط
relationship U ارتباط
ligature U خط ارتباط
correspondency U ارتباط
correlation U ارتباط
connexions U ارتباط
connection U ارتباط
link U ارتباط
liaison U ارتباط
concernment U ارتباط
coherency U ارتباط
communication U ارتباط
enchainment U ارتباط
liaisons U ارتباط
rapport U ارتباط
intercommunication U ارتباط
coherence U ارتباط
communicating U ارتباط
tie-in U وسیله ارتباط
logging off U قطع ارتباط
tie-ins U ارتباط دادن
mitwelt U ارتباط با همنوع
one sided communication U ارتباط یکسویه
logout U قطع ارتباط
disconnectedly U بدون ارتباط
bond U ارتباط چسب
login U قطع ارتباط
tie-ins U وسیله ارتباط
mass communication U ارتباط جمعی
tie-in U ارتباط دادن
logging in U برقراری ارتباط
log on U برقراری ارتباط
attachment plug U دوشاخه ارتباط
background communication U ارتباط پس زمینه
disjointedness U عدم ارتباط
disconnection U قطع ارتباط
disaffiliation U عدم ارتباط
communicability U قابلیت ارتباط
communicability U ارتباط پذیری
communicable U قابل ارتباط
communication network U شبکه ارتباط
communication theory U نظریه ارتباط
direct relationship U ارتباط مستقیم
connexion U ارتباط اتصال
conversational interaction U ارتباط محاورهای
cryptocommunication U ارتباط رمز
data communication U ارتباط دادهای
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
association coefficient U ضریب ارتباط
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
log off U قطع ارتباط
log in U برقراری ارتباط
correlation U ارتباط داشتن
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
communicate U ارتباط گرفتن
inverse relationship U ارتباط معکوس
communicated U ارتباط گرفتن
intercommunion U ارتباط مشترک
communicates U ارتباط گرفتن
intercom U ارتباط داخلی
intercoms U ارتباط داخلی
intercommunication U ارتباط داخلی
agency of communications U منبع ارتباط
extraneousness U عدم ارتباط
extraneity U عدم ارتباط
data communication U ارتباط داده ها
telephone communication U ارتباط تلفنی
relevance U ربط ارتباط
subcontrariety U ارتباط قیاسی
connect U ارتباط رخها
signal communications U ارتباط و مخابرات
inaccessible U ارتباط ناپذیر
association U پیوند ارتباط
wire communication U ارتباط با سیم
connects U ارتباط رخها
trunk line cable U کابل ارتباط
telecommunication U ارتباط دوربرد
communications U ارتباط و مخابرات
log out U قطع ارتباط
synchronous communication U ارتباط همزمان
visual communication U ارتباط بصری
wires U ارتباط باسیم
wire U ارتباط باسیم
associations U پیوند ارتباط
tie in U وسیله ارتباط
telecommunications U ارتباط تلگرافی
telecommunications U ارتباط از دور
juxtaposition U ارتباط اجباری
communication U ارتباط و مخابرات
put through U ارتباط پیداکردن
tie in U ارتباط دادن
selective signalling U ارتباط مخصوص
relevancy U ربط ارتباط
relational U ارتباط شرح
telepathy U ارتباط افکار با یکدیگر
inconsequence U فقدان ارتباط منطقی
mass media U وسایل ارتباط جمعی
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
communicate ارتباط برقرار کردن
interlocking U بهم ارتباط داشتن
disrelation U عدم ارتباط بی ارتباطی
interlocked U بهم ارتباط داشتن
pecking order <idiom> U راه ارتباط بایکدیگر
background U فعالیت ارتباط دادهای
backgrounds U فعالیت ارتباط دادهای
combat liaison U ربط و ارتباط رزمی
interlock U بهم ارتباط داشتن
communication network U شبکه ارتباط و مخابرات
interlocks U بهم ارتباط داشتن
landing signal officer U افسر ارتباط فرود
disconnects U قط ع ارتباط بین دو وسیله
tele communication U ارتباط دور برد
correlation U ارتباط همبسته کردن
linkage U اتصال وسیله ارتباط
incommunicado U بدون وسایل ارتباط
linkages U اتصال وسیله ارتباط
disconnect U قط ع ارتباط بین دو وسیله
disconnecting U قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaising U ارتباط پیدا کردن
liaises U ارتباط پیدا کردن
piezoelectric U ارتباط در بعضی موادکریستالی
liaise U ارتباط پیدا کردن
liaised U ارتباط پیدا کردن
groups U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
equipotential bonding conductor connection U ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
interactive U که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
electronic security U رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
wigway U ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
coherent U دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
dealing U مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
logging-on U برقراری ارتباط [رایانه شناسی]
group U کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
extrajudicial U بدون ارتباط به موضوع دعوی
twin sideband U ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
communicates U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
communicated U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
primary U خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
communicate U مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
boat train U [خط ] قطار با ارتباط به کشتی [برای سفر]
dialogues U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialog U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
dialogue U ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
pull up U اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
control line U ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
tropospheric scatter U سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
open system interconnection reference U مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
docking U ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
communication deception U گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
telecommuting U ارتباط برقرار کردن راه دور
intercom U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
continuity U مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
scheduled circuits U خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
intercoms U سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
combat liaison U حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
suites U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
contact U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
suite U مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
datacom U امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
dte U وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
contacts U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacting U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contacted U ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
combined communication board U هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com